
در فوریه ۲۰۲۵، ایالات متحده با اعمال تعرفه ۱۰٪ بر کالاهای چینی، دور جدیدی از جنگ تجاری را آغاز کرد. این اقدام به بهانههایی مانند نگرانی از قاچاق مواد شیمیایی پیشساز فنتانیل و حمایت از تولید داخلی انجام شد. چین در پاسخ، در ۱۰ فوریه تعرفه ۱۵٪ بر زغالسنگ و گاز طبیعی مایع آمریکا و ۱۰٪ بر نفت و تجهیزات کشاورزی این کشور وضع کرد.
نفت؛ قربانی جنگ تجاری آمریکا و چین


جنگ تجاری بین ایالات متحده و چین، که از سال ۲۰۱۸ آغاز شد و در سال ۲۰۲۵ به اوج خود رسید، تأثیرات عمیقی بر اقتصاد جهانی و بهویژه بازار نفت گذاشته است. این درگیری اقتصادی، که با اعمال تعرفههای سنگین بر کالاهای وارداتی هر دو طرف همراه بوده، نهتنها روابط تجاری بین دو قدرت بزرگ را متزلزل کرده، بلکه بازار انرژی را نیز به یکی از اصلیترین قربانیان این تنشها تبدیل کرده است. نفت، بهعنوان یکی از مهمترین کالاهای جهانی، تحت تأثیر مستقیم این جنگ قرار گرفته و قیمتها، عرضه و تقاضا، و حتی الگوهای تجارت جهانی آن دستخوش تغییرات اساسی شدهاند.
در فوریه ۲۰۲۵، ایالات متحده با اعمال تعرفه ۱۰٪ بر کالاهای چینی، دور جدیدی از جنگ تجاری را آغاز کرد. این اقدام به بهانههایی مانند نگرانی از قاچاق مواد شیمیایی پیشساز فنتانیل و حمایت از تولید داخلی انجام شد. چین در پاسخ، در ۱۰ فوریه تعرفه ۱۵٪ بر زغالسنگ و گاز طبیعی مایع آمریکا و ۱۰٪ بر نفت و تجهیزات کشاورزی این کشور وضع کرد. این واکنش اولیه نشاندهنده حساسیت چین به فشارهای اقتصادی و تمایل به هدف قرار دادن بخشهای کلیدی اقتصاد آمریکا، از جمله انرژی، بود. تا آوریل ۲۰۲۵، تعرفههای آمریکا بر کالاهای چینی به ۱۲۵٪ رسید، در حالی که چین با تعرفه ۸۴٪ بر تمام کالاهای آمریکایی پاسخ داد. این تعرفهها بهویژه بر نفت خام و گاز طبیعی آمریکا تأثیر گذاشتند، که پیشتر بخش کوچکی اما روبهرشد از صادرات انرژی این کشور به چین را تشکیل میدادند.
نفت خام آمریکایی در سال ۲۰۲۴ تنها حدود ۱٪ از واردات نفت چین، بزرگترین واردکننده نفت خام جهان، را تشکیل میداد. با این حال، حتی این سهم اندک تحت تأثیر جنگ تجاری به شدت کاهش یافت. خریداران چینی، که به دلیل تعرفههای تلافیجویانه و افزایش هزینهها با چالش مواجه شده بودند، بهتدریج از خرید نفت آمریکا منصرف شدند. در عوض، چین به سمت تأمینکنندگان دیگر، مانند کشورهای خاورمیانه و روسیه، روی آورد. این تغییر در الگوهای تجاری نشاندهنده تأثیر مستقیم تعرفهها بر جریانهای نفتی بود. برای مثال، گزارشها نشان میدهند که در ۴ آوریل ۲۰۲۵، قیمت نفت به دلیل نگرانیها از تشدید جنگ تجاری و احتمال کاهش تقاضای جهانی بیش از ۷٪ سقوط کرد و به پایینترین سطح در بیش از سه سال گذشته رسید.
یکی از دلایل اصلی کاهش قیمت نفت، ترس بازار از رکود اقتصادی جهانی بود. اقتصاد آمریکا و چین با هم ۴۳٪ از تولید ناخالص داخلی جهان را تشکیل میدهند (۲۶.۳٪ آمریکا و ۱۶.۹٪ چین). هرگونه اختلال در این دو اقتصاد میتواند زنجیرههای تأمین جهانی و تقاضای انرژی را تحت تأثیر قرار دهد. کاهش رشد اقتصادی به معنای کاهش مصرف نفت است، زیرا صنایع، حملونقل و سایر بخشهای وابسته به انرژی فعالیت کمتری خواهند داشت. این نگرانیها باعث شد که قیمتهای آتی نفت در بازارهای جهانی کاهش یابد.
