چه خطرهایی را پیشرو داریم؟
مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در فضایی پیچیده آغاز شده است. هرچند اظهارات اولیه از جلسه‌ای سازنده حکایت دارد، اما سابقه پرنوسان مذاکرات با آمریکا و خروج یک‌جانبه این کشور از برجام، خوش‌بینی اولیه را شکننده می‌کند.
  • ۱۴۰۴-۰۱-۲۵ - ۱۰:۱۳
  • 00
چه خطرهایی را پیشرو داریم؟
خوش‌خیالی در مذاکره ممنوع!
خوش‌خیالی در مذاکره ممنوع!
علی مزروعیخبرنگار

مذاکرات غیرمستقیم ایران و آمریکا در فضای پیچیده‌ای آغاز شده است. اظهارات اولیه سید عباس عراقچی، وزیر خارجه ایران، از جلسه‌ای «سازنده» و «محترمانه» حکایت دارد که چهارچوب گفت‌وگو‌های آتی را ترسیم کرده، اما نه محتوای آن را. این خوش‌بینی اولیه با توجه به سابقه پرنوسان مذاکرات با آمریکا که بار‌ها در بزنگاه‌ها به تعهداتش پایبند نبوده و حتی از برجام خارج شده، نمی‌تواند مبنای اطمینان باشد.
چشم‌انداز کلان مذاکرات، تحت تأثیر موانع متعدد، چندان مثبت نیست. نیاز متقابل دو طرف به توافق -ایران به دلیل فشار‌های اقتصادی و آمریکا به دلیل اهداف سیاسی ترامپ- زمینه‌ساز حس اولیه مثبت بوده است. با این حال، موانع جدی پیش رو، ازجمله غیرقابل پیش‌بینی بودن ترامپ، فشار‌های کنگره و لابی‌های داخلی آمریکا، نقش مخرب احتمالی اسرائیل، رویکرد مستقل اروپا در قبال مکانیسم ماشه و حتی مخالفت‌های داخلی در ایران، احتمال دستیابی به توافقی پایدار را کاهش می‌دهد. ذات مذاکره، که هر طرف به دنبال حداکثر منافع خود است، به طور طبیعی به اختلافات دامن می‌زند.
سابقه مذاکرات با آمریکا، به‌ویژه خروج یک‌جانبه این کشور از برجام تردید‌های جدی را درباره پایبندی واشنگتن به تعهداتش ایجاد کرده است. تجربه نشان داده آمریکا در بزنگاه‌های حساس، اغلب رویکردی غیرقابل پیش‌بینی در پیش گرفته و این امر اعتماد متقابل را تضعیف کرده است. در این چهارچوب، پرهیز از «ذوق‌زدگی» و «ساده‌سازی» بیش از پیش اهمیت می‌یابد.
در این میان، جامعه ایران نیز بین خیال‌پردازی توافق و نگرانی از شکست آن در نوسان است. نشانه‌هایی مثل صف خرید طلا و هم‌زمان ریزش قیمت ارز، سکه و طلا گواه این تلاطم است. جامعه ایران در معرض دوگانه‌ای از خیال‌پردازی و بدبینی قرار دارد. برخی با شنیدن اخبار اولیه، به سرعت به توافقی جامع امیدوار شده‌اند، درحالی‌که واقعیت‌های تاریخی و سیاسی چنین امیدی را شکننده نشان می‌دهد.
از این رو، هدایت افکار عمومی به سمت واقع‌گرایی، بدون نفی امکان پیشرفت، ضرورتی اجتناب‌ناپذیر است. مذاکرات کنونی، هرچند با فضایی آرام آغاز شده، اما راهی طولانی و پرچالش پیش رو دارد. مسئولان باید با واقع‌بینی و پرهیز از ساده‌انگاری، این فرایند نفس‌گیر را مدیریت کنند. مذاکرات به مرحله‌ای حساس وارد شده که هر لحظه ممکن است با تحولات غیرمنتظره‌ای مواجه شود. حفظ تعادل بین امید و احتیاط، ضرورتی است که نه تنها برای دیپلمات‌ها، بلکه برای افکار عمومی نیز حیاتی به نظر می‌رسد. 

نیاز اقتصادی و سیاسی متقابل انگیزه‌های شروع رو به جلوی مذاکرات بود
دلایل خوش‌بینی اولیه دو طرف به مذاکرات ریشه در نیاز‌های متقابل آن‌ها دارد. از یک‌سو، ایران تحت فشار‌های اقتصادی ناشی از تحریم‌ها، به دنبال راهی برای کاهش این فشار است. دولت ایران، اگرچه بدبینی عمیقی به آمریکا دارد اما به نظر می‌رسد دست‌کم در برابر ایده توافق مقاومت نمی‌کند.
این انعطاف، ناشی از واقعیت‌های اقتصادی و نیاز به بهبود شرایط داخلی است. از سوی دیگر، دونالد ترامپ رئیس‌جمهور آمریکا به دلایل سیاسی به مذاکرات با ایران چشم دوخته است. او که در پروژه‌های جاه‌طلبانه‌اش از افزایش تعرفه‌ها که با اعتراضات جهانی به تعویق افتاد، تا ادعا‌های ارضی درباره کانادا، گرینلند، کانال پاناما و خلیج مکزیک ناکام مانده، به یک دستاورد دیپلماتیک نیاز دارد.
مذاکره با ایران می‌تواند برای او به‌عنوان برگ برنده‌ای در سیاست داخلی و خارجی مطرح شود. ترامپ همچنین در پروژه‌هایی مانند تخلیه غزه یا صلح در اوکراین شکست خورده و این ناکامی‌ها فشار بر او را افزایش داده است. در چنین شرایطی، حتی ظاهرسازی یک توافق با ایران می‌تواند برای او دستاوردی سیاسی باشد.
این نیاز متقابل، پایه‌ای برای حس مثبت اولیه در مذاکرات فراهم کرده است. با این حال، این خوش‌بینی شکننده است، زیرا انگیزه‌های سیاسی ترامپ و نیاز‌های اقتصادی ایران، هرچند همسو به نظر می‌رسند اما در جزئیات و اهداف بلندمدت تفاوت‌های عمیقی دارند. مذاکرات در بهترین حالت، تلاشی برای یافتن نقطه تعادل بین این منافع متضاد است اما تضمینی برای موفقیت آن وجود ندارد.

