


نمایش یک مستند مستقل در نیویورک درباره اعتراضات دانشجویی علیه نسلکشی در غزه، بهجای آنکه با جشن و استقبال همراه باشد، موجی از تهدید، تخریب و سانسور را بهدنبال داشت اما چرا مستندی که تنها روایتگر واقعیت اردوگاههای اعتراضی دانشگاه کلمبیاست، تا این حد خطرناک تلقی میشود؟ پاسخ این پرسش، آیینهای تمامقد از فضای سرکوب در آمریکا و هراس روزافزون از صدای فلسطینیان است.
در سالی که حتی تلفظ کلمه «فلسطین» اقدامی تحریکآمیز تلقی میشود و دانشجویان معترض با تهدید به اخراج و ناپدیدشدن روبهرو هستند، مستندی چون «اردوگاهها» تبدیل به سنگ محک آزادی بیان در آمریکا شده است.
به گزارش گاردین، اخیرا مستند «اردوگاهها» (The Encampments) در مرکز فیلم آنجلیکا در نیویورک اکران شد و همراه با طوفانی از جنجالها، رکورد فروش را برای یک فیلم مستقل شکست. گاردین در یک گزارش روایت حمزه و بدیع علی از بنیانگذاران شرکت فیلمسازی «واترملون پیکچرز»، که برندی فلسطینیتبار در صنعت فیلم هستند و حامی پخش کننده این مستند بودهاند را نقل کرده است.
چرا میخواهند این فیلم که درباره اعتراضات غزه در دانشگاه کلمبیا است را ساکت کنند؟
برای ما، بهعنوان پخشکننده فیلم، این فضا اصلا شبیه جشن نبود. سینما مجبور شد نیروهای امنیتی بیشتری استخدام کند، پلیس را در جریان بگذارد و کارکنان را برای مواجهه با آزار و تهدید آماده کند.آن هم از سوی افرادی که حتی فیلم را ندیده بودند.
چه چیزی در فیلمهای فلسطینی اینقدر برایشان ترسناک است؟
«اردوگاهها» دسترسی بیسابقهای به جنبش دانشجویی برای توقف سرمایهگذاری در اسرائیل — به دلیل نسلکشی در غزه — فراهم میکند؛ حرکتی که از دانشگاه کلمبیا آغاز شد و بهسرعت در سراسر کشور گسترش یافت. این مستند، واقعیت خام و فیلترنشده اردوگاههای اعتراضی و دانشجویانی را به تصویر میکشد که با بهخطر انداختن آیندهشان، برای اعتراض ایستادند. انها فیلم، را روایت غالب و تحریفشدهای میدانند که این اعتراضات را خشونتآمیز یا یهودستیز معرفی میکند؛ در حالیکه در واقع جنبشی منسجم، اصول مند، مبتنی بر همبستگی، ضدنژادپرستی، آزادی بیان و حقوق بشر بوده و حتی بسیاری از دانشجویان یهودی در قلب آن حضور فعال داشتهاند.
ظاهراً همین کافی است تا خیلیها احساس تهدید کنند.اکنون در دورانی زندگی میکنیم که حتی اشاره به کلمه «فلسطین» نیز بهمثابه اقدامی تحریکآمیز تلقی میشود.دونالد ترامپ آشکارا از کلمه «فلسطینی» بهعنوان یک توهین برای حمله به مخالفانش استفاده کرده. در دوره دوم ریاست جمهوری او، سرکوب و ایجاد رعب و وحشت به سطوحی رسیده است که بیشتر مختص یک دیکتاتوری است تا یک دموکراسی.
فعالان دانشجویی همچون محمود خلیل و رومیسه اوزتورک ( که در فیلم حضور دارند ) توسط مأموران لباسشخصی اداره مهاجرت ربوده شده، از انظار عمومی ناپدید گشته و بهدلیل انتقاد از اسرائیل با تهدید به اخراج مواجهاند. این یک داستان علمیتخیلی نیست؛ این آمریکای ۲۰۲۵ است و با این حال، فیلمهایی مانند «اردوگاهها» با خصومت روبهرو میشوند.
پیش از افتتاحیه، یکی از مخاطبان عصبانی، لابی سینما آنجلیکا را تخریب کرد و کارکنان را مورد توهین قرار داد. در همین حال، تبلیغات این فیلم در رسانههای اجتماعی سانسور میشوند. پشت همه اینها الگویی مشخص نهفته است: تلاشهای سیاسی برای ساکتکردن صدای فلسطینیان. این فقط یک فشار نیست بلکه تهدیدی است علیه یکی از بنیادیترین آزادیهای ما: آزادی بیان.
زمانی که مستند نامزد اسکار «از نقطه صفر» (From Ground Zero) — که ما نیز پخشکننده آن بودیم — منتشر شد، بهخاطر نگاه انسانی و دوری آگاهانهاش از سیاست، بهشدت تحسین شد.با وجود این و نقدهای تقریبا عالی، سازمان «مسیحیان متحد برای اسرائیل» (CUFI) نامههایی به رأیدهندگان اسکار فرستاد و آنها را تحت فشار گذاشت تا از این فیلم حمایت نکنند و از سینماها خواست فیلم را از برنامه خارج کنند.
