طرح اپوزیسیون برای ایران‌زدایی

طرح اپوزیسیون ایران بیش از آنکه طرحی ساده باشد، دارای ابعاد روانی وسیعی است و به طور مشخص نشان از طرحی بلندمدت برای تاریخ‌زدایی و ایران‌زدایی دارد که نقشه دقیق اتاق عملیات طرف غربی و عبری است.

  • ۱۴۰۴-۰۲-۱۱ - ۰۱:۴۴
  • 10
طرح اپوزیسیون برای ایران‌زدایی

سوگواری ممنوع!

سوگواری ممنوع!
سیدجواد نقویسیدجواد نقویخبرنگار

روزگاری عارف قزوینی با رجل سیاسی و فرهنگی پهلوی اول وارد جدل شده بود و مدام تأکید می‌کرد حذف موسیقی غمگین ایرانی به نوعی ایران‌زدایی است؛ چراکه این موسیقی غمگین تاریخ ایران است و حذف و تغییر آن به موسیقی شاد، نوعی تاریخ‌زدایی از ایران است و ندیدن ایران. حالا بعد از یک قرن شبکه منوتو که ادامه ایده پهلوی‌هاست، مجدد مشابه همان بحث را دنبال می‌کند، سوگواری برای بندرعباس را ممنوع می‌کند و می‌گوید هرکسی سوگواری کند به مردم خیانت کرده است. درواقع مسئله سوگ و سوگواری چون یک خاطره و حافظه جمعی می‌شود و وارد تاریخ ما می‌شود و به ملیت و ایرانیت ما و همبستگی جمعی ما کمک می‌کند، قطعاً در طرح شبکه منوتو و مستند تونل زمان و ایده‌های تونل زمانی آن‌ها نمی‌گنجد و باعث استرس و اضطراب برای این شبکه شده است. چون سوگواری مسئله‌ای را از یک واقعه طبیعی به یک فرم تاریخی بدل می‌کند و جامعه درباره نسبت خود با ایران حقیقی و بحران‌هایش خواهد اندیشید و این لحظه یک خطر وسیع برای این شبکه است. در چنین شرایطی سوگواری نشان می‌دهد ملت ایران از شرق تا غرب در سوگ شهری هستند که کیلومتر‌ها با آن‌ها فاصله دارد. از باب فرهنگی و اجتماعی هم فاصله بسیار وجود دارد، اما چرا پس همه ایرانیان سوگوارند؟ چون ایرانیان بر اساس همین درک سوگ است که ایرانی مانده‌اند و تمدن ایرانی را حفظ کرده‌اند. لازم به توضیح است که اینجا مسئله سوگ، نوعی غم یا افسردگی نیست، بلکه به تعبیری درد و رنجی است که برای ما ایرانیان شکل گرفته است و این رنج ما را به سوگی نه از باب یک پایان، بلکه از باب نوعی آغاز رسانده است.

برای مثال، میراث شاهنامه در ایران دارای ابعادی است که سو‌گ را شکل می‌دهد، اما سوگ شاهنامه فهم موقعیت ایران برای عبور از بحران است، یا در حماسه‌ای که در روز عاشورا شکل می‌گیرد، شهادت امام حسین درحالی‌که سوگ بزرگی است، اما همزمان رنجی است که به ر‌هایی و ایده ر‌هایی ختم می‌شود و شکلی از خودآگاهی را شکل می‌دهد. درنتیجه وقتی حادثه بندرعباس به سوگواری تبدیل می‌شود، درواقع درست است که حادثه تلخ و ناگواری است و هموطنان خود را از دست داده‌ایم، اما این سوگواری نشان می‌دهد ملت ایران باز هم از این حادثه عبور می‌کند و تبدیل به یک درس تاریخی می‌شود برای آینده ایران و نخواهد گذاشت این حادثه تبدیل به غمی ساکن و انفعال جمعی و شکل‌گیری سوژه سرخوردگی شود. آنچه شبکه منوتو لازم دارد اتفاقاً شکل‌گیری غم جمعی و سوژه‌های سرخورده به جای سوگواری است؛ چراکه سوگ دارای ابعادی است که مانع از ایستادن در فرم غم جمعی می‌شود. به همین جهت است که این شبکه تلاش می‌کند مانع سوگواری جامعه ایران شود و ترس دارد که اگر این سوگواری به آگاهی جمعی ختم شود، مسائل دوره حکومت پهلوی هم مجدداً مورد توجه قرار گیرد؛ چراکه تاریخ جمعی ما هر لحظه ممکن است دوباره در باب تاریخ از خودش پرسش کند و آنگاه آن تاریخ حقیقی که در دوره پهلوی شکل گرفته، به شدت متفاوت است از آنچه این شبکه به دروغ در حال ساخت آن است. کشتار بی‌رحمانه مردم، سرکوب وسیع، کودتا و فشار شدید به جامعه برای پذیرش ایده‌های ساخته شده و حتی دخالت در تقویم رسمی کشور، همه و همه در حافظه جمعی جامعه می‌تواند ظاهر شود و این طبیعی است که این شبکه مثل همان ایده ساواک که ممنوعیت وسیع را به نام وطن‌پرستی مطرح می‌کرد، امروز هم ممنوعیت‌های وسیعی را از طریق رسانه اعمال کند تا باعث شود اذهان در فانتزی‌های ساخته شده این شبکه ماندگار باشند. و در این موقعیت است که فرمان‌های اینچنینی را صادر می‌کند به این معنا که جامعه حق سوگواری ندارد! روزگاری جامعه حتی حق خوردن یک قهوه در کافی‌شاپ را نداشت؛ چرا که باعث عادی‌سازی می‌شد. امروز جامعه حق سوگواری ندارد و قطعاً فردا حق حیات! این دستور‌ها در حالی صادر می‌شود که این افکار قدرتی در دست ندارند و اگر توان و قدرتی داشتند، قطعاً وضعیت بدتر و ترسناک‌تری را اعمال می‌کردند. اما نکته مهم درباره چنین دستوراتی به جامعه که شاید کمتر به آن توجه می‌شود، این مسئله است که طرح اپوزیسیون ایران بیش از آنکه طرحی ساده باشد، دارای ابعاد روانی وسیعی است و به طور مشخص نشان از طرحی بلندمدت برای تاریخ‌زدایی و ایران‌زدایی دارد که نقشه دقیق اتاق عملیات طرف غربی و عبری است. به نوعی ایده‌ای را دنبال می‌کنند که از طرفی تبلیغ زندگی عادی است و از طرفی عادی زیستن را با بند و تبصره‌هایی همراه می‌کنند که تولید‌کننده ایماژی است که جامعه و امنیت روانی جامعه را دچار تضاد می‌کند و زمینه فکری نوعی بن‌بست را طرح‌ریزی می‌کند که در لحظه بحران‌ها به جای تأمل در شکل‌گیری مجدد وضعیت مطلوب، به سمت نوعی خشونت حرکت کند. خشونت سال ۱۴۰۱ نشان از همین طرح بود که این دستور‌ها قصد دارد اذهان را نه به سمت ملی‌اندیشی، بلکه به سمت نوعی خشونت کور هدایت کند که در پس این خشونت طرح‌های فشار به داخل را بتواند شکل دهد. درواقع منوتو خط مقدم جنگ علیه ایران است برای امتیازگیری در میدان و دیپلماسی و این یعنی این دستورات را نباید صرفاً نمایش قلمداد کرد و به شدت باید از منظر فرهنگی با آن مقابله کرد.

نظرات کاربران