

فرهیختگان: «برمودا» برنامه گفتوگو محور شبکه نسیم یکشنبهشب میزبان دکتر محمدمهدی طهرانچی، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی بود. دکتر طهرانچی در این برنامه در کنار بیان خاطرات دوران تحصیل و تجربیات دوران مدیریت در بخشهای مختلف علمی و فرهنگی کشور، دیدگاههای خود را نسبت به فضای آموزش عالی تشریح کرد. او در این گفتوگو پاسخگوی سؤالات مختلف کامران نجفزاده بود که بخشهایی از آن را در ادامه از نظر میگذرانید.
دکتر طهرانچی با تفصیل زیاد درباره پیشینه خانوادگی خود گفت: «خانواده ما از سادات طباطبایی بروجرد هستند که نسبشان به امام حسن مجتبی (ع) میرسد. پدربزرگ من از تجار معتبر بروجرد بود که در زمینه صادرات محصولات کشاورزی مانند نخود و لوبیا فعالیت داشت. مادرم اما نخستین نسل خانواده بود که در تهران متولد شد، حدوداً از سال ۱۳۰۰ خورشیدی به بعد.»
وی با اشاره به مهاجرت خانواده به تهران افزود: «پدرم در دهه ۱۳۲۰ پس از تحولات اقتصادی آن دوران، ابتدا به اهواز رفت و سپس به تهران مهاجرت کرد. عنوان طهرانچی در آن زمان به کسانی گفته میشد که شغل آنها مربوط به تهران است. در آن زمان بروجرد بارانداز خواربار تهران محسوب میشد و پدرم در همین فضا به تجارت پرداخت.»
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با ذکر جزئیات بیشتری از دوران کودکی خود در محلههای قدیمی تهران گفت: «محله ما در جنوب تهران قرار داشت، جایی بین خیابان ادیب، آب منگُل، ری و مسجد سنگی. کوچهپسکوچههایی که امروز بسیاری از آنها تغییر کردهاند. مسجد زهرا که هنوز پابرجاست، از اماکنی بود که در آن بزرگ شدیم.»
وی ادامه داد: «در شناسنامه من نوشته شده خیابان ادیب اما سال 44 در بیمارستان مهر به دنیا آمدم. آن دوران، تهران حال و هوای دیگری داشت. زندگی سادهتر بود و مردم روابط صمیمانهتری با هم داشتند.»
اگر برگردم دوباره همین مسیر را میروم
دکتر طهرانچی در پاسخ به سؤال مجری برنامه در خصوص ترور بهترین دوستانش به دوران نوجوانی خود اشاره کرد و گفت: «از سنین ۱۶-۱۷ سالگی که توفیق داشتیم با انقلاب زنده شویم با گروهی از دوستان آشنا شدم که امیدم بهدستگیری آنهاست. شهید عرب، محسن، مجید و مسعود از جمله این عزیزان بودند. اینگونه مقدر بوده که با این بچههای آسمانی زندگی کنم؛ ازاینجهت به خود میبالم اما خیلی وقتها دلتنگ همه آنها میشوم. این جریان، جریان زندگی از نوع دیگر برای ما بوده است.»
او با اشاره به آخرین روزهای زندگی شهید شهریاری و شهید علیمحمدی افزود: «منزل ما و شهید شهریاری به هم نزدیک بود. شب پیش از ترور با نگاه به پنجرههای خاموش منزل او حس کردم دلم برای او تنگ شده است. در مورد مسعود (علیمحمدی) هم سر قرار 7:30 دقیقه صبح منتظرش بودیم که خبر شهادتش آمد.»
او در پاسخ به سؤال مجری برنامه در خصوص اطلاع دانشمندان هستهای از خطراتی که آنها را تهدید میکند، گفت: «بچهها میدانستند. باور و یقین داشتند. اگر برای کشورت تلاش کردی بایستی منتظر پاداش هم باشی. به نظر من آدمی که دشمن نداشته باشد، نیست! هرچقدر دشمنت شقیتر و جدیتر باشد یعنی در زندگی مؤثرتر بودید. زمانی که اعتقاد داشتم که باید زندگی و علممان را برای مردم و نام بزرگ این کشور بگذاریم، میدانستم که بیدردسر نیست ولی فکر نمیکردم اینقدر دردسر داشته باشد؛ اما ذرهای پشیمان نیستم و اگر برگردم در زندگی دوباره همین مسیر را میروم.»
