
مطابق آنچه سخنگوی وزارت خارجه ایران بیان کرده، ایران در مذاکرات با آمریکا علاوه بر تأکید بر به رسمیت شناخته شدن حق غنیسازی، به دنبال لغو مؤثر تحریمها و در واقع انتفاع از مذاکره و توافق است.
ایده «رفع مؤثر تحریمها» چگونه اجرا میشود؟

فرهیختگان: مطابق آنچه سخنگوی وزارت خارجه ایران بیان کرده، ایران در مذاکرات با آمریکا علاوه بر تأکید بر به رسمیت شناخته شدن حق غنیسازی، به دنبال لغو مؤثر تحریمها و در واقع انتفاع از مذاکره و توافق است. با احسان کیانی و مجید شاکری، دو کارشناس سیاسی در حوزه مسائل بینالملل پیرامون این موضوع گفتوگو کردهایم. هر دو تأیید میکنند که چنین اتفاقی امکانپذیر است، اما به نحوه اقدام و طراحی ما در مذاکرات بستگی دارد.
شاکری: گام رو به جلو تغییر رفع تحریمها به رفع مؤثر تحریمهاست
اینکه فکر کنیم اگر یک شرکت آمریکایی از همکاری با ایران منافع ببرد، این باعث میشود که توافق ما ابدی یا چنین چیزی بشود، این خیلی از واقعیت دور است؛ اما میشود طوری بازی انتفاع را طراحی کرد که توازن ایجاد کند و منجر به این شود که توافق ذاتاً موقت، در عمل دائمی یا حداقل بلندمدت باشد.
آقای بقایی سخنگوی وزارت خارجه گفتند که آنچه از مذاکرات میخواهیم، علاوه بر حق غنیسازی، لغو مؤثر تحریمهاست. به نظر شما چقدر قابلیت این لغو مؤثر تحریم وجود دارد؟ و اگر نه، ما باید چه گزینهای را روی میز بگذاریم که انتفاع هم برای ما داشته باشد.
ببینید، اولاً هنوز در وزارت خارجه، تفکر مسلط تفکر برجام است. تفکر برجام به دنبال رفع حقوقی تحریمهاست. در این مدت هم خیلی درباره انتفاع در فضای عمومی و فضای سیاستگذاری کشور صحبت شده، که در کلمات وزارت خارجه، کلمه «رفع تحریمها» به «رفع مؤثر تحریمها» تغییر کرد.
یک نکته خیلی مهم این است که همچنان ذات این تصور که رفع تحریم هدف است، یک اشتباه شناختی بزرگ است. آنچه که ما نیاز داریم، انتفاع است. خصوصاً در این دوره که موانع دستیافتن به انتفاع، حتی در صورت لغو تحریم، به خاطر بسیار چالشبرانگیز بودن و متلاطم بودن فضای بینالملل، بیش از گذشته است، لذا تأکید و تصریح موضوع انتفاع از قبل مهمتر است.
گفته میشود به خاطر اینکه حزب جمهوریخواه الان مسلط بر مجلس است، میتواند رفع تحریم را به صورت یک تریتی یا یک پیمان دربیاورد. این برای ما نتیجهای ایجاد نمیکند، چون در نهایت آن چیزی که میخواهیم، انتفاع است، نه چیزی بهجز آن.
چهبسا نگهداشتن حدود مذاکرات در اختیارات قوه مجریه، خصوصاً در حوزه تحریمهای اولیه که مستقیماً از لحاظ حقوقی هم به قوه مجریه برمیگردد و تعیین کردن کفی از مطالبات سنجشپذیر اقتصادی، به مراتب بیشتر از تریتیساختن بهصرفه باشد.
مهمترین نکتهای که ما باید درک کنیم، این است که در این شرایطی که ما به سر میبریم، هر توافقی، حتی اگر اسمش دائم باشد، حتی اگر تریتی باشد، پیمان مصوب مجلسین آمریکا باشد، هر توافقی اگرچه اسم دائم داشته باشد، موقت است. اگر ما این را بپذیریم، آنوقت به دنبال این خواهیم رفت که در هر دوره موقت، سراغ بیشترین انتفاع ممکن برویم و ضمناً به نحوی به سراغ انتفاع برویم که خودِ آثار ناشی از آن - دقت کنید من از کلمه آثار استفاده میکنم، نه منافع - اینکه فکر کنیم مثلاً اگر یک شرکت آمریکایی از همکاری با ایران منافع ببرد، این باعث میشود که توافق ما ابدی شود یا همچین چیزی بشود، این خیلی از واقعیت دور است؛ اما میشود طوری بازی انتفاع را طراحی کرد که توازن ایجاد کند؛ هم برای ایران در منطقه، هم برای ایران در فضای بینالملل که منجر به این شود که توافق ذاتاً موقت، علیرغم اینکه اسمش هرچه باشد، در عمل دائمی یا حداقل بلندمدت باشد.
