


دیروز بعد از حدود 7 ماه از استقرار رئیس جدید سازمان سینمایی، وضعیت مدیریتی مهمترین نهاد زیرمجموعه این سازمان یعنی بنیاد سینمایی فارابی روشن شد. مدیر جدید این بنیاد که بهطور رسمی براساس نظر هیئتامنای فارابی و البته با نقشآفرینی ویژه رئیس سازمان سینمایی انتخاب شده، حامد جعفری تهیهکننده سینماست که برای اهالی سینما و خصوصاً پویانمایی، نامی آشنا به شمار میآید. جعفری متولد سال 64، چهرهای باسابقه در تولید انیمیشن و مدیرعامل گروه «هنرپویا» است که در سالهای اخیر با ساخت 3 پویانمایی بلند سینمایی «شاهزاده روم»، «فیلشاه» و «بچهزرنگ» شناخته میشود.
این 3 فیلم که جملگی به تهیهکنندگی جعفری ساخته شده، در زمان رونمایی جشنوارهای و نمایش عمومی، افتخارات متعددی کسب کردند و رکوردهای پرتعدادی را در گیشه شکستند. جالب است که رکورد پرتماشاگرترین پویانمایی تاریخ سینمای ایران همچنان در اختیار «بچهزرنگ» آخرین محصول این گروه است که در سال 1402 اکران شد.
حامد جعفری که احتمالاً برای نخستین بار از میدان بخش خصوصی به میدان مدیریت دولتی میرود، بیتردید با چالشهای بزرگی مواجه خواهد بود که متفاوت از روزهای مدیریت یک شرکت فیلمسازی است؛ مدیریت دهها پروژه و برنامه همزمان در یکی از بزرگترین، متمولترین و اصطلاحاً تویچشمترین زیرمجموعههای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. بر همین اساس در ادامه این گزارش، «فرهیختگان» 10 توصیه و پیشنهاد برای حامد جعفری و مدیرانش دارد که شاید بتواند در این دوران پرچالش به یاری این مدیر جدید دولت بیاید.
ایده داشته باشید
اولین توصیه به حامد جعفری و سایر مدیران آینده فارابی، آن است که ایده مرکزی داشته باشند. در گذشته بسیار اتفاق افتاده که مدیرانی بدون ایدههای محوری، به فارابی آمدهاند و درحالیکه نمیدانستند به دنبال چه چیزی میگردند و چه برنامهای دارند، تنها روزمرگی کردهاند و با صرف هزینههای بالا، از تولید فیلم تا مدیریت جشنوارهها و معرفی فیلم به اسکار، گرفتار تشتت فکری، محتوایی و کاری شدهاند. پس ایدههای مشخصی داشته باشید و بدانید فعالیتها را باید بر اساس چه شاخصههایی تنظیم کنید.
اولویتبندی واقعی کنید
بهطور معمول، «اولویتبندی» ایدهای خوب است برای شرایط کمبود منابع. این اولویتبندی اما باید واقعی باشد، دقیقاً در مقابل آنچه که کمتر از یک ماه پیش در بنیاد سینمایی فارابی رخ داد! روز 26 اسفندماه 1403، روابط عمومی این بنیاد در کنار تقویم زمانبندی تولیدات سال آینده، اولویتهای موضوعی بنیاد را برای تولید فیلم معرفی کرد و آنچه که بیش از اولویتها به چشم آمد این بود که گویی بنیاد فارابی اولویتی ندارد! فهرست بلندبالایی شامل 11 اولویت موضوعی کلی که اغلب مانند «مسائل روز و اجتماعی»، «سبک زندگی اسلامی - ایرانی» و «کودک و نوجوان» مسائلی بسیار کلی و بدون معیار مشخصند، یعنی بنیاد سینمایی فارابی در سال 1404 عملاً هیچ اولویت موضوعی ندارد و مدیران بنیاد هر آنچه را که صلاح بدانند، میتوانند بسازند و بعد در حداقل یکی (و چهبسا بیش از یکی) از اولویتهای موضوعی یادشده جا دهند. بنابراین در ابتدا اولویتهای موضوعی را واقعی (بخوانید کم) کنید و سپس به آن پایبند بمانید.