دلایل سقوط شوروی از نگاه یک شاهد عینی
دکتر طهرانچی در بخش دیگری از صحبتهای خود درباره دوران تحصیل در روسیه توضیح داد: «من دو انقلاب را دیدهام! انقلاب اسلامی ایران و تحول شوروی و تغییر ماهیتی آن از کمونیسم به سرمایهداری که آن زمان در روسیه بودم. روزی که رسیدم، فردای روزی بود که یلتسین مجلس را به توپ بسته بود. همه حوادثی که چگونه یک نظام کاملاً کمونیستی به یک نظام کاملاً سرمایهداری تبدیل میشود به چشم در سه سال و 9 ماهی که بودم درک کردم.»
رئیس دانشگاه آزاد اسلامی با تحلیل عمیقتری از دلایل فروپاشی شوروی گفت: «جایی که نفع مردم را نبیند، پایداری نخواهد بود. بر اساس مشاهداتم، سه عامل اصلی در فروپاشی شوروی نقش داشت. نخست اینکه با فطرت خداجوی انسانها نمیتوان جنگید. دوم اینکه شوروی دچار فساد سیستماتیک فکری شد. نکته سوم اینکه در جریان تحولات فکری باید به این تحولات پاسخ داد. اگر این تحولات را در نظر نگیرید، جامعه به فضایی میرود که شما با آنها همراه نشدید. گزاره حاکمیت و مردم به تعارض برسد، کار مشکل میشود. این اتفاق در شوروی افتاد.»
وی به مثالهایی عینی اشاره کرد: «در شوروی، مصرف مشروب فقط در آخر هفتهها مجاز بود، اما از طرفی مردم با کمبودهای شدید کالاهای اساسی مواجه بودند. وقتی اولین شعبه مکدونالد در مسکو افتتاح شد، مردم ساعتهای طولانی در صف میایستادند. این نشان میداد که سیستم اقتصادی شوروی پاسخگوی نیازهای مردم نیست. حضور من در روسیه دو سال پس از چرنوبیل بود. یکی از کسانی که در خوابگاه ما حضور داشت و من با او آشنا شدم روی چرنوبیل کار میکرد. بحثهایی که از این اتفاق و پیش از آن تعریف میکرد، جالب بود. او میگفت پس از دستور استالین، ماده اورانیوم را پشت کامیون قرار میداد و کاری به این موضوع نداشت که راننده گرفتار خواهد شد. در چرنوبیل سربازانی که برای مهار بدون پوشش وارد شدند، قصه بزرگی است که تاکنون آنچنان باز نشده است. جوانی که برای من تعریف میکرد دنبال این افراد بود. این اتفاق یک نقطه عطفی است که میتواند نشاندهنده علت این باشد که چرا شوروی از هم پاشید. اینکه انسانیت انسانها و سلامت آنها واجب نبود و قدرت حرف اول را میزد.»
باید فرکانس ارسال پیام را عوض کنیم
دکتر طهرانچی در بخش دیگری از سخنان خود در تحلیل شرایط فعلی جامعه عنوان کرد: «اگر بخواهیم مردم را نگاه کنیم، نسلی مثل ماست که متولد 35 تا 50 هستند که زمان انقلاب حدود 15 سال داشتند و در آن مشارکت کردند. نسل دیگری از 50 تا 68 هستند که انقلاب و جنگ را میبینند و همگام با آن تربیت میشوند. پس از آن 68 تا 84 را داریم که دوران رفاه اجتماعی و سازندگی است و نسلی است که این فضا را درک میکند. نسل دیگری پس از 84 متولد شدند که من این برهه را میخواهم «فضای گسترده» بنامم. ما در این فضای گسترده گزارههای القایی داریم و گزارههای آن همه از خودمان نیست. ترکیبی از دو مدل است. دیوار کشیدن معنا ندارد و نمیتوان جلوی آمدن گزارههای القایی را گرفت.»
او در ادامه تشریح کرد: «واقعیت این است که محیط دور و نزدیک جای خود را عوض کرده است. حاکمیت باید در این شرایط گزارههای خود را متحول کند. این حرف به معنای تغییر گزارهها یا تغییر در سنتها نیست؛ اما در گزارهها میتوانیم با زبان مردم حرف بزنیم، بشنویم و با آنها باشیم.»
او با بیان اینکه اگر الان که به کلاس میرویم، نمیتوانیم دانشجو را مثل دانشجوی 20 سال قبل در نظر بگیریم، ادامه داد: «زمانی 3 تخته را در درس ریاضی توضیح مینوشتم اما دانشجو سرحال بود. الان یک نیمه تخته از ریاضی و محاسبات پر میشود دانشجو دست خود (به نشانه تسلیم) را بالا میبرد. یعنی فضای تربیتی عوض شده است. من این نسل را نسل «ارتباطات گسترده» خطاب میکنم و سعی کردم آنها را بفهمم. فرکانس طبیعی بچهها عوض شده است، بنابراین ما هم باید فرکانس ارسال را عوض کنیم.»
