

روند بازسازی ورزشگاه آزادی تهران که بهعنوان یکی از قدیمیترین و مهمترین ورزشگاههای کشور شناخته میشود، از ماههای ابتدایی سال گذشته با هدف ارتقای زیرساختها به سطح استانداردهای جهانی آغاز شد. طبق برنامه اعلامی، قرار بود این بازسازی در چند فاز انجام شده و در طول این مدت، دیدارهای استقلال و پرسپولیس در ورزشگاههای جایگزین از جمله تختی و شهر قدس برگزار شود. اما در عمل، اتفاقات دیگری رقم خورد و باز هم ورزشگاه آزادی باوجوداینکه پروژههای بازسازی در بخشهای مختلف بهخصوص روی سکوها هنوز به اتمام نرسیده، میزبانی سرخابیها را برعهده دارد.
این در حالی است که در پروژه بازسازی ورزشگاه آزادی، قرار بود در نیمفصل دوم لیگ امسال، هر یک از دو تیم استقلال و پرسپولیس به جز دیدار دربی و دیدارهای آسیایی تنها سه دیدار خود را در ورزشگاه آزادی برگزار کنند و باقی مسابقات به ورزشگاههای تختی و شهر قدس منتقل شود. هدف این سیاست، فراهمکردن فرصتی برای تکمیل بازسازی و صندلیگذاری سکوهای جنوبی و شمالی، اصلاح سیستم برقرسانی، نوسازی اتاقهای داوران، اتاق ناظر، کنفرانس خبری، اتاق پزشکی و اتاق کنترل دوپینگ بود. همچنین قرار بود پروژکتورهای ورزشگاه تعمیر و بهروزرسانی شوند تا مشکلات مربوط به خاموشیهای مکرر برطرف شود.
بااینحال، با دخالت و دستور احمد دنیامالی، وزیر ورزش این سیاست تغییر کرد و تصمیم گرفته شد تمامی دیدارهای دو تیم سرخابی در ورزشگاه آزادی برگزار شود؛ تصمیمی که طبق اظهارات کارشناسان پروژه، موجب شد بازسازی آزادی با تأخیر حداقل سه تا چهارماهه مواجه شود. این در حالی بود که تا پیشازاین تصمیم، ورزشگاههای تختی و شهر قدس با صرف هزینه و تلاش فراوان آمادهسازی شده و حتی زیرساختهای لازم برای استفاده از سیستم کمکداور ویدئویی (VAR) نیز در آنها فراهم شده بود.
تختی و شهر قدس؛ آماده اما بیاستفاده
ورزشگاه تختی تهران که تا پیشازاین به دلیل فرسودگی سکوها و مشکلات جدی در سیستمهای زیربنایی از مدار مسابقات خارج شده بود، در ماههای گذشته مورد بازسازی جدی قرار گرفت. تعمیر و بهسازی چمن، ترمیم سکوها، بازسازی رختکنها و اصلاح سیستمهای روشنایی بخشی از این پروژه بود. ورزشگاه شهر قدس نیز که میزبان برخی دیدارهای آسیایی در این فصل بوده، با رفع اشکالات عمده از جمله بهسازی چمن، تجهیز به اتاقهای کنفرانس مناسب و نصب زیرساختهای VAR آماده میزبانی شد.
اما با وجود این آمادهسازیها، در عمل باز هم ورزشگاه آزادی تنها گزینه برای میزبانی باقی ماند. این در صورتی بود که هزینههای هنگفتی صرف بازسازی دو ورزشگاه دیگر شده و این استادیومها میتوانستند به کاهش فشار بر ورزشگاه آزادی کمک کنند. این در صورتی است که برگزاری دیدارهای کمتماشاگرتر استقلال و پرسپولیس در تختی و شهر قدس از نظر اقتصادی هم منطقیتر بود و باعث کاهش اجارهبهای سنگینی میشد که دو باشگاه به مدیریت آزادی پرداخت میکنند. اتفاقی که همواره اعتراضات مدیران این دو باشگاه را در پی داشته؛ اما باز هم در عمل اشتیاق به میزبانی در آزادی بدون توجه به این امر نشان داد که سرخابیها به هر قیمتی دوست دارند تا در ورزشگاهی که هنوز هم به ورزشگاه صدهزارنفری معروف است، مسابقات خود را برگزار کنند.
فشار از سوی باشگاهها و بازیکنان
علاوه بر تصمیمات مدیریتی، فشارهایی از سوی باشگاهها و بازیکنان دو تیم نیز در این روند مؤثر بود. طی ماههای گذشته، بارها شاهد اظهارنظرهای رسمی و غیررسمی بازیکنان و کادر فنی هر دو تیم سرخابی و بهخصوص پرسپولیسیها بودیم که صراحتاً از برگزاری دیدارهای خانگی خود خارج از ورزشگاه آزادی انتقاد کردند. آنها معتقد بودند که حضور در آزادی مزیت بزرگی برای تیمشان از لحاظ پشتیبانی از سوی هواداران و ایجاد جو حمایتی ایجاد کرده است و انتقال به ورزشگاههای دیگر میتواند بر عملکرد تیم اثر منفی بگذارد. این فضای سنگین رسانهای و هواداری عملاً باعث شد فدراسیون و وزارت ورزش، برای جلوگیری از تنشهای بعدی احتمالی، به خواستههای باشگاهها تن بدهند و پروژه مهم بازسازی آزادی را قربانی ملاحظات کوتاهمدت کنند.