جدول بالا نشاندهنده ارتباط مستقیم بین تشدید تعرفهها و نوسانات قیمت نفت است. هر بار که یکی از طرفین تعرفههای جدیدی اعلام کرد، بازار نفت با کاهش قیمت واکنش نشان داد، مگر در مواردی که امید به مذاکره یا توقف موقت تعرفهها وجود داشت.
صنعت نفت آمریکا نیز از این جنگ تجاری آسیب دید. تولیدکنندگان نفت شیل، که در دهه گذشته به یکی از عوامل کلیدی تبدیل آمریکا به صادرکننده عمده نفت تبدیل شده بودند، با کاهش تقاضای چین مواجه شدند. چین پیشتر یکی از بازارهای نوظهور برای نفت شیل آمریکا بود، اما تعرفههای سنگین این بازار را عملاً از دسترس خارج کرد. در مقابل، تولیدکنندگان آمریکایی مجبور شدند به دنبال بازارهای جایگزین، مانند هند و کره جنوبی، باشند. با این حال، این بازارها نتوانستند بهطور کامل جای خالی چین را پر کنند، بهویژه با توجه به رقابت شدید با تولیدکنندگان خاورمیانهای.
از سوی دیگر، چین با افزایش وابستگی به نفت خاورمیانه و روسیه، خود را در برابر ریسکهای ژئوپلیتیکی جدیدی قرار داد. برای مثال، هرگونه اختلال در تنگه هرمز یا تشدید تنشها بین روسیه و غرب میتواند تأمین نفت چین را به خطر بیندازد. این موضوع نشاندهنده پیچیدگیهای جنگ تجاری است؛ در حالی که تعرفهها بهعنوان ابزاری برای فشار اقتصادی استفاده میشوند، میتوانند پیامدهای غیرمنتظرهای برای هر دو طرف به همراه داشته باشند.
جنگ تجاری همچنین بر زنجیرههای تأمین جهانی تأثیر گذاشت. افزایش هزینههای حملونقل به دلیل تعرفهها و تغییر مسیرهای تجاری، هزینههای تولید و توزیع نفت را بالا برد. شرکتهای پالایشگاهی در چین، که به نفت ارزانتر آمریکا عادت کرده بودند، با افزایش هزینههای تأمین مواد اولیه مواجه شدند. این موضوع به نوبه خود قیمت محصولات پتروشیمی و سوخت را در بازارهای داخلی چین افزایش داد و فشار بیشتری بر مصرفکنندگان وارد کرد.
تأثیر جنگ تجاری آمریکا و چین بر بازار نفت فراتر از کاهش فوری قیمتها و تغییر مسیرهای تجاری بود؛ این تنشها ساختارهای بلندمدت بازار انرژی را نیز تحت تأثیر قرار دادند. با ادامه تعرفههای سنگین، که تا آوریل ۲۰۲۵ به ۱۲۵٪ برای کالاهای چینی در آمریکا و ۸۴٪ برای کالاهای آمریکایی در چین رسید، بازار نفت با چالشهای جدیدی مواجه شد. این چالشها نهتنها عرضه و تقاضا را تغییر دادند، بلکه سرمایهگذاری در بخش انرژی، فناوریهای مرتبط با نفت، و حتی سیاستهای زیستمحیطی را نیز تحت تأثیر قرار دادند.
یکی از مهمترین پیامدهای جنگ تجاری، کاهش سرمایهگذاری در صنعت نفت آمریکا بود. تولیدکنندگان نفت شیل، که به سرمایهگذاریهای کلان برای حفاری و استخراج وابستهاند، با کاهش تقاضای چین و عدم اطمینان در بازارهای جهانی مواجه شدند. گزارش ها نشان میدهد که در سهماهه اول ۲۰۲۵، سرمایهگذاری در بخش نفت و گاز آمریکا نسبت به سال قبل ۱۵٪ کاهش یافت. این کاهش عمدتاً به دلیل نگرانیها از ادامه جنگ تجاری و تأثیر آن بر قیمتهای جهانی نفت بود. شرکتهای نفتی، که پیشتر روی صادرات به آسیا حساب باز کرده بودند، با کاهش سودآوری مواجه شدند و برخی حتی عملیات خود را محدود کردند.