دانشگاه را به سمت اصل بودن دانشجو سوق میدهیم
دکتر طهرانچی گفت: «اگر بخواهیم والدگری کنیم، ستاره زدن هنر نیست. مگر ما سازمان هستیم؟ این حرفها را بعضی اوقات متوجه نمیشوم. دانشگاه آزاد، دانشگاه اجتماعی است و از این جنبهها سیاسی محسوب نمیشود. سیاست در آن هست اما سیاسی نیست. از دید من حراست به دنبال کار سازمانیافته برود اما استاد باید با دانشجو حرف بزند و نگاه او والدگری باشد. به همین خاطر است که ما در فضای دانشگاه آزاد کمترین حوادث را داشتیم. هر کدام از بچهها که حتی در سطح شهر تخلفی میکرد، رئیس واحد ما خودش میرفت ضمانتش را میکرد و در ماشین با او گپوگفتی داشت. باید با بچهها صحبت کرد.»
او در پاسخ به سؤال مجری برنامه درباره نحوه بیان اعتراض توسط دانشجویان گفت: «زمانی که آموزشیار را در دانشگاه اجرا کردیم، سایت اینستاگرام در آن مقطع باز بود. من قسمت نظرات آن را باز گذاشته بودم. خودم نظرات بچهها را میخواندم. میگفتم بگذارید خودم بخوانم که باور کنم همه کارم کامل نیست. شخصاً ایمیلهایم را میخوانم. با کارمندی که در فضای مجازی تندترین انتقادات را مطرح کرده تماس گرفتم و صحبت کردم. در فضای مجازی هم رصد میکنم.»
دکتر طهرانچی در ادامه با اشاره به طراحی سیستم جدید برای دریافت درخواستهای دانشجویان توضیح داد: «برای همه دانشجویان ایمیل در نظر گرفتیم و سیستمی طراحی کردهایم که هر ۴۰۰ دانشجو یک حامی دارند. تمام مکاتبات (درخواستها) آنها رصد میشود. هدف ما این است که دانشگاه را به سمت خدمترسانی بهتر و اصل بودن دانشجو سوق دهیم.»
رئیس دانشگاه آزاد با اشاره به حادثه اتوبوس واحد علوموتحقیقات گفت: «حادثه سختی بود و بچهها در واحد تجمع کرده بودند. من با همین شرایط (حافظتی) که دارم از پایین حرکت کردم، پیش بچهها رفتم و با آنها صحبت کردم. برخی با موبایل یواشکی در حال فیلمبرداری بودند. به آنها گفتم چرا یواشکی فیلم میگیرید؟ موبایلتان را بالا بیاورید. 3 ساعت با آنها صحبت کردم. بچهها خشمگین بودند اما عاقل هستند و میفهمند.
ما همواره تلاش کردیم مثل پدری که در مقابل پرتگاه نرده میگذارد، بیشتر از اینکه بخواهیم به فرزندانمان بگوییم آنجا نروند، فکر آن نرده باشیم. بارهاوبارها کنش حراست ما پیشدستانه بوده؛ چراکه این بچهها سرمایه کشور هستند. هر قدر نوه خودم را دوست دارم، باید به این بچهها خدمت کنم.»
مسئله دانشگاه در ایران پیشرفت نبوده است
دکتر طهرانچی در پاسخ به اینکه اگر امروز دانشجوی دانشگاه آزاد بودید، از چه چیزی گلایه میکردید؟ گفت: «مشکل اصلی این است که ما قوه عاقله مستمری در نظام مدرسه و دانشگاه نداریم که بتواند همگام با تحولات پیش برود.»
رئیس دانشگاه آزاد ادامه داد: «دکتر داوری جملهای در کتاب «فلسفه و آیندهنگری» دارد که میگوید مسیر توسعه مسیر تقلیدی نیست؛ چراکه به نقطه گذشته و حال شرایط مرزی مربوط است. ما در فیزیک یک آونگ مرکب داریم که وقتی آن را جمع و رها کنید هر بار یک شکلی حرکت میکند، چون شرایط اولیهاش یکسان نیست. ما با یک آشفتگی طرف هستیم. در نظام پزشکی خودمان بیمارستان را اداره میکنیم، آخرین تحولات جامعه را نگاه کرده و بعد در دانشکده فضا را برای مواجهه با آن درست میکنیم. در این حالت پزشکی با اجتماع ما اتصال کاملی دارد اما آموزش و پرورش ما به کجا وصل است؟ دانشگاهها زیر نظر وزارت علوم هستند که اساساً کاری ندارد به اینکه در مدرسه چه خبر است. مدارس تحت مدیریت وزارت آموزش و پرورش هستند که مسئلهاش حقوق معلم و سرایدار است. هیچ تبادل و ارتباطی هم بین این دو وجود ندارد.»
