


تیم فجرسپاسی شیراز پس از وقفهای کوتاه این بار با پیروز قربانی به لیگ برتر راه یافت. در حالی که هنوز دو هفته به پایان رقابتهای لیگ یک باقیمانده، این تیم به طور قطع راهی لیگ برتر میشود و اولین تیمی است که به این لیگ صعود کرد. پیروز قربانی، سرمربی این تیم، اما برای صعود روزهای پرحاشیهای را سپری کرد و در این هفتههای آخر، شرایطشان برای صعود تحتتأثیر برخی حواشی قرار گرفته بود. با این حال، بالاخره آنها موفق شدند حقانیت خود را ثابت کرده و هنوز لیگ به پایان نرسیده، راهی لیگ برتر شوند. به بهانه صعود تیم فجر سپاسی با پیروز قربانی گفتوگو کردیم که در ادامه از نظر میگذرانید.
جالب بود، هنوز لیگ به پایان نرسیده صعود خود را مسجل کردید.
از ۵ هفته قبل تکلیف صعود مشخص شده بود، اما متأسفانه دوستان کملطف بودند؛ چراکه در برخی بازیها، مخصوصاً در بازی با پیکان که پنالتی را به ضرر ما گرفتند، اتفاقاتی افتاد که این صعود را به تأخیر انداخت. به نظر من، صعودمان را به تأخیر انداختند؛ چراکه با احترام به همه تیمهای حاضر، با توجه به عملکردی که تیمم ارائه میداد، میتوانستیم زودتر از اینها صعود کنیم. با این حال، بازیکنان من آنقدر خوب کار کردند که بیهیچ حرف و حدیثی صعود کردیم.
یعنی معتقدید عمداً چوب لای چرختان گذاشتند؟
نمیدانم چرا، اما برخی اتفاقات در برخی بازیها به تیم من صدمه زد. در برخی بازیها، داوری مشکلساز بود و گاه محرومیتهایی برای من در نظر گرفتند که در روند کار تیمم تأثیر گذاشت. یکی دو بازی را قبول دارم، اما در برخی بازیها اصلاً نباید محروم میشدم. شاید زمان خوبی برای صحبت در مورد این مسائل نباشد، اما از باشگاه انتظار داشتم در این محرومیتها بیشتر پشت من در میآمدند؛ چرا که آنها دلیلش را به خوبی میدانند. خوشحالم با وجود این محرومیتها، بازیکنانم آنقدر از نظر فنی کیفیت خوبی ارائه دادند که این مشکلات نتوانست جلوی کار ما را بگیرد.
شما ساپینتوی لیگ یک بودید؟
بله، به نوعی میتوان اینگونه تعبیر کرد، ولی واقعاً باید در استادیوم باشید تا شرایط را درک کنید! نمیشود یک نفر در یک اتاق زیر کولر بنشیند و مربی و بازیکن را قضاوت کند. اتفاقاتی در لیگ برتر و لیگ یک میافتد که به نوعی حقانیت مرا ثابت میکند. در لیگ یک، برخی اتفاقات واقعاً عجیب است. بعضاً مجبوریم در زمینهایی بازی کنیم که نمیدانم چطور مجوز برگزاری مسابقه میگیرند. هیچ امنیتی وجود ندارد.
پس از پایان مسابقات، در مورد این مسائل بیشتر توضیح میدهم؛ چراکه سازمان لیگ باید پاسخگو باشد. قرار نیست کسانی که در فدراسیون نشستهاند اجازه انتقاد به دیگران ندهند. من میخواهم بدانم چگونه وضعیت استادیومها را تأیید کردند. ما در زمینی بازی کردیم که مثل زمین نقی معمولی در پایتخت بود، دقیقاً در لوکیشن مشابه! میخواهم بدانم مسئولان برگزاری مسابقات چگونه امنیت مربی و بازیکن تیم حریف را در چنین زمینهایی تأمین میکنند. باید در این مورد در وقت مناسب صحبت کنیم؛ چراکه به نظرم در حق بازیکنان و مربیان ظلم شده است.
با این شیوه اعتراضی، در لیگ برتر ممکن است به یک مربی جنجالی تبدیل شوید.