پس از آنکه قرار شد این فیلم در گینزویل فلوریدا به نمایش درآید، محل برگزاری تهدید به قطع بودجه توسط اهداکنندگان شد. این که صاحبان سینماها در معرض چنین فشارهایی قرار میگیرند، عمیقا ناعادلانه است. امیدواریم با وجود تلاشهای برای ارعاب آنها، سینماداران در برابر فشار تسلیم نشوند و تصمیم درست اخلاقی و تجاری را بگیرند. چون کاملا مشخص است که این فیلمها مخاطب دارند.
فشارها به تهدید و تخریب ختم نمیشود. حمدان بلال، یکی از کارگردانان مستند برنده اسکار «سرزمینی دیگر نیست» (No Other Land)، توسط شهرکنشینان و سربازان اسرائیلی مورد ضرب و شتم قرار گرفت که علت آن ظاهرا بهخاطر فیلمبرداری است از آنچه اسرائیل میخواهد پنهان بماند. به گفته بلال، هنگام حمله، نام او و واژه «اسکار» فریاد زده شد.
بلال پس از آزادی در مصاحبهای فاش کرد که سربازان اسرائیلی او را با قنداق تفنگ مورد ضرب و شتم قرار دادند و تهدید کردند که وی را به قتل میرسانند. بلال به دلیل ساخت مستند «سرزمین دیگری نیست» موفق به دریافت جایزه اسکار ۲۰۲۵ شده است. این مستند برنده اسکار نود و هفتم، به کارگردانی آبراهام، بلال، باسل عدرا و ریچل زر، درباره جامعهای فلسطینی است که در برابر آوارگی و خشونت نیروهای اسرائیلی مقاومت میکنند. این اثر به دلیل روایت بیپرده خشونت رژیم صهیونیستی علیه ساکنان فلسطینی روستای مسافر یطا با تحسین جهانی مواجه شده است.و تنها هفته گذشته، با خبر شدیم که روزنامهنگار ساکن غزه، فاطمه حسونه، در همان هفتهای که فیلمی با حضور او بهعنوان شخصیت اصلی برای جشنواره کن پذیرفته شد، در حمله هوایی اسرائیل کشته شد.
فاطمه حسونا، که لنز دوربینش روایتگر زندگی زیر آوار و باروت بود، چند روز پیش از مراسم عروسیاش در حمله هوایی رژیم صهیونیستی به شهادت رسید. ارتش اسرائیل مدعی شد که هدف این حمله، یکی از اعضای جنبش مقاومت حماس بوده، اما آنچه در واقعیت رقم خورد، پایان تلخ زندگی زنی بود که سلاحش نه تفنگ، که دوربینش بود. کشته شدن [شهادت] فاطمه فقط یک فاجعه انسانی نبود؛ زنگ هشداری بود برای جهانی که هنوز نمیداند یا نمیخواهد بداند خبرنگاران و عکاسان در خط مقدم جنگ، جانشان را کف دست میگیرند تا حقیقت را منتقل کنند.
در میامی بیچ، شهردار تهدید کرد که سالن سینمایی « O Cinema» را بهخاطر نمایش فیلم «سرزمینی دیگر نیست» تعطیل خواهد کرد. زمانی که مقامات منتخب تصمیم میگیرند که چه نوع هنری قابل نمایش است و چه چیزی نیست، دیگر با گفتوگو طرف نیستیم بلکه با سانسور مواجهایم.
با این حال، روندها در حال تغییرند. تلاشها برای ساکتکردن این فیلمها شکست خوردهاند. «سرزمینی دیگر نیست» اسکار گرفت. حمله به بلال واکنشهای جهانی در پی داشت. شهردار میامی بیچ عقبنشینی کرد. نامههای سازمان «مسیحیان متحد برای اسرائیل» تا حد زیادی نادیده گرفته شدند و فیلمهایی مانند «از نقطه صفر»، «سرزمینی دیگر نیست» و «اردوگاهها» با عملکرد خوب در گیشه نشان دادهاند که مخاطب دارند.راهی طولانی در پیش است. اعراب و مسلمانان همچنان در صنعت فیلم ( چه جلوی دوربین و چه پشت آن ) بهشدت کمتر دیده میشوند. اگر دقیقتر نگاه کنیم، فلسطینیها تقریبا نامرئیاند و محمد عامر یکی از معدود استثناهاست.
نکته اصلی این است که فیلمهای فلسطینی به این دلیل خطرناک نیستند که خشونت میآفرینند؛ بلکه چون دیدگاهی برخلاف روایت غالب دولت آمریکا و اسرائیل ارائه میکنند، با سانسور مواجه میشوند. «اردوگاهها» فقط یک فیلم نیست، یک آزمون است.آزمونی برای شجاعت، صداقت و برای اینکه آیا این کشور هنوز به آزادی بیان باور دارد یا نه. سینماهایی که آن را نمایش میدهند، فقط یک مستند پخش نمیکنند؛ بلکه از این ایده دفاع میکنند که سینما باید فضایی برای آزادی بیان و خلاقیت باقی بماند.
پرسش این است؛ آیا همه صداها واقعا حق برابر برای شنیدهشدن دارند و اگر بله، پس چه زمانی رهبران این صنعت از همدستی در ساکتکردن آنها دست خواهند کشید؟ این پاسخ باید مدتها پیش داده میشد اما هنوز هم دیر نشده است.
