

مجید شاکری، پژوهشگر حوزه مالیه در گفتوگو با «فرهیختگان» به آسیبشناسی وضعیت سرمایهگذاری در ایران پرداخت و گفت: «در دهه گذشته، اگرچه نرخ رشد اقتصادی بالا بوده، اما سرمایهگذاری به شدت کاهش یافت. طبق بررسیها، موجودی انبارها به طور متوسط دو برابر شد.» وی دلایل اصلی این افزایش موجودی را به دو دسته تقسیم کرد و گفت: «اولین دلیل؛ افزایش خروج سرمایه است، که منجر به افزایش پسانداز خارجی نسبت به سرمایهگذاری داخلی شده است.» شاکری افزود: «ممنوعیتهای واردات در دهه گذشته افزایش یافته و فرایند ثبت سفارش و تعیین ارز برای واردات، تأخیر در تأمین کالاها را به همراه داشته است.» وی همچنین به نارساییهای موجود در قیمتگذاری مواد اولیه اشاره کرد و گفت: «تغییرات قیمتها به طور قابل توجهی بالاتر از نرخ ارز آزاد است. من با وجود موافقت با محدودیتهای تجاری برای کنترل مالیات بر عایدی سرمایه، معتقدم این محدودیتها درنهایت مصرف داخلی را محدود کرده و به نفع فروش سرمایهگذاران تمام میشود.» او به کاهش واردات نیز اشاره کرد و گفت: «میزان واردات از سال ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹ به قیمت ثابت سال۹۵، از حدود ۴۰۰ هزار میلیارد تومان به زیر ۱۰۰ هزار میلیارد تومان کاهش یافته.» شاکری افزود: «در تئوری باید رشد در بخش کشاورزی یا صنایع ساخت وجود داشته باشد، اما سرعت رشد سالانه این بخشها زیر دو درصد و کشاورزی زیر یک درصد است، که نشاندهنده عدم تحقق این پیشبینیها است.»
راهکار بلندمدت تأمین ارز کشور صادرات کارآمد است
مجید شاکری در ادامه به مشکلات ناشی از عدم دسترسی به مواد اولیه و تأمین ارزی اشاره کرد و گفت: «برای ایجاد ثبات و پیشبینیپذیری در این متغیر اقتصادی، باید اقداماتی انجام دهیم. بدیهی است که عدم دسترسی به مواد اولیه به خاطر شوکهایی است که در بحث واردات رخ میدهد. واقعیت این است که حتی اگر تحریم هم نبودیم، این سطح درآمد ارزی نمیتوانست تأمینکننده نیازهای واردات مواد اولیه و همچنین تأمین ارز سرمایهگذاری در ماشینآلات باشد. برای حل این مسئله، در کوتاهمدت چارهای جز افزایش درآمد نفتی نداریم و در بلندمدت نیز باید یک برنامه صادراتی کارآمد داشته باشیم. دیگر نمیتوانیم صرفاً با محدودیتها این موضوع را حل کنیم.»
او همچنین به موضوع تأمین مالی اشاره کرد و گفت: «کنترل ترازنامه به طور مستقیم میتواند منجر به قفل شدن دو موضوع شود. اول اینکه کنترل ترازنامه به عنوان ابزاری برای جلوگیری از خروج تورم از کنترل مفید است، اما فشار بیش از حد بر آن نیز میتواند اثرات منفی داشته باشد. به عنوان مثال، اعداد هدفگذاری شده برای کنترل ترازنامه در سال قبل به ۲۵ درصد رسید، که این موضوع دسترسی به اهداف را دشوار کرده و بدون اینکه کمکی به کنترل تورم کند، میزان دسترسی به اعتبار را کاهش و نرخ بهره بازار آزاد را افزایش میدهد.»