فلذا من نزدیک شدن ادبیات وزارت خارجه به کلمه «لغو مؤثر تحریمها» را در واقع گامی مثبت به جلو میدانم. اما تصور میکنم هنوز ذهن وزارت خارجه و ذهن تیم مذاکرهکننده در حوزه رفع تحریمها، یک نگرش حقوقی دارد؛ به دنبال رفع فهرستی از تحریمهاست و این اشتباه است. خصوصاً در دوره فعلی که ما داریم به سمت این میرویم که با یک نظم جدید مبتنی بر جدایش قطبهای اقتصادی مواجه باشیم، تلاش برای خروجی مؤثر ناشی از این رفع تحریم، به قول بزرگواران، باید از جنس ایجاد همکاری مستقیم اقتصادی بین ایران و آمریکا باشد؛ بدون اینکه فکر کنم همکاری مستقیم ما بین ایران و آمریکا منجر به مانایی توافق میشود، قابل پیشنهاد است؛ به این معنا که روی متغیرهای مشخصی متمرکز شویم که کف آنها، معادل کفِ تعهدات ماست.
در چنین فضایی چه باید کرد؟
باز اینجا نکات دیگری قابل طرح است. در این فضا لازم نیست به دنبال امتیاز دادن و امتیاز گرفتن برویم. چهبسا بتوانیم نقاط ضعف طرف مقابل و مشکلات طرف مقابل را با مشکلات خودمان حل کنیم و از همه اینها بالاتر، هر برنامهای برای مذاکرات داریم - خصوصاً از جنس انتخاب - بایستی بخشی از یک کلانتصویر باشد که ما تصمیم داریم با هرکدام از قطبهای جدید اقتصادی چهکار کنیم. جهان بعد از روز اعلام تعرفههای آمریکا، یک جهان دوقسمتی شامل آمریکا و ضدآمریکا که مثلاً نتیجه همپیمانی چین و اروپا باشد، نخواهد بود.
این تصور، تصور غلطی است. ما با یک دنیای چندپاره مواجه خواهیم بود، که اگرچه هرکدام از قطبهای اقتصادی آن خودکفا نیستند و با بخشهای دیگر تجارت میکنند. اما آنها هم به دنبال صفر کردن بازار تجاریشان با بقیه قطبها خواهند بود. یعنی دقیقاً همان چیزی که امروز ترامپ با لحن خشن خطاب به چینیها دارد میگوید، درباره اینکه مازاد صادرات چین به آمریکا را تحمل نمیکند، با لحنی ملایمتر و جمعگرایانهتر اروپاییها هم دارند میگویند.
پس در آینده، ایجاد روابط مبتنی بر مازاد حساب جاری صفر برای کشوری مثل ایران با اردوگاههای مختلف بسیار مهم است. اگر تحریم مانع این مسئله است، با هدف حل این مسئله باید تحریم برداشته شود. اما من به شما عرض میکنم که اینکه فکر کنیم سؤال تحریم است، پس تحریم را برداریم و بعد به دنبال نقد کردن منافع برویم، این حتماً غلط است. قراردادهایی که میخواهیم ببندیم، از قبل باید مشخص باشد، پاراف شده باشد و صرفاً در روز اجرای توافق، معافیت آن صادر شود، نه اینکه مثل دوره برجام به دنبال این باشیم که اول یک رفع تحریم بگیریم، بعد ببینیم با چه کسی میخواهیم قرارداد ببندیم.
پس با این تفاسیری که فرمودید، آن تفکری که دنبال احیای برجام است و میخواهد در همان چهارچوب به توافق مشابهی برسد، محکوم به شکست است؟
بله، حتماً محکوم به شکست است و ایده درست و دقیق، رفتن به سمت انتفاع است. ما و دوستان وزارت خارجه در طول یک دیالوگ طولانی چند ساله، امروز داریم به یک جای مشابهتری با هم میرسیم. یعنی نقطه ورود کلمه «مؤثر» در کنار «رفع تحریم» ناشی از این دیالوگ چندساله است. البته هنوز تفاوتهای نگاهی داریم که برطرف شدن آنها زمان میبرد.
متن مصاحبه با احسان کیانی، کارشناس سیاسی را در این گزارش بخوانید.
