روایت میدانی خبرنگار «فرهیختگان»
انفجار مهیب در بندر شهیدرجایی بندرعباس تاکنون جان ۶۵ نفر را گرفته و آتش‌سوزی همچنان مهار نشده است. عدم اطلاع‌رسانی دقیق درباره علت حادثه و خسارات، به گسترش شایعات و نگرانی‌های عمومی دامن زده است.
  • ۱۴۰۴-۰۲-۰۹ - ۱۰:۰۳
  • 20
روایت میدانی خبرنگار «فرهیختگان»
چند سوال بی‌پاسخ درباره حادثه بندر رجایی
چند سوال بی‌پاسخ درباره حادثه بندر رجایی
زینب مرزوقیخبرنگار

روز شنبه ششم اردیبهشت‌ماه، احتمالا مواد منفجره در بندر شهیدرجایی شهر بندرعباس در ابتدا آتش گرفت و پس از دقایقی منفجر شد. در این حادثه تا به این لحظه 65 نفر جان خود را از دست داده‌اند. همچنین تا زمان نوشتن این گزارش یعنی بعدازظهر دوشنبه هشتم اردیبهشت‌ماه، علی‌رغم تلاش بسیار آتش‌نشانان اما هنوز آتش به طور کامل مهار نشده است. تا به این لحظه نیز حجم خسارات واردشده در بندر شهیدرجایی و دلیل این آتش‌سوزی از سوی مسئولان اعلام نشده است.

یک انفجار و یک پرسش
آتش‌نشانان محلی بندرعباس می‌گویند اولین گزارش آتش‌سوزی بین ساعت 12 تا 12 و نیم ظهر روز شنبه گزارش شد. به گفته شاهدان حادثه در ابتدا کانتینر آتش گرفته، تا به خودشان آمدند آتش تبدیل به یک انفجار مهیب شده بود. به قول خود مصدومان، پس از انفجار هم باران اشیا بود که بر بازماندگان می‌بارید. آهن‌پاره، شیشه، ماشین و حتی تکه‌هایی از اعضای بدن نیز بر اثر موج انفجار از آسمان بر زمین و بر سروصورت افراد نزدیک به محل انفجار ریخته شده بود. مردم بندرعباس به دلیل آلودگی هوا تا چند روز پس از حادثه همچنان با ماسک در سطح شهر تردد می‌کنند، همچنین شدت آلودگی و انتشار دود به‌حدی بود که سیاهی آسمان بندر شهیدرجایی از قشم نیز قابل‌رؤیت بود. آلودگی هوا در نزدیکی بندر به‌مراتب بدتر بود و به‌وضوح احساس می‌شد. مردم بندرعباس می‌گویند شدت انفجار به‌حدی بود که صدا تا 40 کیلومتری حادثه نیز رفته بود و همه تصور کرده بودند که زلزله رخ داده، همچنین دفاتر دیگر شرکت‌ها در بندر شهیدرجایی گزارش داده‌اند به دلیل موج انفجار کاشی‌های دفترشان ریخته است.
حادثه در محوطه شرکت دریایی سینا رخ داده بود که بین راننده کامیون‌ها و گمرکی‌ها به «محوطه سینا» معروف است. شرکت دریایی سینا خدمات دریایی ارائه می‌دهد و محوطه پذیرش بار و تشریفات است. معمولاً هر بار که وارد بندر شهیدرجایی می‌شود، در ابتدا در محوطه سینا تخلیه و پس از آن در انبارها توزیع می‌شود. برخی بارها دپو و برخی بارها مستقیم به مقصد منتقل می‌شوند. آنچه در این بین مسلم است، نگهداری و دپوی بار خطرناک در محوطه سینا و در نزدیکی ساختمان اداری است. نکته اینجاست که محوطه سینا برای بارهای عادی است و نه بارهای خطرناک.  یعنی بارهایی که احتمال آتش‌سوزی و انفجار دارند، معمولاً در محوطه شرکت «افق چکاد» تخلیه و بارگیری می‌شوند اما پرسشی که تقریبا اکثر بازماندگان حادثه تلخ بندرعباس دارند، این است که چرا باری که خطرناک بود، به‌جای افق چکاد در محوطه سینا تخلیه و نگهداری شده بود؟
در ترخیص کالا از گمرک، یک گواهی به نام گواهی ‌ام‌اس‌دی‌اس وجود دارد. در این گواهی که یک گواهی ایمنی است، اطلاعات مواد اعم از اشتعال‌زا بودن یا نبودن آن ذکر شده است. بنا به گفته افراد شاغل در گمرک، جزئیات این گواهی و واقعی یا غیرواقعی بودن آن آنقدرها مورد بررسی ناظران کیفی قرار نمی‌گیرد و به‌راحتی می‌توان برای یک ماده اشتعال‌زا، یک گواهی ماده عادی و غیرمشتعل تهیه کرد. اکنون باید دید موادی که در محوطه سینا منفجر شده‌اند، گواهی ‌ام‌اس‌دی‌اس آنها به چه شکل بوده و آیا خطر اشتعال ذکر شده است یا خیر! اینها همه پرسش مصدومان حادثه بود که در گفت‌وگو با «فرهیختگان» مطرح کردند. 