برگزاری مسابقات به صرف اینکه بازیها را منظم برگزار کنند، بهانه خوبی برای نادیده گرفتن ایرادها نیست. نباید به هر زمین مجوز دهند و هر شرایطی را بپذیرند. نمیشود که من در مقابل چنین مسائلی سکوت کنم. افراد زیادی دست به دست هم میدهند تا یک بازی خوب و زیبا و تماشاگرپسند برگزار شود، اما همیشه میبینیم که در کنار زمین جمعیتی حضور دارند که نظم مسابقات را به هم میزنند؛ گویی گاراژ تیبیتی است. لیگ یک بدتر از اینهاست. انگار در کنار خیابان قدم میزنید. این نشان میدهد که مسئولان برگزاری مسابقات باید قانونمندتر عمل کنند، نه اینکه فقط حرکت بازیکن و مربی را زیر نظر بگیرند و جریمهاش کنند.
بازیکن و مربی که از ابتدای مسابقه همه قوم و خویشش فحش خوردند، مشخص است که واکنش نشان میدهد. آقایان به خودشان زحمت نمیدهند بیایند استادیوم و واقعیت برگزاری مسابقات را ببینند. بدون اطلاع از واقعیت موضوع حکم صادر کرده و مربی و بازیکن را محدود میکنند. به نظر من برگزاری مسابقات ما مشکل دارد؛ نظم در برگزاری مسابقات خوب است، اما باید شرایط برگزاری مسابقه هم وجود داشته باشد. درست این است که تیمهایی که شرایط حضور در لیگ را ندارند، اصلاً به آن لیگ راه پیدا نکنند.
با توجه به اینکه زمین حافظیه شیراز نیز استانداردهای لیگ برتر را ندارد، فکر میکنید خودتان بتوانید میزبان باشید؟
زمین تمرین ما کیفیت خوبی نداشت، اما باشگاه کیفیت بهتری را فراهم کرد. طبیعی است که اگر بخواهیم در لیگ برتر نیز عملکرد خوبی داشته باشیم، باید استانداردهای خودمان را چه به لحاظ تمرینی و چه به لحاظ برگزاری بازی بالا ببریم. واقعیت این است که زمین حافظیه کیفیت بدی دارد. ما در خیلی از بازیها به خاطر کیفیت زمین حافظیه برنده نشدیم، اما این موضوع خیلی به من و مسئولان تیممان مربوط نمیشود و مسئولان استانی باید به فکر باشند. البته قول دادند ورزشگاه پاسارگاد را برای لیگ برتر آماده کنند. هنوز همکاری من در لیگ برتر با باشگاه فجر کاملاً مشخص نیست. قطعاً هم یک سری شرط و شروط دارم و هم باشگاه شرایط خاصی دارد، اما از آنجا که تیم فعلی فجر را خودم ساختم و محصول دسترنج خودم است، دوست دارم با این تیم ادامه بدهم. از این رو باید بنشینیم و در جلسهای در خصوص ادامه همکاری به نتیجه برسیم.
حالا که صعود کردید، فکر میکنید تیمتان آنقدر بودجه دارد که بتواند با تیمهای متمول لیگ برتر رقابت کند؟
ای کاش مدیرعامل ما بودجه این فصل را رسانهای کند. تقریباً هشتاد تا نود درصد بازیکنان تیم ما سرباز بودند و فقط هفت یا هشت بازیکن آزاد داشتیم. مبلغ قراردادهای ما معقول و در چهارچوبی است که برای ما مشخص کردند. ما منطقی هزینه کردیم، ولی مهمتر از آن نظم مالی بود که داشتیم و در وقت مشخص پول پرداخت شد. در نتیجه با وجود اینکه پول زیادی خرج نکردیم، این نظم مالی به موفقیت تیممان کمک کرد. البته با این بودجهها نمیشود در لیگ برتر فعالیت کرد و مسئولان باشگاه باید به فکر بودجه معقول لیگ برتر باشند تا بتوانیم از آبروی فوتبال شیراز دفاع کنیم.
برای فصل بعد برنامه دارید، در نقل و انتقالات چه نفراتی را میگیرید؟ از سویی حالا شما به رقیب جدی تیم ملوان در جذب بازیکنان سرباز لیگ برتری تبدیل شدید.
ابتدا باید بازیکنانی که سرباز میشوند را رصد کنیم. ضمن اینکه ما بودجه محدودی داریم و طبیعتاً نمیتوانیم با باشگاههای متمول لیگ برتر از نظر جذب بازیکن رقابت کنیم. در نتیجه همچنان اولویت ما بازیکنان سرباز است. بنابراین با بازیکنان سرباز که با بودجه ما هماهنگی داشته باشند، وارد مذاکره میشویم. من نمیدانم الان ملوان چه شرایطی دارد و چه کار میکند.