بهعنوان نمونه، در هفتههای آغازین نیمفصل دوم، برخی بازیکنان پرسپولیس در مصاحبههایی صراحتاً اعلام کردند که «باید در آزادی بازی کنیم» و «میزبانی در هر ورزشگاهی جز آزادی به تیم لطمه میزند» همین روند باعث شد سیاست قبلی فدراسیون مبنی بر تقسیم مسابقات میان چند ورزشگاه عملاً به فراموشی سپرده شود.
تصاویر سکوهای خراب نماد یک فرصت سوخته!
درحالیکه تصاویر منتشرشده از ورزشگاه آزادی در جریان دیدارهای مهم لیگ برتر نشان میدهد سکوهای جنوبی و شمالی همچنان در وضعیت نامناسبی قرار دارند و چهرهای زشت از ورزشگاه ملی کشور به نمایش میگذارند، فرصت طلایی برای تعطیلی کامل آزادی و نوسازی سریعتر آن از دست رفت. اگر طبق برنامه قبلی عمل میشد و استقلال و پرسپولیس تنها 3 بازی خود را در آزادی برگزار میکردند، اکنون بخش زیادی از پروژه بر اساس زمانبندی پیش رفته و چه بسا زودتر از موعد مقرر نیز اتفاقات مطلوبی برای آزادی میافتاد. این در حالی است که به جز سکوهای تخریبشده، بخشهای دیگری که حتی مورد بازسازی قرار گرفتهاند هم با نواقصی مواجه شده که این امر بهخوبی نشاندهنده آن است که بازسازی اساسی و برگزاری رقابتها در حین بازسازی، چنان مغایرتی را با هم ایجاد کردند که در نهایت با تأخیر چندباره در فازهای بازسازی آزادی؛ دود این امر به چشم فوتبال ملی و باشگاهی رفت.
آزادی دوباره تعطیل میشود
حالا اما و طبق آخرین برآوردها، ورزشگاه آزادی از روزهای پایانی اردیبهشت وارد فاز دوم بازسازی خواهد شد و این فاز شامل ترمیم سکوهای جنوبی و شمالی، اصلاح تونلهای ورودی، تکمیل رختکنها، نوسازی اتاقهای اداری و پزشکی و ارتقای سیستم برقرسانی میشود. پیشبینی میشود این مرحله از بازسازی تا مهر یا آبان طول کشیده و عملاً امکان برگزاری مسابقات رسمی در آزادی در این مدت وجود نخواهد داشت و این بدان معناست که لیگ برتر در فصل بیستوپنجم نیز بهمانند فصل جاری در ورزشگاهی غیر از آزادی شروع خواهد شد.
جالب اینجاست درحالیکه دو ورزشگاه جایگزین (تختی و شهر قدس) برای میزبانی آماده بودند، دیدارهای کمتماشاگر استقلال و پرسپولیس که بعضاً با استقبال محدود هواداران مواجه میشود، همچنان در آزادی برگزار شد و فرصت مهمی برای تعمیرات اساسی این ورزشگاه از دست رفت. این در حالی است که در فضای فقدان برگزاری دیدارهای سرخابیها در ورزشگاههای دیگر غیر از آزادی، بهتازگی با اعلام باشگاه سایپا ادامه رقابتهای این تیم در دسته اول در ورزشگاه تختی انجام خواهد شد.
سیاستهای متناقض؛ هزینههای بینتیجه
این اتفاق بار دیگر ضعف برنامهریزی بلندمدت در مدیریت ورزش کشور را نشان داد. از یکسو، هزینههای قابلتوجهی برای بازسازی و تجهیز ورزشگاههای جایگزین صرف میشود و از سوی دیگر، به دلایل غیرورزشی، هواداری یا فشارهای پشت پرده، همان ورزشگاهها عملاً بلااستفاده باقی میمانند. نتیجه این چرخه معیوب، نهتنها تحمیل هزینههای اضافی بر بودجه ورزش کشور است، بلکه پروژههای مهمی همچون بازسازی آزادی را نیز با تأخیر جدی مواجه میکند.
در نهایت باید پذیرفت که سیاستهای غیرشفاف و تصمیمگیریهای کوتاهبینانه و لحظهای، مهمترین موانع در مسیر نوسازی زیرساختهای ورزشی کشور از جمله زیرساخت مهمی مانند ورزشگاه آزادی محسوب میشوند. این در حالی است که تجربه بازسازی آزادی بار دیگر ثابت کرد تا زمانی که منافع ملی فدای ملاحظات مقطعی شود، پروژههای مهمی چون ارتقای زیرساختهایی مثل ورزشگاههای ملی همچنان در چرخه آزمونوخطا باقی خواهند ماند.