راویان عینی
آتش‌سوزی و انفجار در محوطه سینا اتفاق افتاد اما موج انفجار تا شرکت‌های اطراف آن رفته بود. موج انفجار به‌حدی بود که سوله‌های اطراف تخریب و کانتینرها مچاله شده بودند. زمین پر از آهن‌پاره، شیشه و ماشین‌های بسیاری به‌طور کامل از بین رفته بودند. بیمارستان‌های بندرعباس پر بود از کسانی که در حادثه تلخ روز شنبه، صورت و فکشان آسیب‌دیده بود یا جایی از بدنشان شکستگی داشت. 
یکی از رانندگان با وجود اینکه در شرکت همجوار محوطه سینا مشغول بود تعریف می‌کند که از تهران قیر بار زده بود و درحال تخلیه بار در شرکت خط نقره‌ای بود. یکباره تا به خودش آمده دیده که سروصورتش خونی شده است. پیش از آن نه چیزی از آتش‌سوزی دیده و نه شنیده بود. موج انفجار به او خسارت جانی مالی زده بود و روی تخت پیگیر بیمه ماشین و دیه‌اش بود. حق هم داشت. راننده‌ای که شغلش بارآوردن و بار بردن بود حالا یکباره درگیر حادثه‌ای شده و تا مدت‌ها برای بهبود باید در خانه بماند و غصه و دغدغه هزینه و مخارج زندگی‌اش را داشته باشد.