در لیگ برتر اتهامات زیادی به بازیهای خارج از زمین یا برخی دخالتها در نتایج فوتبال زده میشود. حتی برخی معتقدند که جادوگرها نتایجی رقم زده و تأثیر مستقیم بر این مسابقات دارند. شما در فصلی که گذشت لیگ یک را از این نظر چطور دیدید؟
حرفهایی را نمیتوانم بزنم، اما مسائل زیادی وجود دارد. چیزهایی هست که نیازمند آن است که فدراسیون و شخص آقای تاج نظارت بیشتری داشته باشند. ضمن اینکه باید نظارت ویژهای روی عملکرد زیردستان خودشان داشته باشند تا خدایی نکرده مشکلات غیرقابل جبران به وجود نیاید. نمیتوان با انکار این مسائل صورت مسئله را پاک کرد. من لحظه عجیبی از جادوگران فوتبال را ندیدم، اما یک سری چیزها در جریان بازی پیش میآید که شما شک میکنید. وقتی این همه صحبت در این مورد میشود، طبیعتاً وجود دارد.
کمیته محترم اخلاق متأسفانه فقط از ما مدرک میخواهد. مگر ما جاسوس کاگب هستیم که بتوانیم مدرک بیاوریم؟ طبیعتاً رسیدگی به این مسائل به عهده مسئولان است، وگرنه هرکس برای تهیه مدرک باید از این پس به خود یک دستگاه شنود وصل کند تا بتواند مدرک تهیه کند. متأسفانه همهجور مشکل در این فوتبال وجود دارد. اینکه بگوییم همه سالم هستند فقط شعار است. در همه اقشار مختلف فوتبال، همانطور که آدم زحمتکش داریم، آدم مشکلدار هم وجود دارد.
وضعیت استقلال را چطور میبینید؟ فصل بدی را پشت سر گذاشتند.
متأسفانه باید بگویم که کار بد و غلط جواب نمیدهد. طبیعی بود این تیم نتیجه نگیرد. از ابتدای فصل اتفاقاتی افتاد که مشکلساز بود. البته در این چند سال اخیر روندی غلط و ذهنیتی اشتباه جا افتاده که واقعاً مشکلساز است. من معتقدم در راه موفقیت تیم ما هم مشکلاتی به وجود آمد. اینطور به نظر میرسید شاید نمیخواهند تیم ما صعود کند، اما یک کلمه هم اعتراض نکردیم. در عوض، آنقدر قوی کار کردیم که همه این اما و اگرها برایمان بیمعنی شد و قدرت در دست خودمان باقی ماند.
در استقلال هم این مسئله نهادینه شده که مربی ضعف خود را به گردن این مسائل میاندازد. جملاتی مانند «نمیگذارند» و «نمیخواهند» مدتهاست در استقلال نهادینه شده، در حالی که من، پیروز قربانی، به عنوان مربی باید همه تلاش خود را بکنم و پس از آن اگر نگذاشتند و نخواستند اعتراض کنم. در حالی که مربی، ضعفهای خود را با چنین جملاتی میپوشاند. متأسفانه افرادی که در فضای مجازی مشغولند و تماشاگران هم به این موضوعات دامن میزنند. این حرفها چیست؟ بروید در زمین و عملکردتان را درست کنید. با وجود بازیکنان توانمند، سابقه خوب و تماشاگرانی که استقلال دارد، میتواند از این ذهنیت خارج شود. مربی که از این پس روی کار میآید باید این تفکر را از بین ببرد.
مربی خارجی که آمده بود، این حرفها را میزد. جالب است که مربیانی را روی کار میآورند که در نوع خود بینظیرند. در ۵۰ سال اخیر آفریقا مربی خوب نداشت، آن وقت نمیدانم چه کسانی و با چه بودجهای موسیمانه را به استقلال آوردند. چرا آن کسی را که این مربی را به استقلال آورد، بازخواست نمیکنند؟ بعد از آن هم که با انتخابی بدتر، بوژوویچ را آوردند و حالا هم ماتزاری را علم کردند. بنده خدا میگوید نمیخواهم کار کنم، حالش را ندارم، ولی اینها اصرار دارند که «تو رو خدا بیا!»
