کشتار در غزه؛ تاریخ در زیر آوار
در غزه، تنها انسان‌ها کشته نمی‌شوند؛ خاطرات، زبان، فرهنگ و حتی طبیعت هم زیر آوار دفن می‌شوند.آنچه در جریان است، پایان دادن به موجودیتی به نام فلسطین است، با تمام آن‌چه آن را معنا می‌کرد.
  • ۱۴۰۴-۰۱-۲۷ - ۱۶:۰۸
  • 00
کشتار در غزه؛ تاریخ در زیر آوار
جنگ صهونیسم علیه هویت فلسطین
جنگ صهونیسم علیه هویت فلسطین
مائده زمان فشمیخبرنگار

در امتداد رنجی تاریخی که از دل قرن نوزدهم آغاز شد، امروز غزه تنها با بمباران ساختمان‌ها مواجه نیست، بلکه در حال تجربه‌ یک پروژه‌ دقیق و چندلایه‌ حذف است؛ حذف انسان، فرهنگ، تاریخ، حافظه و طبیعت. جرمی سالت در این مقاله، با نگاهی به ریشه‌های ایدئولوژیک و تاریخی آنچه «نسل‌کشی فلسطینی» می‌نامد، نشان می‌دهد که مسئله نه یک جنگ، بلکه برنامه‌ای برای پایان دادن به موجودیتی به نام فلسطین است.
جنگ علیه غزه فقط جنگی علیه مردمی در محاصره نیست. این جنگ، از آن دسته نبردهایی‌ست که هدف آن، نه تنها نابودی جسم، بلکه حذف حافظه، پاکسازی تاریخ، قطع ریشه‌ها و از میان بردن چشم‌ انداز آینده است.
بسیاری تصور می‌کنند آنچه در غزه می‌گذرد، صرفا واکنشی به رویدادی سیاسی یا امنیتی‌ست. اما حقیقت این است که پروژه‌ حذف فلسطین، بسیار پیش‌تر آغاز شده؛ نه در ۱۹۴۸، نه حتی ۱۹۱۷، بلکه در دهه‌ ۱۸۹۰، زمانی که تئودور هرتزل در یادداشت‌هایش نوشت: «باید جمعیت فقیری را که در سرزمین فلسطین زندگی می‌کنند، بی‌سروصدا بیرون راند.» در همان‌جا بود که مسئله از «آیا؟» به «چگونه؟» تغییر یافت. و از آن روز تا امروز، با هر نسل و هر موج اشغال، شکل‌های جدیدتری از همین برنامه، در حال اجراست و امروز، در ۲۰۲۵، در امتداد همان مسیر، نوبت به ویرانی کامل غزه رسیده است.

در سال‌های ۱۹۴۷ تا ۱۹۴۹، ۸۰۰ هزار فلسطینی از خانه‌های خودشان بیرون رانده شدند. در ۱۹۶۷، ۳۵۰ هزار نفر دیگر آواره شدند. اما آنچه در ۲۰۲۳ آغاز شد و حالا در ۲۰۲۵ ادامه دارد، سطحی دیگر از خشونت است: نابودی برنامه‌ ریزی‌شده‌ یک جامعه، با تمام لایه‌های هویتی‌اش. این‌بار نه فقط مردم، بلکه نشانه‌های تاریخی و فرهنگی، طبیعت، نهادهای آموزشی و دینی، آرشیوها و حتی نمادهای زندگی روزمره هدف قرار گرفته‌اند.
با شهادت بیش از ۱۹ هزار کودک تا آوریل ۲۰۲۵، و با بمباران صدها مدرسه، دانشگاه، مسجد، کلیسا، کتابخانه، و سایت باستانی، پیام این حمله آشکار است: فلسطین نباید حتی در حافظه‌ جهانیان باقی بماند. نه تنها باید بدن‌ها را دفن کرد، بلکه باید معنای آنها را هم دفن کرد.

صهیونیسم، در اجرای این پروژه، فقط با انسان‌های زنده نمی‌جنگد، بلکه با آنچه انسان‌ها را تعریف می‌کند هم در جنگ است: فرهنگ، زبان، حافظه، تاریخ، دین، نمادها، موسیقی، لباس، حتی درختان. لباس بنفش سنتی زنان غزه، که ریشه در سنت فینیقی رنگرزی دارد، مانند موزائیک‌های کلیساهای بیزانسی و سنگ‌فرش‌های صومعه‌های باستانی، بخشی از این نبردند.