تعدادی از رانندگان براثر شدت جراحات چشم‌هایشان آسیب‌دیده بود و برای مداوا به شیراز اعزام شده بودند. تعدادی دیگر هم در بیمارستان شهید محمدی بندرعباس همچنان بستری بودند. یکی از رانندگانی که چشمش آسیب‌دیده با لهجه کردی تعریف می‌کند: «در محوطه خط نقره‌ای از سنندج درحال تخلیه بار قیر بودم. آتش‌سوزی شد. نگاهش می‌کردم اما مهلت نداد سر برگردانم یا سرم را بدزدم. از داخل ماشین نگاه می‌کردم که یکباره شیشه ماشین شکست. سوله تخریب شد و به کانتینر کامیونم زد. همانجا باری که درحال تخلیه‌اش بودم، براثر این اصابت، خالی شد. پیش از این اتفاق هر هفته یکی دو باری به بندر می‌آمدم. تمام این اتفاقات در فاصله 500 متری از حادثه به وقوع پیوست.» صورتش پر از جراحات است. بخیه‌های ریزی که بالای پلک، روی گونه و چانه زده شده‌اند صورتش را کبود کرده‌اند. ترخیص‌کار گمرک بود و در نزدیکی حادثه بود. چشم‌هایش را بسته است اما با صدای محکم صحبت می‌کند. یکی از پزشکان می‌پرسد یادت است چه اتفاقی افتاد؟ محکم می‌گوید: «آره. من 200 متر با حادثه فاصله داشتم. از سوله بیرون آمدم. در ماشین بودم و می‌خواستم به خانه بروم. آتیش کوچکی توی محوطه دیدم. از پل سرازیر شدم و می‌خواستم دور بزنم که یکباره با ماشین به آسمان رفتم.»
همین که متوجه می‌شوند خبرنگارم از من می‌خواهند تا پیگیر اموال از دست رفته‌شان باشم. بعد از یک شرح‌حال و توضیح درباره روز حادثه، جملاتی در رابطه با بیمه ماشین و یا دیه‌شان می‌پرسند. یکی از نزدیکان این مصدوم نیز در بندر کار می‌کند و می‌گوید سالی یک تا دوبار، آتش‌سوزی در بندر شهیدرجایی اتفاق می‌افتد. بنا به گفته او حتی در سال‌های قبل، حین خاموش کردن آتش، شهید نیز داده‌اند. اما تفاوت این آتش‌سوزی، انفجاری بود که رخ داد، یعنی اگر منفجر نمی‌شد، شاید افراد کمتری فوت می‌شدند. یکی از همراهان این مصدوم توضیح می‌دهد که محوطه مخصوص تخلیه بار اشتعال‌زا و خطرناک محوطه افق چکاد است و بار باید آنجا تخلیه می‌شد. آقایی دیگر اما پاسخ می‌دهد که بسیاری دیگر از محموله‌ها احتمال دارد که آتش‌زا باشند، مانند کودهای شیمیایی اما باز هم در محوطه‌های عادی بارگیری و تخلیه می‌شوند و احتمال آتش‌زا بودن آن محموله، دلیل کافی برای بارگیری در محوطه افق چکاد نیست.
در اتاقی دیگر، پسر جوانی که شاید هنوز 35 سالش هم نشده یکی از مصدومان حادثه است. از درد در قسمت بالای کمرش گلایه می‌کند. پزشک هم می‌گوید دنده‌هایش به‌طور کامل شکسته و احتمالاً این درد ناشی از شکستگی دنده است. در سوله حین کار بوده که براثر موج انفجار به سوله کوبیده شده و دنده‌هایش براثر این اتفاق شکسته است.
پزشک بالای سر یکی دیگر از مصدومان حادثه می‌رود. در ظاهر سالم است اما گوش چپش به‌طور کامل پاره شده و با بخیه‌ای که به‌طور واضح قابل‌رؤیت است، پارگی گوش مشخص است. یکی از کارکنان اداری خود محوطه سینا است. می‌گوید در ابتدا مانیتورش شکسته است. حادثه را به‌طور دقیق به‌خاطر دارد. «شیشه مانیتورم شکست. بعد کم‌کم سقف شروع به ریختن کرد و سرم به این سمت و آن سمت تکان می‌خورد. از اتاق خارج شدم و به سمت یک میز پناه بردم. چیزی از ساختمانمان نمانده اما باز هم تعدادی از ما کارکنان بخش اداری شرکت دریایی سینا، زنده ماندیم. ما در ساختمان مدیران بودیم و در یک کانکس، کارشناسان شرکت و ارباب‌رجوع قرار داشتند. کانکس یا همان ساختمان پیش‌ساخته، به طور کامل سوخت اما ساختمان ما به دلیل موج انفجار تخریب شد. حالا از ساختمان چیزی به جز دیواری نیمه‌کاره باقی نمانده است.

صدای شایعات از انفجار مهیب‌تر است
تا لحظه نوشتن این گزارش، هنوز گزارش رسمی از سوی مقامات رسمی مرتبط با حادثه در رابطه با علل آن منتشر نشده است. همین امر اما باعث شده گمانه‌زنی‌ها در رابطه با علل حادثه و شایعات بیشتر شوند. اگرچه آثار فیزیکی انفجار همچنان در بندر شهیدرجایی قابل‌مشاهده است اما وسعت انتشار شایعات مرتبط با حادثه در سراسر کشور قابل‌رؤیت است. 
نقص ایمنی و اهمال‌کاری یا خرابکاری در بندر شهیدرجایی، دلیل حادثه هرچه باشد؛ اما تا به این لحظه اطلاع‌رسانی درباره حادثه حرفه‌ای نیست و عدم اطلاع‌رسانی باعث انتشار شایعات درباره علت بروز حادثه و حتی تعداد تلفات شده است. تعلل در اعلام جزئیات حادثه اعم از علت و نوع ماده منفجر شده باعث شده مردم احساس کنند نامحرمند و همین امر نیز به انتشار شایعات مختلفی مانند 200 الی 300 کشته یا انفجار مواد سوخت موشک دامن زده است. 
بهتر این بود که پس از گذشت 3 روز، یک مقام رسمی به رسانه‌ها جزئیات دقیق‌تری از علت بروز حادثه ارائه دهد تا در این بین راه انتشار شایعات نیز بسته شود؛ چراکه اگر آثار تخریب و انفجار ماه‌ها در بندر باقی می‌ماند، تروما و تاثیر روحی و روانی شایعات بر خانواده متوفیان ممکن است تا سال‌ها باقی بماند.

گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران