ثامن الحجج نقش عقل ایران را بازی می‌کند
ارتباط ایران و امام رضا (ع) نه فقط یک مسئله فرهنگی و اجتماعی بلکه نوعی ارتباط وجودی است و بنیاد معرفتی به‌شدت همگن را داراست. برای فهم بحث از بحران‌های وسیع دوره امام فقط دو مثال را بیان می‌کنم که امام چطور این بحران‌ها را به امکان‌هایی تبدیل کرده است که ایده شیعی تا قرن‌ها بتواند در بالاترین سطح موفقیت باشد.
  • ۱۴۰۴-۰۲-۱۷ - ۱۸:۱۸
  • 00
ثامن الحجج نقش عقل ایران را بازی می‌کند
امام رضا (ع) و ایران
امام رضا (ع) و ایران
سیدجواد نقویخبرنگار

همین‌الان اگر جست‌وجو کنید صد‌ها مقاله درباره فرهنگ و تمدن رضوی و بحث‌های معرفتی حضرت رضا (ع) در اینترنت مشاهده خواهید کرد؛ مسائلی ازاین‌دست که امام رضا (ع) یک ظرفیت بی‌نظیر برای ایرانیان است هم به‌شدت از لنز‌های گوناگونی بررسی شده است اما درواقع یک نکته خیلی مهم بین رابطه امام رضا (ع) و ایده ایشان با کشور ایران نه از منظر صرفاً جغرافیایی بلکه ایران فرهنگی وجود دارد.  امام رضا (ع) دارای کنشی به‌شدت پیچیده بودند که این پیچیدگی بسیار به ایده ایران نزدیک است؛ ایران سرزمینی است که بیش از آنکه فرصت باشد تهدید بوده است؛ امکان ماندن ایران به نام ایران فعلی و خالی‌نشدن از ایده معرفتی استفاده از ظرفیت تهدید‌ها به فرصت بوده است؛ یعنی سرزمینی که هرچند دچار بحران‌های وسیعی بوده است؛ اما در مواردی این بحران‌ها را پلی برای ارتفاع و قدرت‌گیری کرده است؛ آنچه در ایده امام رضا (ع) هم دیده می‌شود همین مسئله است؛ یعنی امام در زمانه بحران‌های وسیع بوده است ولی این بحران‌ها را به فرصت و پیروزی بزرگ بدل کرده است.
 در نتیجه ارتباط ایران و امام رضا (ع) نه فقط یک مسئله فرهنگی و اجتماعی بلکه نوعی ارتباط وجودی است و بنیاد معرفتی به‌شدت همگن را داراست. برای فهم بحث از بحران‌های وسیع دوره امام فقط دو مثال را بیان می‌کنم که امام چطور این بحران‌ها را به امکان‌هایی تبدیل کرده است که ایده شیعی تا قرن‌ها بتواند در بالاترین سطح موفقیت باشد.
1. اوج جدل‌های معرفتی و نهضت‌های ترجمه: در دوران امام، نهضت ترجمه به‌شدت قدرت گرفته بود؛ جهان اسلام در کنار جدل‌های سیاسی وارد جدل‌های معرفتی وسیعی شده بود؛ دستگاه قدرتمند خلافت عباسی با زیرکی امثال مأمون به این وادی ورود جدی کرده بود؛ بسیاری از اهل معرفت مستقیم و غیرمستقیم برای قدرت، مباحث تئوریک را صورت‌بندی می‌کردند که در قدرتمند‌تر شدن خلافت و شخص مأمون بی‌تأثیر نبود؛ به‌نوعی مأمون پروژه قدرت خودش را عقلانی‌سازی می‌کرد؛ مشابه همین امروز جهان اسلام که بسیاری از کشور‌ها قصد دارند ایده‌های خودشان را عقلانی نشان دهند. در چنین شرایطی، فرم‌های اجتماعی آن مقطع هم مأمون را نه فقط یک خلیفه مشابه سایر خلفا دوران عباسی بلکه فردی که دارای پروژه‌ای برای آبادانی و آبادی جهان اسلام است، می‌شناختند. در چنین شرایطی ادبیات شیعی یا هر ادبیاتی برای ماندن در بین گفتمان‌ها یا گفتار‌های موجود به‌شدت کار سختی را پیش رو دارد؛ چرا که دستگاه حاکم با ایده نهضت ترجمه و ورود ادبیات فلسفه قصد دارد نشان دهد بهترین شرایط برای کل جهان اسلام در حال شکل‌گیری است؛ در چنین بحرانی امام رضا (ع) نه در این جریان حل می‌شود و نه این جریان‌ها را تکفیر می‌کند. امام با نزدیک شدن به برخی از جریان‌های نهضت ترجمه مثل جنبش ترجمه کوفه و سفر به این شهر ابتدا سعی می‌کند به پایگاه اجتماعی آنجا نزدیک شود و بعد با گفت‌وگو با جدلیون و متکلمین و یهودیان و مسیحیان نشان می‌دهند گفتار دیگری هم وجود دارد که به مراتب از جریان ترجمه خلافتی، عمیق‌تر است. همچنین در دوران ولایتعهدی و هم قبل‌تر سعی دارند از طریق فرستاده‌های خودشان ایده شیعی را معرفی کنند ولی تیر خلاص به عدم عقلانیت نهضت ترجمه خلافت را ایشان در دوران ولایتعهدی و در مناظر‌های ویژه خودشان می‌زنند؛ به‌نوعی بحران ولایتعهدی که قصد داشت امام و ایده تشیع را در دل عقلانیت خودش حل کند وقتی می‌بیند که دچار شکست تئوریک شده است دست به حذف امام می‌زند. یعنی پروژه عقلانیت مأمون و آن نهضت وسیع نمی‌تواند ایده امام را به کنترل خود در بیاورد بلکه نهضت ترجمه شیعی که بعد‌ها شکل می‌گیرد و قرن‌ها پایه‌گذار فلسفه اسلامی می‌شود، از دل همین جنگ‌های تئوریک برافراشته می‌شود و این نشان از یک پیروزی در دل یک بحران وسیع است.