حجم تولیدات را کاهش دهید
بسیار گفته شده یکی از ایرادات اصلی سیاستهای بنیاد سینمایی فارابی طی سالهای اخیر، افزایش بیرویه حجم تولید بوده درحالیکه بهطور معمول، مهارتهای مدیریتی در برخی نهادهای دولتی (شاید از جمله همین بنیاد) توانایی مدیریت همزمان چند پروژه سنگین و بزرگ را نداشته باشد و بارها آزمایش شده که این دست سیاستها به کیفیت پایین چند عنوان از تولیدات میانجامد، چه اصراری وجود دارد که حجم تولید تا اندازهای بالا برود که فارابی برای یک دوره از جشنواره فیلم فجر، نزدیک به 20 فیلم ارسال کند و در بخش مسابقه آن نزدیک به 10 فیلم داشته باشد؟ بهخصوص در شرایطی که در همین دوره اخیر جشنواره فیلم فجر، مشخص شد تعداد زیاد فیلم هیچ فایدهای جز پر کردن بیلان کاری مدیران ندارد؛ نه به کار جشنواره میآید و نه به کار فارابی. پس حجم تولیدات را کم کنید تا توانایی مدیریت پروژهها را داشته باشید.
اقتباس کنید
میگویند اقتباس ادبی، به معنای تولید قصهای است که یکبار از آزمون نظر مخاطب عام سربلند بیرون آمده و روشن است که راحتتر میتوان به آن اعتماد کرد. سالهاست که سینمای صنعتی دنیا، اقتباس را اولویت قرار داده و نگارش فیلمنامه غیراقتباسی، در اولویت دوم است. البته باید دقت کرد که اقتباس ادبی زمانی جواب میدهد که براساس کتابهای پرفروش باشد نه از کتابهایی که هر کسی ممکن است در فرایندی نامشخص به مدیری توصیه کرده باشد. پس بادقت اقتباس کنید و نتیجه مثبت آن را ببینید.
تماشاگر را هدف قرار دهید
محصول سینمایی را برای چه کسی میسازید؟ داوران جشنوارهها؟ منتقدان سینما؟ دانشجویان هنر؟ مدیران بالادستی؟ گروههای فشار؟ قطعاً نه. سینما بیش از هر چیز پدیدهای برای مخاطب است و اگر بنیاد فارابی، محصول گرانقیمتی با عنوان فیلم سینمایی را که با هزینه 10 تا 100 میلیارد تومانی میسازد، برای کسی غیر از مخاطب عام بسازد، به بیراهه رفته. اگرچه لزوم توجه به ظرافتهای هنری و زبان سینمایی، امری قابل انکار نیست، ولی بنیاد فارابی همه این موارد را باید بهعنوان اهداف ثانویه مد نظر قرار دهد و هدف اولیه را «رضایت تماشاگر عام» بداند. پس تماشاگر عام را هدف قرار دهید.
مراقب فیلمهای شخصی باشید
توصیه قبل، استثنائاتی دارد که باید به آن اشاره کرد. هنر سینما خصوصاً سینمای ایران، بارها با محصولاتی مورد توجه قرار گرفته که نه برای تماشاگر عام، بلکه برای گسترش زبان سینما یا یافتن راههای تازهای برای قصهگویی ساخته شده بودند؛ آثاری که هیچگاه پرتماشاگر نشدند و حتی برخی شکست خوردند. بهطور کلی، نمیتوان لزوم ساخت فیلمهای هنری، تجربی یا شخصی را رد کرد، اما برای ساخت آن باید دقتی بیش از اندازه به خرج داد. منابع محدود دستگاهی مانند فارابی، برای آن نیست که تعداد زیادی فیلم شخصی ساخته شود و کارگردانان آن در نشستهای خبری جشنوارهها، ژست باج ندادن به تماشاگر بگیرند. از مسیر ساخت اینگونه فیلمها، شاید بتوان هنرمندانی بزرگ، شاخص و بااستعداد را کشف کرد ولی اگر قرار باشد هر فیلمسازی با هر درجه از توانایی و سابقه، به فارابی برود و 30-20 میلیارد بودجه بگیرد تا با حضور 5-4 ستاره گرانقیمت سینما، فیلمی شخصی بسازد، فارابی میشود همان فارابی سابق. ساخت فیلم هنری و تجربی را ممنوع نکنید، ولی بهشدت مراقب آن باشید.