وی ادامه داد: «فاصله دانشجویان با بازار کار و صنعت بسیار زیاد است. اگر من میخواستم انتقاد کنم به این روش آموزش انتقاد میکردم. در دوران تحصیل ما، دانشجو به دنبال دانایی بود و تواناییاش را از ماشین میگرفت. در حال حاضر جوان دانایی خودش را از ماشین میگیرد و خودش دنبال توانایی است.»
دکتر طهرانچی در ادامه تصریح کرد: «در نظامی که من میخواهم تدریس کنم، موضوعی را میخواهد بگوید که آنها آماده دریافتش نیستند. ما جذر گرفتن بلد بودیم اما چند جوان امروز جذر گرفتن را بلد هستند؟ چرا باید وقتشان را صرف یادگیری جذر کنند؟ ما باید نوع مواجهه با مسئله آموزش را با توجه به تغییرات زیستبوم بچهها تغییر دهیم.»
رئیس دانشگاه آزاد با بیان اینکه این تغییر را با ایجاد نظام پایه و عرصه ایجاد کردیم، ادامه داد: «در اصفهان طرحی با عنوان نشاط را اجرا کردیم. وقتی میخواهند تاریخ انقلاب را تدریس کنند دانشجویان را به خانه مشروطیت میبرند. آنگاه آنها مستقیماً با تاریخ مواجه شدند و سؤالات بسیاری مطرح کردند. ما بچهها را در مواجهه با امر عینی نمیگذاریم. سیستم ما دیگر معلم و شاگردی نیست. هوش مصنوعی و چتباتها در کنار ما هستند. وزارت علوم ما به لحاظ اینکه از پول نفت ارتزاق میکند، مسئله آن هم مسئله اجتماع نیست. این برای الان نیست و 80 سالی است چنین وضعیتی دارد. مسئله دانشگاه در ایران از روز اول مسئله پیشرفت و توسعه نبوده است. جامعه از لحاظ فناوری پیچیدهتر شده است. بنابراین با این جامعه نمیتوان با حداقل سواد مواجه شد. باید در شرایط حاضر کف توانایی مواجهه با فناوریهای پیشرفته را داشته باشید که مصرفکننده صرف نشوید. پس دانشگاه را لازم داریم، اما نکته مهم این است که آیا دانشگاه آن چیزی را که من نیاز دارم به من میدهد یا خیر؟»
دکتر طهرانچی با بیان اینکه در جریان فعالیت دانشگاه مشکلی با نگاه مشترک نداریم، افزود: «البته از نقاطی که کسانی میخواهند به سفارش دیگری محیط مختلط درست کنند، پرهیز میکنیم. در صحن دانشگاه خانمها و آقایان با یکدیگر صحبت میکنند، سرکلاس میروند و فعالیت میکنند؛ کسی با این مشکلی ندارد، اما وقتی به سفارش جریانی میخواهند چنین حرکتی رقم بزنند، این یک پروژه است. من معلم هستم و معلم باید به فکر ایجاد بهرهوری حداکثری در سیستمش باشد. بین یادگیری و یاددهی یکسری موانع وجود دارد. من به عنوان مدیر دانشگاهی باید مانع را برطرف کنم که حداکثر یادگیری محقق شود. مثل نگاهی که میخواهد محیط مشترک را به محیط مختلط تبدیل کند و انتظار دارد بعدش با او کاری نداشته باشند.»
او با رد نگاه امنیتی در مواجهه با مسائل دانشگاهی توضیح داد: «من به عنوان یک مدیر آموزش عالی فعالیت میکنم. دانشگاه آزاد حدود یک میلیون و 400 هزار دانشجو دارد که یک فرصت بینظیر است و باید مجموع آنها را در نظر گرفت. من اصلاً امنیتی نگاه نمیکنم، کاملاً به روندها معلمی نگاه میکنم.»
استادان چتباتها را ابزار ببینند نه رقیب!