نقشه‌ برداری از ویرانی
بر پایه‌ گزارش یونسکو تا مارس ۲۰۲۵، ۹۴ مکان فرهنگی و باستانی آسیب دیده یا نابود شده‌اند؛ ۸۸ تای آنها در غزه و حومه. وزارت فرهنگ فلسطین ۲۰۷ سایت را ثبت کرده که یا تخریب شده یا به‌شدت آسیب دیده‌اند. در میان آنها: بندر باستانی بلاخیا (Anthodeon)، که قدمت آن به قرن هشتم پیش از میلاد بازمی‌گردد؛ کلیسای سنت پورفیریوس (قرن ۵)، سومین کلیسای قدیمی فعال در جهان، که در حمله‌ای هوایی آسیب دید و ۱۸ نفر کشته شدند؛ مسجد بزرگ عمری، بنایی صلیبی‌ـ‌اسلامی که یکی از مهم‌ترین نمادهای تاریخی غزه بود، به کلی نابود شده؛ بازار تاریخی قصریه و حمام مملوکی السمراء؛ صومعه سنت هیلاریون، مسجد عثمانی قرن چهاردهم در الشجاعیه، موزه رفح، و آرشیو شهر غزه با اسناد ۱۵۰ سال اخیر.
ویرانی‌ها، تنها به تاریخ مکتوب و معماری محدود نیست. بسیاری از این اماکن، نقش حیاتی در شکل‌گیری حافظه‌ عمومی و فرهنگی فلسطینی‌ها داشتند. و نابودی آنها، به معنای قطع پیوند نسل‌های آینده با گذشته‌ خود است.
دکتر سهیلا شاهین، بنیان‌گذار موزه رفح که در سال ۲۰۲۲ تاسیس شد، پس از ویرانی موزه‌اش چنین نوشت: «هیچ درخت، سنگ، انسان، حیوان یا میراثی اینجا در امان نیست. گنجینه‌های زندگی‌ام از بین رفتند.»

از بین بردن ایمان و مقدسات
وزارت اوقاف غزه تا فوریه ۲۰۲۵ اعلام کرد که از هزار و ۲۴۴ مسجد، هزار و ۱۰۹ مورد نابود یا آسیب دیده‌اند؛ ۸۳۴ مسجد به‌ کلی از بین رفته‌اند. ۳۱۵ خطیب، واعظ و امام در بمباران‌ها شهید شده‌اند. مساجد حتی هنگام اقامه‌ نماز مورد هدف قرار گرفته‌اند.
۴۰ قبرستان از ۶۰ مورد هدف حملات هوایی قرار گرفته و ۲۱ مورد به کلی نابود شده‌اند. صدها جسد از دل خاک بیرون ریخته یا دفن‌نشده باقی مانده. این هجوم نه تصادفی، بلکه هدفمند و با نیت حذف لایه‌های اعتقادی‌ و معنوی جامعه است.

طبیعت هم دشمن است
درخت زیتون، که نماد فلسطین و پایداری آن است، از اهداف ثابت پروژه‌ صهیونیسم بوده. از سال ۱۹۶۷ تا امروز، بیش از ۸۰۰ هزار درخت زیتون ریشه‌ کن شده‌اند. فقط در فاصله‌ آگوست ۲۰۲۰ تا اکتبر ۲۰۲۱، حدود ۹ هزار درخت نابود شده‌اند. این خشونت علیه زمین، تلاشی برای محو منظر فرهنگی و اقتصادی فلسطین است.
در دهه‌ ۱۹۵۰، دریاچه حاصلخیز حُوله خشک شد تا به جای آن شهرک یهودی ساخته شود. از آن زمان، کاج‌های غیربومی جایگزین جنگل‌های بومی و زمین‌های کشاورزی شدند، تا هویت فلسطینی زمین نیز فراموش شود.

تاریخِ فراموش‌شده؛ شهرهایی که دیگر نیستند
شهرهایی چون رفح، بیت‌لاهیا، جبالیا و بیت‌حانون، روزگاری از مراکز کشاورزی و زندگی شهری بودند. غزه، نقطه‌ی اتصال بین شمال آفریقا، شام، و جنوب عربستان، قرن‌ها مرکز دادوستد و فرهنگ بود. حتی در نوشته‌های قرن نوزدهم میلادی، از آن به‌ عنوان منطقه‌ای حاصلخیز، سالم، و پررونق یاد شده.
امروز اما، تصاویر هوایی از رفح و جبالیا، شبیه به ویرانه‌های هیروشیماست. دیگر نه از باغ‌های میوه خبری هست، نه از چاه‌های تاریخی آب، نه از مدرسه‌های پرشور، نه از کارگاه‌های صابون‌سازی.

سکوت مرگبار و آینده‌ای در ابهام
شاید حافظه‌ای باقی بماند، اما همان‌گونه که نویسنده هشدار می‌دهد، زمان حتی با آن هم خواهد جنگید. اگر هیچ سنگ، خاک، درخت، سند یا خاطره‌ای نماند، چه چیزی از ملتی به‌ جای خواهد ماند؟ اگر موزه‌ای برای نمایش نباشد، اگر کتابی برای خوانده‌ شدن نماند، اگر درختی برای تماشا باقی نماند، ملت چگونه خود را به یاد خواهد آورد؟
این، جوهره‌ آن چیزی‌ست که جرمی سالت آن را نسل‌کشی فرهنگی و حافظه‌ای می‌نامد. پروژه‌ای که نه فقط برای پایان دادن به غزه، بلکه برای نابودی فلسطین است؛ نه فقط با سلاح، بلکه با فراموشی.

نظرات کاربران