وفاق را اشتباه معنا نکنید
در توضیح این توصیه، احتمالاً بهترین مثال، چهلوسومین دوره جشنواره فیلم فجر است؛ مصداق هر آن چیزی که نباید انجام شود! «وفاق» گفتمان مرکزی دولت چهاردهم، آن چیزی نیست که در جشنواره اخیر فجر دیدیم. اینکه بدون معیار، همه را بیاوریم و به صرف حضور همه، استانداردها را زیر پا بگذاریم، اتفاقاً عملی ضدوفاق است. وفاق زمانی معنا مییابد که معیارهای مشخص کیفی و احتمالاً مضمونی وجود داشته باشد و ذیل این معیارها، افراد خودی و ناخودی نشوند. وفاق کنید، ولی آن را اشتباه معنا نکنید.
ارزان بسازید
از عوارض بودجههای بیحساب دولتی و برخی نهادهای ثروتمند، ساخت محصولات گران است؛ چیزی که از فارابی تا صداوسیما، از اوج تا حوزه هنری و بنیاد روایت و همه ارگانهای تازهتأسیس، کم ندیدهایم. این مورد البته بیشتر برای فیلمهای بیگپروداکشن جنگی و استراتژیک اتفاق میافتد، ولی به شکلی عجیب، گاه برای درامهای اجتماعی روز هم رخ داده. جایی که در همین بنیاد فارابی، دستمزدهای کلانی به ستارههای سینما داده شد تا در آثاری مانند «کتچرمی» یا «بعد از رفتن»، فقط در چند سکانس حاضر شوند و هزینه تولید فیلم را بالا ببرند. فارابی و البته همه ارگانهای دیگر، باید یاد بگیرند که ارزان بسازند. نباید منابع محدود دولتی را آن هم در شرایط تحریم و... سخاوتمندانه به پای ستارههایی بریزید که اتفاقاً بفروش هم نیستند. نباید برای فیلم جنگی 120 دقیقهای، 250 دقیقه فیلمبرداری کنید.
در اکران رها نکنید
فیلمسازی فقط فیلمسازی نیست! معضل بزرگ بنیاد فارابی در دوره قبل که فیلمهای سینمایی استراتژیک را با هزینههای هنگفت میساخت و در زمان اکران، آنها را چون طفل سرراهی، رها میکرد تا زیر چرخدندههای اکران کمدیهای سخیف له شوند. حتی بهترین فیلمها هم برای آن که خوب دیده شوند، نیازمند پخش خوب و قویاند و این امر، کارزارهای تبلیغاتی قوی و دلسوزانه میخواهد. البته همه این موارد به معنای آن نیست که فارابی شرکت پخش دولتی تأسیس کند. با همین شرکتهای موجود هم میشود فیلمها را خوب اکران کرد و در حد شایستگی، اکران گرفت. پس محصول 40-30 میلیاردیتان را در اکران به حال خودش رها نکنید.
شفاف باشید
از جمله مشکلاتی که بنیاد فارابی در دولت سیزدهم داشت و در روزهای پایانی دولت سعی کرد جبران کند همین فرار از شفافیت بود. اگرچه شاید گفتن از فواید شفافیت اضافه باشد، ولی احتمالاً همچنان باید تأکید کرد که شفافیت، جلوی سوءاستفاده را میگیرد، دقت مدیران دولتی را در تخصیص منابع بالا میبرد و عدالت را میگستراند. پس در مراحل مختلف پروژهها -از تصویب طرح اولیه گرفته تا اکران آنلاین- شفاف باشید و افکار عمومی را محرم بدانید.