افزایش نرخ بهره ملزم به دریافت مالیات از صنایع امکانپذیر است
شاکری افزود: «به نظر میرسد که مسیر مولدسازی در حال حاضر به وضوح مشخص نیست و به جز ایجاد بافتهای مسکونی مناسب، گزینههای دیگری وجود ندارد. کنترل ترازنامه نیز باید به عنوان یک مسیر پیشران در نظر گرفته شود تا بتوان بر روی صنایع خاص تخفیفهای اعتباری خاصی اعمال کرد. با این حال، نمیتوانیم فشار بیشتری بر بازار اوراق وارد کنیم، مگر اینکه تصمیم به پذیرش نرخهای بهره بالاتر بگیریم. ایران هنوز این تصمیم را نگرفته و به همین دلیل نمیتوان به راحتی به سمت نرخهای بهره بالا رفت.»
او ادامه داد: «یکی از علل عدم امکان استفاده از گزینههای دیگر، بالا بودن سپردههای بهرهپذیر در ایران است؛ تقریباً ۸۰ درصد سپردهها به صورت مستقیم بهرهپذیرند. به همین دلیل، توصیه به نرخهای بهره بالا در ایران چندان قابل قبول نیست. اما میتوان روی صنایع خاص اوراقی طراحی کرد که بتوانند از این شرایط بهرهبرداری کنند. درنهایت، باید بپذیریم که صنایع باید سودهای بالا داشته باشند و در عین حال، سیاستهایی را اجرا کنیم که از آنها مالیات بگیریم. برخی معتقدند افزایش سرمایهگذاری در تولید بدون کاهش هزینههای سرمایهگذاری در بخشهای غیرمولد امکانپذیر نیست.»
وی افزود: «من با این نظر مخالف نیستم، اما دو نکته دارم. اول اینکه مادامی که نتوانیم بر روی داراییهای ارزی تمرکز کنیم، گزینههای ما محدود خواهد بود. دوم اینکه در شرایط فعلی، باید بیشتر بر تشویق تمرکز کنیم تا تنبیه؛ زیرا در حال حاضر رابطه منفی بین سرمایهگذاران و دولت وجود دارد.»
نفت، پیشران طلایی کشور
شاکری با تأکید بر اینکه اولویت اول سرمایهگذاری در بخشهای پیشران، نفت است، تصریح کرد: «موضوع اصلی ما در حوزه فروش نفت، نهتنها تحریمها، بلکه کمبود نفت برای صادرات است. نفت میتواند سود بالایی تولید کند، چراکه تفاوت نرخ نفت در بازار جهانی (با وجود کاهش نرخ آن در این مدت) نسبت به هزینه تولید در ایران بسیار زیاد است. البته که این مسئله میتواند به تراز پرداختهای کشور پاسخ دهد و اثر ما را در سطح جهانی احیا کند.» وی افزود: «پس از نفت، بخش مسکن و ساخت بافتهای مسکونی مناسب نیز از مسیر مولدسازی به تشکیل سرمایه ثابت کمک میکند. در مرحله بعد، میتوان به سراغ صنایع با درآمد ارزی رفت که هزینههای ریالی و کاربری بالایی دارند، مانند حوزههای پوشاک و کشاورزی، که در مراحل بعدی سرمایهگذاری قرار میگیرند.»
ناترازی انرژی، پازلی که نیاز به یکپارچگی دارد
در پایان، شاکری در پاسخ به اینکه چطور میتوان وضعیت ناترازی شدید انرژی در کشور را بهبود داد، گفت: «یک نمونه از اتفاقات مثبت در این زمینه در پایان سال گذشته رخ داد و سرمایهگذاری در حوزه انرژی سرد از فرمول کنترل ترازنامه معاف شد. این موضوع نمونهای از پیشنهاداتی است که پیشتر به آن اشاره کردهام.» این پژوهشگر پیشنهاد کرد: «باید از پاسخ دادن به ناترازیها به صورت جداگانه اجتناب کنیم و آنها را به عنوان اهداف مستقل در نظر نگیریم. باید مسائل مختلف را به هم پیوند دهیم. این ناترازیها به هم مرتبط و نیازمند یک روایت مرکزیاند که در ذیل آن، بتوانیم به مشکلات این بخش پاسخ دهیم. تصور اینکه این مشکلات به صورت جداگانه وجود دارند و میتوانند به تنهایی تبدیل به هدف شوند، به نظر من معقول نیست.»
