روایتی از هم‌صحبتی با خادمان نقاره‌چی
دوره افتادیم ببینیم کجا می‌شود با نقاره‌چی‌ها صحبت کنیم. فهمیدیم باید با اداره تشریفات، هماهنگی‌های لازم را به عمل بیاوریم. گفت‌وگو و توضیحات تمام شد و به یکی از پیرغلامان نقاره‌چی که به دفتر آمده بود معرفی شدیم و اجازه صحبت با خادمان دیگر را هم گرفتیم...
  • ۱۴۰۴-۰۲-۱۷ - ۱۳:۳۴
  • 00
روایتی از هم‌صحبتی با خادمان نقاره‌چی
دوران، دوران امام رضاست
دوران، دوران امام رضاست

نقاره‌چی زندگی‌اش توفیر دارد با زندگی ما. از زیست روزمره‌اش گرفته تا ارادتش نسبت به ضامن آهو تا وقت‌گذراندن با خانواده‌ تا سفر و حضر و دیگر مناسبات زندگی‌اش. این حرف از روی حدس و گمان نیست. مدتی قبل برای عرض ارادت راهی مشهد شدیم و به حرم رفتیم. دستور آمده بود که «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلا أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ...» (ان‌شاءالله که مؤمن باشیم) پس ایستادیم و خواهش کردیم که «...فَأْذَنْ لِی یَا مَوْلایَ فِی الدُّخُولِ أَفْضَلَ مَا أَذِنْتَ لِأَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ فَإِنْ لَمْ أَکُنْ أَهْلا لِذَلِکَ فَأَنْتَ أَهْلٌ لِذَلِکَ.» بعدش سلام دادیم و عذر بدتر از گناه برای کوتاهی‌ها آوردیم و زیارت کردیم. بعد از زیارت در صحن‌ها ‌قدم می‌زدیم.

دوره افتادیم ببینیم کجا می‌شود با نقاره‌چی‌ها صحبت کنیم. فهمیدیم باید با اداره تشریفات، هماهنگی‌های لازم را به عمل بیاوریم. گفت‌وگو و توضیحات تمام شد و به یکی از پیرغلامان نقاره‌چی که به دفتر آمده بود معرفی شدیم و اجازه صحبت با خادمان دیگر را هم گرفتیم. با پیرغلام خنده‌رو و جاافتاده‌ به اتاق عود رفتیم و با خادمانی دیدار کردیم که برای پرکردن عودسوز در رفت‌وآمد بودند. صحبتمان با پیرغلام تمام شد و پس از مدت کوتاهی به نوبت با دیگر نقاره‌چی‌ها گفت‌وگو کردیم. خادمانی که قبلاً در بخش‌های دیگری از حرم از دربانی و کفشداری گرفته تا سایر بخش‌ها مشغول خدمت بودند و بعضی از آنها هنوز هم هستند اما اکنون نقاره‌چی محسوب می‌شوند.

منظم‌بودن جزئی جدانشدنی از زندگی آنها بود که در حرف‌هایشان به چشم می‌آمد. «بیست سال است که نقاره می‌زنم و یک روز هم غیبت نداشته‌ام» این عبارت را از زبان نقاره‌چی‌های دیگر هم با اختلاف در سال شنیدیم. نقاره در طول سال به جز ایام سوگ که مهم‌ترینش محرم و صفر است نواخته می‌شود بنابراین خادمانی که در این بخش خدمت می‌کنند باید قسمت بسیار مهمی از سال (چیزی در حدود ۳۰۰ روز یا کمتر) را به این امر اختصاص بدهند.

این حضور تقریباً دائمی و زمان‌های مخصوص خادمی، بر روی بخش کمتر روایت‌شده‌ی نقاره‌چی‌ها یعنی «خانواده» تأثیر قابل‌توجهی می‌گذارد. با این شرایط امکان استراحت طولانی و سفر در ایام عادی فراهم نیست. حضور در مهمانی‌های طولانی و شب‌نشینی‌ها و عدم استراحت در ابتدای شب باعث می‌شود خادم قبل از طلوع خواب بماند و به انجام وظیفه‌اش نرسد.

در طی این گفت‌وگو‌ها به‌مرور تأثیر خانواده بر بی‌نقص ادامه پیدا‌‌‌‌‌‌کردن نقاره‌زنی روشن‌تر می‌شد. خانواده محیط را برای خادم آماده می‌کند تا او بتواند با آرامش و نظم از خانه به نقاره‌خانه برود. در طول سال‌های طولانی پدر و مادرها، همسران و فرزندان همراه و قوت قلبی برای نقاره‌‌چی بوده‌اند. پدر و مادری که از کودکی او را به حرم می‌برده و باغبان دانه‌ی محبتی بوده‌اند که در دل او کاشته شده و امروز به درخت تناور بیست‌ساله، چهل‌ساله یا بیشتر تبدیل شده است. همسری که گاه از رفتن به مسافرت یا مهمانی‌ها چشم پوشیده و با مهر فضای آرامی را در خانه فراهم کرده تا خادم خیالی آسوده داشته باشد و صبح مدتی قبل از نماز ساعت را کوک کرده تا بیدار شود و همسرش را برای رفتن به حرم بیدار کند. فرزندانی که همراه پدر بوده‌اند و به اندازه خودشان به او کمک می‌کردند یا از خواسته‌ای می‌گذشتند تا او بتواند راهش را ادامه دهد.

در مدت‌زمان کوتاه هم‌صحبتی با خادمان نقاره‌چی از توفیقات و کرامات زیادی شنیدیم که شامل حال آنها و خانواده‌شان شده بود؛ از ازدواج گرفته تا شفای بیماری. با شنیدن این ماجراها و سرگذشت‌ها وقتی صدای نقاره پخش می‌شود احساس دیگری به ما دست می‌دهد.

این قصه‌ها، عرض ارادت‌ها، خادمی‌ها، دعاها، نیازها و حال‌ و هوای خانواده و مردم – از همسایه که التماس دعا می‌گوید گرفته تا راننده‌ای که خادم را به حرم‌ می‌رساند تا بقیه مردم که هر کدام به شکلی با او مرتبط می‌شوند – بر دل او اثر می‌کند. نقاره‌چی انگار محبت، دلتنگی، شوق و احساسات دل‌هایی که در طول سال‌ها و نسل‌ها به‌هم‌پیوسته‌اند را در هوای شهر می‌دمد و بعد، از میان کنگره‌ها مردمی را می‌بیند که اشک می‌‌ریزند و دعا می‌کنند و لبخند شادی بر لب دارند.

برای مطالعه متون دیگر نشریه و نسخه فیزیکی یا الکترونیکی به آدرس زیر مراجعه کنید.
https://ehyaamr.com/ainmag/

نظرات کاربران