رئیس دانشگاه آزاد با بیان اینکه هوش مصنوعی یک پدیده واقعی است، ادامه داد: «اگر چتباتها را به رسمیت نشناسیم، زمانی مانند سیل ما را با خود میبرند. معتقدم استادان همنسل من آن را به صورت ابزار ببینند و نه به صورت رقیب. دانشجو باید بتواند موبایلش را به جلسه امتحان بیاورد. ما تلاش میکنیم موبایل سر جلسه امتحان نیاید، مگر میخواهیم حافظه را متر کنیم؟ دانشجو با موبایل و چتباتها زندگی میکند. در چنین شرایطی برای ارتقای فرد در آموزش عالی نمیتوانم به او بگویم از این روش محروم شو و او را بدون آن امتحان کنم.»
دکتر طهرانچی در ادامه تأکید کرد: «زمانی همانندجو میگذاشتیم، البته همین الان هم در دانشگاه داریم، اما واقعیت این است که دیگر همانندجو جواب نمیدهد. سؤال این است که باید در این شرایط چه کرد؟ الان دیگر برای نگارش پایاننامه کپی نمیکنند، خلق جدیدی میکنند و پایاننامه ارائه میدهند. این بدان معناست که باید یک نسل جلوتر رفت وگرنه آینده ایران خراب خواهد شد.»
کامپیوتر کوانتومی دانشگاه آزاد حرف اول منطقه را میزند
رئیس دانشگاه آزاد با معرفی کوانتوم به عنوان نگرش نوینی در فیزیک که بیش از یک صد سال است و در پاسخ به پدیدههای طبیعی آغاز شده، درخصوص چرایی اهمیت یافتن این فناوری تصریح کرد: «بشر در انقلاب فناوری توانسته زیرساختارها را دستورزی کند. در حال حاضر ابزاری داریم که میتوانیم با نگهداشتن اتم به وسیله آن دستورزی کنم.»
دکتر طهرانچی با بیان اینکه ما توانستیم در دانشگاه آزاد یک کامپیوتر کوانتومی داشته باشیم، اظهار کرد: «کاری که یک کامپیوتر معمولی در 10 هزار سال باید انجام میداد در کامپیوتر کوانتومی در کسری از ثانیه انجام میشود. ما در مرکز تحقیقات کوانتوم واحد علوم و تحقیقات توانستهایم کامپیوتر کوانتومی داشته باشیم که در منطقه حرف اول را میزند.»
کاهش سهم شهریه در اقتصاد دانشگاه به 40 درصد تا سه سال آینده
دکتر طهرانچی در بخش دیگری از سخنان خود با بیان اینکه زمان ورود من به دانشگاه آزاد سهم شهریه 85 تا 90 درصد بودجه دانشگاه بود، اضافه کرد: «در حال حاضر برای کاهش آن به 60 تا 65 درصد تلاش میکنیم تا اقتصاد دانشگاه صرفاً از شهریه تأمین نشود. این عدد را براساس مطالعه نظامات دنیا باید تا 40 درصد پایین آورد. اگر سهم شهریه به 40 درصد برسد، فضایی باز میشود که در ازای فرصتهایی که برای بچهها خلق میشود، کسی به خاطر مسئله مالی از تحصیل باز نمیماند. فکر میکنم دو تا سه سال آینده این اتفاق رقم بخورد.»
رئیس دانشگاه آزاد در پاسخ به سؤالی درخصوص حقوق اعضای هیئتعلمی گفت: «استادیار پایه یک، بین 23 تا 25 میلیون تومان حقوق دریافت میکند که عدد خیلی کمی و موجب رنجش است. البته نکته دیگری هم هست. اینکه در کنار تأمین حداقلها در سلوک عضو هیئتعلمی، مؤثر بودن مورد اهمیت بوده و باید کرامت آنها را حفظ کرد.»
دانشگاه آزاد خرج هیچ جریان سیاسی نخواهد شد
رئیس دانشگاه آزاد در پاسخ به سؤالی درباره احتمال هزینه کردن برای یک جریان سیاسی در انتخابات به شکل پیدا یا پنهان تصریح کرد: «دانشگاه آزاد در دورهای که من مسئولیت اداره آن را برعهده گرفتم به هیچ وجه خرج هیچ جریان سیاسی نباید شود.»
او به خاطرهای اشاره کرد و ادامه داد: «روزی معاون امور مجلس پیشین پیشنهاد داد با افرادی خاص عکس بگیرم تا حمایت برخی را جلب کنیم. بلافاصله آن معاون را عوض کردم و گفتم من را به این بازیها وارد نکنید. دانشگاه اثرات بلندبرد دارد. دانشگاه ما اجتماعی است و همه نحلههای فکری در آن حضور دارند. اگر دانشگاه را ارزان خرج کنیم، مسئولیت ملیمان را انجام ندادهایم.»