در مقابل، چین برای کاهش وابستگی به منابع انرژی تحت تأثیر تعرفهها، به سرعت استراتژیهای جایگزین را دنبال کرد. این کشور سرمایهگذاریهای خود را در پروژههای نفتی در آفریقا و آسیای مرکزی افزایش داد و قراردادهای بلندمدت جدیدی با روسیه امضا کرد. به عنوان مثال، در مارس ۲۰۲۵، چین و روسیه توافق کردند که صادرات نفت روسیه به چین تا سال ۲۰۳۰ سالانه ۱۰٪ افزایش یابد. این توافق نهتنها به چین کمک کرد تا خلأ نفت آمریکا را پر کند، بلکه جایگاه روسیه را بهعنوان یکی از تأمینکنندگان کلیدی نفت تقویت کرد. با این حال، این وابستگی جدید خطراتی نیز به همراه داشت. زیرساختهای انتقال نفت از روسیه به چین، مانند خط لوله سیبری شرقی، ظرفیت محدودی دارند و هرگونه اختلال سیاسی یا فنی میتواند تأمین انرژی چین را به خطر بیندازد.
جنگ تجاری همچنین بر پویایی اوپک و تولیدکنندگان غیراوپک تأثیر گذاشت. با کاهش صادرات نفت آمریکا به چین، کشورهای عضو اوپک، بهویژه عربستان سعودی و امارات، فرصت را غنیمت شمردند تا سهم خود را در بازار چین افزایش دهند. در آوریل ۲۰۲۵، گزارش شد که عربستان سعودی صادرات نفت خود به چین را ۸٪ افزایش داده و تخفیفهایی برای پالایشگاههای چینی ارائه کرده است. این اقدامات نهتنها به نفع اوپک بود، بلکه رقابت بین تولیدکنندگان نفت را تشدید کرد. در نتیجه، قیمتهای نفت در بازارهای جهانی همچنان تحت فشار ماند، زیرا عرضه اضافی از خاورمیانه با کاهش تقاضای ناشی از نگرانیهای اقتصادی همراه شد.
یکی دیگر از جنبههای مهم این جنگ تجاری، تأثیر آن بر فناوریهای مرتبط با نفت بود. چین، که در سالهای اخیر سرمایهگذاری هنگفتی در پالایشگاههای پیشرفته و فناوریهای پتروشیمی کرده بود، با محدودیتهای صادراتی خاکهای کمیاب مواجه شد. خاکهای کمیاب، که در تولید کاتالیزورهای پالایشگاهی و تجهیزات پیشرفته استفاده میشوند، از ابزارهای کلیدی چین در این جنگ بودند. در ۴ آوریل ۲۰۲۵، چین اعلام کرد که صادرات این مواد به آمریکا را محدود خواهد کرد، که به نوبه خود هزینههای تولید در پالایشگاههای آمریکایی را افزایش داد. این اقدام نشاندهنده پیوند عمیق بین جنگ تجاری و زنجیرههای تأمین فناوریهای انرژی بود.
نوسانات قیمت نفت نیز بر مصرفکنندگان جهانی تأثیر گذاشت. در آمریکا، افزایش هزینههای سوخت به دلیل کاهش عرضه نفت ارزان به چین و افزایش هزینههای حملونقل، فشار بیشتری بر خانوارها وارد کرد. بر اساس گزاش های بنیاد مالیاتی آمریکا، تعرفههای تجاری در سال ۲۰۲۵ بهطور متوسط ۱۳۰۰ دلار به هزینههای سالانه هر خانوار آمریکایی افزودند، که بخشی از آن به افزایش قیمت سوخت مربوط میشد. در چین نیز، افزایش هزینههای پالایش و تأمین نفت از منابع گرانتر، قیمت محصولات پتروشیمی و سوخت را بالا برد و تورم داخلی را تشدید کرد.
از منظر ژئوپلیتیکی، جنگ تجاری نقش نفت را بهعنوان ابزاری برای قدرتنمایی برجسته کرد. آمریکا با هدف کاهش نفوذ اقتصادی چین، صادرات انرژی خود را بهعنوان اهرمی برای فشار استفاده کرد. در مقابل، چین با متنوعسازی منابع تأمین نفت و تقویت روابط با دیگر تولیدکنندگان، تلاش کرد تا آسیبپذیری خود را کاهش دهد. این پویایی نشاندهنده تغییر در معادلات جهانی انرژی بود، جایی که نفت دیگر تنها یک کالا نیست، بلکه بخشی از استراتژیهای کلان سیاسی است.
در نهایت، جنگ تجاری آمریکا و چین نشان داد که نفت چگونه میتواند بهعنوان قربانی و در عین حال ابزار در منازعات اقتصادی عمل کند. کاهش قیمتها، تغییر مسیرهای تجاری، و تأثیرات زیستمحیطی تنها بخشی از داستان بودند. این جنگ ساختارهای بازار انرژی را تغییر داد و نشان داد که در جهانی بههمپیوسته، هیچ بخشی از اقتصاد نمیتواند از تنشهای سیاسی مصون بماند. با ادامه این درگیری، آینده بازار نفت به مذاکرات احتمالی بین دو کشور و توانایی آنها برای یافتن راهحلی پایدار بستگی دارد.
