


از 2500 سال تاریخ پادشاهی و دولت- ملتها در ایران، 1400 سال، یعنی بیش از نیمی از این تاریخ، درهم تنیده با دوران اسلامی است. آنچه از اسلام در ایران موردتوجه قرار گرفت به چند دلیلِ مشخص، متفاوت از قرائتی بود که در نقاطی غیر از ایران رواج داشت. اسلام آوردن سلمان بهعنوان یک ایرانی و قرار گرفتن در ردیف صحابه و «منّااهل البیت»، تفکیک و تمایزی که بعد از پیامبر میان ایرانیان و اعراب از سوی خلفا رایج شد، مواجه شدن ایرانیان با دو قرائت عمده از اسلام: اسلام یزیدی و اسلام حسینی، حضور شاگردان امام صادق (ع) بهعنوان مؤسس مذهب در ایران، حضور امامزادگان متعدد که از ظلم خلفای بغداد به ایران پناه آورده بودند و نهایتاً حضور «امام رضا» علیهالسلام در ایران، ظرفیت علاقه و ارادت ایرانیان به اهلبیت را فراهم کرد. در بیش از 700 سال تسلط مذهبی مستقیم و غیرمستقیم خلفای اموی و عباسی، این ارادات سینه به سینه منتقل شد.
در مقاطعی کوتاه چون دوران آل بویه، کمی اوج گرفت و نهایتاً پس از حمله مغول و سقوط خلیفه بغداد، شکل متفاوتتری به خود گرفت. ایرانیان اگرچه زخمخورده حمله و تاراج مغول بودند، با استفاده توأمان از مذهب تشیع و فرهنگ ایرانی، نوادگان چنگیز را تحتتأثیر قرار داده و موجبات تغییر و تحولات شگرف در دوران ایلخانان فراهم شد. از تأثیر خواجهنصیر طوسی بر هولاکوخان تا حضور علامه حلی در دربار اولجایتو تا برآمدن شیخ صفیالدین اردبیلی و تشکیل دولت صفوی و رسمیت یافتن مذهب شیعه در سرتاسر ایران، مسیر سختی برای حفظ تشیع در ایران طی شده است. تشیع پس از گذار از این دورهها، حالا نه فقط بهعنوان یک مذهب، بلکه به سنت مقاومت فرهنگی ایرانیان در مواجهه با هر غیریتی و هر دیگری تبدیل شده است. یک مثال معاصر در تأیید این گزاره، دفاع مقدس است. چندسال پیش، شبکه ۵ فرانسه یک مستند تحقیقی و دانشمندانه ساخت با عنوان «عراق؛ ویرانی یک ملت». در بخشی که مربوط به جنگ رژیم بعث با ایران بود، گزارهای داشت که به نظر بسیار دقیق میرسید: «صدام دو مسئله را نمیدانست: اول اینکه به یک انقلاب واقعی حمله میکند و دیگر اینکه ایرانی شیعه حساسیت ویژهای به خاک دارد». یعنی این درهمتنیدگی این اندازه به چشم دیگری آمده است.
علاوه بر فطری شدن اسلامِ اهلبیت در ایرانیان در گذر از این هزار و اندی سال، مواجهه با تشیع بهعنوان یک «میراث»، رویکردی است که حفظ آن را دارای اهمیت ویژه میکند. عینیت میراث تشیع برای ایرانیان، گنبد و بارگاه امام رضاست.
چندسال است به مؤلفههای «ملتساز» فکر میکنم. از عنوان «خرمشهر» روی کوچه، خیابان، میدان یا بولوار یا ساختمانهای شهرهای بزرگ و کوچک، «اذانی» که میشود در ساعتی مشخص از همه جای ایران شنید، تا ورزش پرهیجانی مثل «کُشتی» تا عبارت «حمل کالا به تمام نقاط کشور»، تا همین «تهران» و «کرج» که همه اقوام و صاحبان همه زبانها و گویشها را در خود جمع کردهاند و یکی از مهمترینشان، «زبان فارسی».
اخیراً دیدم رندی کنایه جالبی زده و نوشته بود «پان»ها هم که میخواهند علیه ایران با هم گفتوگو کنند، مجبورند «فارسی» حرف بزنند؛ چراکه زبان مشترک دیگری نمیشناسند و بالاتر از همه این مؤلفههای ملتساز، بیتردید، امام رضاست و مشهد که ملیترین شهر ایران است. ملیتر از پایتخت. آدمهایی هستند از جایجای ایران که دلیلی برای آمدن به تهران ندارند، اما یکبار یا متواتر، مشهد رفتهاند. میشناسم همچین آدمهایی را. روستاییان کشاورزی که بعد از درو و به دست آوردن درآمد حلالشان، راهی مشهد میشوند.
مشهد نقطه اتصال ایرانیان است. آدمها با زبانها و گویشهای متعدد از عرب و کرد و آذری و مازنی و... به مشهد میآیند و وقتی که میخواهند عطر و زعفران و نبات بخرند، زبان به «فارسی» میچرخانند تا مؤلفههای ملتساز، در هم ضرب شوند و همه یادشان بیاید که حول چه گزارههایی دور هم جمع شدهاند. اسلام، تشیع و زبان فارسی.
دیگر نکته قابلتأمل درباره محوریت امام رضا (ع) در میان مؤلفههای «ملتساز»، درکی ایرانی به گستره جغرافیای ایران از این امام رئوف است. شناختی که در مشهد خلاصه نمیشود. امامزادگان متعدد که ما بیشتر آنها را بهعنوان برادران و خواهران امام رضا میشناسیم و در جغرافیای ایران جای گرفتهاند و به این محبت ضریب میدهند.
بهویژه حرم حضرت معصومه (س) در قم و حرم حضرت احمد بن موسی، شاهچراغ در شیراز که بیشتر مورد توجهاند. مسیر سفر امام هشتم (ع) به مرو و حضور قدمگاههایی متعدد در شهرهای مختلف و شرح کراماتی از ایشان درطول این سفر هم شاهد دیگری است.
شاید در روزگاری اینچنین که مجادلهای جهانی در حال شکلگرفتن است، ایرانیان به قوت قلبی مانند امام رضا (ع) بیش از همیشه احتیاج دارند؛ چراکه او را «شاه ایران» میخوانند. فکر میکنم، سرود «دنیا یه طرف، ما یه طرف، ما و امام رضا، دنیا یه طرف» بیش از یک ترانه، دکترین امنیت ملی ما نیز است. آنجا که لازم است مردم پیرامون یک مؤلفه اساسی جمع شوند تا درنتیجه این اتحاد، تحریم و جنگ را پشت سر بگذارند، آن مؤلفه ملتساز، چیزی جز وجود مبارک امام رضا (ع) نیست.
