هم‌رزم ِچمران «چ» می‌خواست

«پیشمرگ» برای تیم تولیدش بدل به مسئله نشده، مشخص نیست از سعید قهاری دقیقاً چه می‌خواهد. در آغاز کار سعی می‌کند از او چهره‌ای زمینی بسازد و قهرمان را به مخاطب نزدیک کند اما در پایان ماجرا یک اثر ابرقهرمانی می‌سازد و قهرمان و ضد قهرمان به شکل فیلم‌های هندی تیر و ترقه برای هم در می‌کنند. 

  • ۱۴۰۴-۰۱-۲۸ - ۱۱:۰۷
  • 10
هم‌رزم ِچمران «چ» می‌خواست

حق شهید قهاری در فیلم پیشمرگ ادا شد؟

حق شهید قهاری در فیلم پیشمرگ ادا شد؟
محمدحسین سلطانیمحمدحسین سلطانیخبرنگار

«پیشمرگ» اثری حداقلی ا‌ست. برای توضیح آخرین اثر علی غفاری به نظر باید به همین کلمه (حداقلی) اکتفا کنیم. فیلم حد واسط میان ساخت پرتره و اثری ابرقهرمانی قرار گرفته و این استیصال میان دو مدل متفاوت از پرداخت، اثر را مستهلک می‌کند و منطق روایی را در ذهن مخاطب بر هم می‌زند. فیلم روی حداقل‌های روایی متمرکز می‌شود اما ادعای یک اثر تمام و کمال را می‌کند. «پیشمرگ» پرهزینه است اما نمی‌تواند از سرمایه خود اثری ماندگار خلق کند، اما چرا؟ به طور مشخص «پیشمرگ» برای تیم تولیدش بدل به مسئله نشده، مشخص نیست از سعید قهاری دقیقاً چه می‌خواهد. در آغاز کار سعی می‌کند از او چهره‌ای زمینی بسازد و قهرمان را به مخاطب نزدیک کند اما در پایان ماجرا یک اثر ابرقهرمانی می‌سازد و قهرمان و ضد قهرمان به شکل فیلم‌های هندی تیر و ترقه برای هم در می‌کنند. 

به شکل مشخص پیشمرگ در ساخت آدم انقلاب اسلامی از فیلم‌های هم دسته‌اش مانند «چ» و «موقعیت مهدی» عقب‌تر است. اگر بخواهیم مشخصاً مشکل «پیشمرگ» چیست؟ باید بگوییم جدی‌ترین و بهترین اثر علی غفاری در دو‌گانه قهرمان و قصه مانده و نسبت به کاراکترش سطحی عمل می‌کند و از همه مهم‌تر هر قدر که به دلیل تعلیق‌های داستان و جذابیت سوژه مخاطب سعی می‌کند به قصه نزدیک شود، دیالوگ‌ها مخاطب را از اثر دور می‌کند. 

با این حال اگر «پیشمرگ» را فارغ از هزینه‌ها و فیگور‌های اکشن در نظر بگیریم حائز اتفاقات خوبی ا‌ست. برخلاف کارگردانی این اثر که پرطمطراق و پرحرف است، ساختار فیلمنامه آن به‌خصوص در پرده اول و دوم کم ادعا درست عمل می‌کند و در حد و اندازه قصه‌اش کار می‌کند و سرگرم‌کننده به نظر می‌رسد اما مسئله اینجاست که این اثر چرا و چگونه سرگرم‌کننده به نظر می‌رسد؟ به دلیل بازی‌هایش؟ به دلیل نوع نگاه و ظرافتش؟ مسئله اینجاست که «پیشمرگ» به مخاطب چیزی اضافه نمی‌کند جز اینکه سوژه‌اش را به مخاطب معرفی می‌کند. کاری که در حال حاضر سریال‌های معمول تلویزیون هم آن را انجام می‌دهند. «پیشمرگ» اثری تلویزیونی ا‌ست، آن هم نه یک اثر که بتواند طیف وسیعی از مخاطب را جذب کند بلکه یک اثر تلویزیونی که بتواند نهایتاً در تلوبیون 1 تا 2 میلیون مخاطب بگیرد. 

 از وجوه دیگر «پیشمرگ» که آن را بدل به اثری متوسط می‌کند مسئله جغرافیاست. «پیشمرگ» در خلق جهان و فضا ناقص عمل می‌کند، به جای آنکه به ما فضا و زمان بشناساند و جزئیات نشان بدهد، به سر‌هم‌بندی روی می‌آورد و دم‌دستی با سوژه برخورد می‌کند، برای آنکه این ماجرا برایتان روشن‌تر شود کافی ا‌ست نگاهی بیندازید به آنچه از جغرافیا در «چ» ساخته می‌شود. مختصات یک بوم با تصویر هوایی برای مخاطب روشن نمی‌شود بلکه این رابطه متقابل کاراکتر و قصه با جغرافیاست که آن را می‌سازد، وقتی برایمان فرقی نکند که این اتفاق در بلوچستان رخ بدهد یا کردستان یعنی جغرافیای اثر مشکل دارد و این موضوع از آن جهت مهم است که در چنین فیلمی موقعیت مکانی، مسئله است. 

با تمام این تفاسیر باید گفت، «پیشمرگ» به دلیل همان فیلمنامه اندازه و درستش در دو‌سوم اول یک اثر قابل بررسی ا‌ست. اثری که با جنگ سرگرم می‌کند، سوژه بکری دارد و البته یک سر و گردن از برخی پرتره‌های فجر امسال جلوتر است. با این حال اگر گمان می‌کنید این اثر می‌تواند ماندگار باشد و به فیلم‌هایی چون «چ»، «موقعیت مهدی» و حتی «به وقت شام» بدل شود، به نظر باید در این نگاه بازنگری انجام دهید. 

مطالب مرتبط با نقد و بررسی فیلم «پیشمرگ» را در صفحه فرهنگی روزنامه فرهیختگان بخوانید:
-مورد عجیب و شگفت‌انگیز «پیشمرگ»
-شکست در ساخت یک قهرمان دوست‌داشتنی
-دوپاره!

نظرات کاربران