یعنی معتقدید مربی خارجی نیاورند و با مجتبی جباری به کارشان ادامه دهند؟
الان که خیلی دیر است و نمیشود هیچ کاری برای استقلال کرد، اما قبل از هر چیزی، مدیریت باشگاه باید از فضای مجازی خارج شود. نمیگویم همه آدمهای فضای مجازی، اما اغلب آنها نفراتی هستند که تریبون نداشته و حالا تریبون فضای مجازی را به دست گرفتند. متأسفانه فاجعه وقتی است که مدیران ما بر اساس خوراک فضای مجازی تصمیم میگیرند. با اینکه علی نظری را خیلی دوست دارم، اما معتقدم باید استراتژی درستی برای خود تعریف کند و بر اساس آن استراتژی مربی مشخص کنند.
حالا این مربی میخواهد ایرانی باشد یا خارجی و از همه مهمتر اینکه باید پای مربی خود بایستند و با یکی دو باخت به خاطر اعتراض سکوها و هواداران دست به تغییر نزنند. متأسفانه اصطلاح اشتباهی در ایران باب شده که میگویند هوادار صاحب تیم است، در حالی که اصلاً اینطور نیست و تماشاچی مشتری تیم است. مگر تماشاچی خرج تیم را میدهد؟ همین حالا با همین بازیهای سهامی عام و خاص از تماشاگران بخواهید ماهی ۱۰۰ هزار تومان برای تیمشان هزینه پرداخت کنند. شک نکنید استقبال نمیکنند. در نتیجه، یک مدیر یا گروهی از مدیران باید استراتژی درستی داشته باشند که بر اساس آن تصمیم بگیرند و تماشاگران را، که مشتری تیم هستند، راضی نگه دارند. در حالی که مدیران استقلال هیچ استراتژی ندارند و درگیر فضای مجازی هستند. من چند سال پیش این موضوع را پیشبینی کردم و حرفهایی زدم که همه بر علیه هم موضع گرفتند.
در حالی که من گرم و سرد این فوتبال را دیدم و از پایههای استقلال به کاپیتانی تیم بزرگسالان رسیدم. فضای مجازی در ابتدای فصل هم خیلی سعی کرد مرا از فجر دور کند و انتقادات زیادی به مدیران این باشگاه به خاطر انتخاب من شد، اما حالا که موفق شدم و با وجود همه آن انتقادات، موفق شدم تیمم را به لیگ برتر بیاورم و لذت میبرم؛ چراکه دهان همه آن منتقدان مجازی را بستم. در باشگاه استقلال هم همه چیز به هم ریخته است. هیچکس جایگاه خود را نمیداند. چهار تا بچه در فضای مجازی در مورد بزرگان استقلال اظهار نظر میکنند و سهمخواه شدهاند. در حالی که سهمخواه باشگاه استقلال، امثال مهدی پاشازاده و حسن روشن هستند.
طرفداران استقلال برای من قابل احترام هستند، اما روی سخنم با آنهایی است که خود را سهمخواه استقلال میدانند و ادعا میکنند زندگی خود را روی این تیم گذاشتند. در حالی که این مربیها و بازیکنان بودهاند که عمر خود را پای این فوتبال گذاشتند. من ۱۰ سال بزرگ شدن فرزندم را ندیدم؛ چراکه درگیر تیم و اردو و سایر مسائل فوتبال بودم.
شنیدههایی وجود دارد که سیدحسین حسینی ادعا کرده در تابستان از استقلال جدا میشود. از طرفی به خاطر صعود تیم شما که تیم زادگاهش نیز است، بسیار خوشحال و ذوقزده است و تبریک زیبایی برایتان گذاشته. آیا فجر میتواند مقصد بعدی حسینی باشد؟
باعث افتخار من است که سید حسین به تیم ما ملحق شود، اما ما نه بودجه آن را داریم و نه حسینی بعد از این همه سال بازی و زحمت کشیدن در تیم استقلال چنین حرفی میزند. سیدحسین جزو دو دروازهبان اول ایران است. او بازیکن ارزشمندی است که باید باشگاه استقلال به هر طریق ممکن او را حفظ کند. حسینی بچه شیراز است و افتخار تیم فجر محسوب میشود و تا وقتی من باشم، هر وقت دلش بخواهد میتواند به این تیم بیاید، اما او برند باشگاه استقلال است و به هر طریقی باید حفظ شود.