2. کنش‌گری در خطرناک‌ترین موقعیت و وضعیت: در نقل‌های تاریخی وجود دارد که شیعیان در دوران زعامت امام رضا (ع) به محضر ایشان آمدند و به قول امروزی‌ها نقد کردند که نوع کنش امام از پدر و پدربزرگ ایشان متفاوت است و امام دست به‌نوعی فعالیت سیاسی آشکار می‌زند و به ایشان گفتند از تیغ هارون‌الرشید خون می‌چکد و توصیه به تقیه کردند؛ اما امام چون درکی وسیعی از موقعیت داشت و هم می‌دانست وضعیت در آینده دگرگون می‌شود ایده کنش‌گری خودش را با درایت بالایی تغییر داده بود. امام می‌دانست جنبش‌های جدیدی که علیه دستگاه خلافت است، فرصت خوبی برای تقویت و گسترش پایگاه اجتماعی است و شاید در آینده چنین فرصتی دیگر شکل نگیرد. با همین جهت هم در بصره هم در کوفه و هم در سایر شهر‌ها، کار‌های نه به صورت خیلی واضح بلکه با پیچیدگی دقیقی صورت دادند؛ به همین خاطر است که بعد در دوره مأمون که امام ولایتعهدی را می‌پذیرد، از هر شهری که عبور می‌کند پایگاه اجتماعی به دیدار ایشان می‌آیند. این نشان می‌دهد اگر اقدامات اولیه نبود؛ پذیرش ولایتعهدی هم بعد‌ها به پیروزی ختم نمی‌شد؛ در نتیجه امام در موقعیت و وضعیتی دست به کنش‌گری متفاوت ‌زده‌اند که حتی بسیاری از شیعیان مخالف بودند؛ اما همین درایت و درک پیچیدگی باعث شد که دستگاه عریض و طویل و قوی و زیرک عباسی با زیرکی فردی مثل مأمون در برابر امام شکست بخورد. ایده شیعی بود که باز خودش را هم در سطح اجتماعی هم سیاسی و هم معرفتی چند پله بالاتر نشان می‌دهد و در هر سه سطح هم مورد پذیرش قرار می‌گیرد.
حال از دو مثالی که بیان شد که از بین صد‌ها اقدام موفق و خلّاق امام رضا(ع) بود، یک درس بزرگ گرفته می‌شود؛ هر چقدر که ایران در موقعیتی بحرانی باشد چه جهت جغرافیای سیاسی و چه جغرافیای فرهنگی پیوندی که با ایده شیعی و امام رضا (ع) دارد به‌نوعی عقلانیت ایران فرهنگی را شکل می‌دهد و نقش عقل ایران را بازی می‌کند. این عقل است که می‌تواند ایران را از دل بحران‌های آتی به‌سلامت عبور دهد و ایضاً با موفقیت وسیع‌تر؛ چرا که ایران قبل‌تر هم از بحران‌ها عبور کرده است اما عبوری که عامل پیروزی و گسترش ایده ایران اسلامی شود اهمیت دارد؛ در واقع ایده امام رضا (ع) و بارگاه ایشان در ایران ظرفیت بی‌نظیری است که نصیب ایران شده. حال که ایران ما در جهان پرتلاطم گرفتار است، رجوع به ایده این امام بهترین امکان برای ر‌هایی و خلق ایرانی قدرتمند است؛ شاید گزاف نباشد که بگوییم مسئله اصلی امروز این است که چگونه ایران می‌تواند ایران امام رضا (ع) شود. 

نظرات کاربران