ترامپ را روی نمودار سینوسی تحلیل کنید 
دونالد ترامپ به عنوان بازیگر اصلی مذاکرات از سوی آمریکا، شخصیتی غیرقابل پیش‌بینی دارد. تصمیمات او اغلب تحت تأثیر عوامل لحظه‌ای یا موفقیت در پروژه‌های دیگر قرار می‌گیرد. اگر در طرح‌های جاه‌طلبانه‌اش مانند افزایش تعرفه‌های تجاری، ادعای مالکیت بر کانال پاناما یا ایده‌های منطقه‌ای مانند تخلیه غزه پیشرفتی حاصل کند، ممکن است موضع سخت‌تری در قبال ایران اتخاذ کند.
این ویژگی او، که در دور اول ریاست‌جمهوری‌اش نیز مشهود بود، مذاکرات را شکننده می‌کند. برای مثال، خروج یک‌جانبه او از برجام در سال ۲۰۱۸، بدون توجه به تبعات دیپلماتیک، نشان‌دهنده رویکردی غیرقابل اعتماد است. ایران که این تجربه را در حافظه خود دارد، نمی‌تواند به تعهدات کلامی او اطمینان کند. این غیرقابل پیش‌بینی بودن، مذاکره‌کنندگان ایرانی را در موقعیتی دشوار قرار می‌دهد که باید برای سناریو‌های ناگهانی آماده باشند.

بازی خراب کن همیشگی هم حاضر است
اسرائیل به عنوان یکی از بازیگران کلیدی منطقه‌ای، نقشی غیرقابل انکار در مذاکرات ایران و آمریکا دارد. تل‌آویو که از توافقات قبلی مانند برجام به شدت انتقاد کرده، با هرگونه توافقی که به کاهش فشار بر ایران منجر شود، مخالفت خواهد کرد. این مخالفت می‌تواند به شکل فشار دیپلماتیک بر واشنگتن یا حتی اقدامات خرابکارانه، مانند حملات تروریستی یا عملیات خرابکارانه بروز کند.
سابقه اسرائیل در انجام عملیات تروریستی، مانند ترور دانشمندان هسته‌ای ایران، نشان‌دهنده ظرفیت و انگیزه‌اش برای برهم زدن مذاکرات است. حتی اگر تیم ترامپ به توافقی متمایل باشد، نفوذ اسرائیل در سیاست خارجی آمریکا، به‌ویژه از طریق لابی‌های قدرتمند، می‌تواند مانع جدی ایجاد کند. این عامل خارجی که از کنترل مستقیم ایران و حتی آمریکا خارج است، مذاکرات را به شدت شکننده می‌کند.

احتمال خودنمایی اروپا با مکانیسم ماشه وجود دارد
اروپا به‌ویژه پس از تنش‌های اخیر با آمریکا در دوره ترامپ، انگیزه‌ای برای اتخاذ رویکردی مستقل در قبال ایران دارد. یکی از ابزار‌های بالقوه اروپا، فعال‌سازی مکانیسم ماشه برای بازگرداندن تحریم‌های سازمان ملل علیه ایران است. اگرچه آمریکا به طور قانونی از این مکانیسم خارج شده، اما کشور‌های اروپایی به‌ویژه انگلیس که نماینده‌اش در سازمان ملل به این موضوع اشاره کرده، ممکن است به طور یک‌جانبه آن را فعال کنند.
این اقدام می‌تواند مذاکرات را به بن‌بست بکشاند، به‌ویژه اگر با حمایت غیررسمی آمریکا همراه شود. سناریوی محتمل دیگر آن است که آمریکا برای به تنش نخوردن مذاکرات با ایران در ظاهر با اسنپ‌بک مخالفت کند، اما در پشت پرده از آن برای فشار بر ایران بهره ببرد.

واقع‌بین باشیم
مذاکرات ایران و آمریکا، هرچند با نشانه‌های اولیه مثبت آغاز شده اما در مسیری پرتلاطم و نفس‌گیر پیش می‌رود که خوش‌بینی بیش از حد به آن می‌تواند گمراه‌کننده باشد. موانع متعدد، از غیرقابل پیش‌بینی بودن ترامپ تا فشار‌های کنگره، جریان‌های ضدایرانی در دولت آمریکا، نقش اسرائیل، رویکرد اروپا و حتی مخالفت‌های داخلی ایران، نشان‌دهنده پیچیدگی این فرایند است.
این چالش‌ها همراه با ذات اختلاف‌زای مذاکره، احتمال بروز تنش‌های جدی در مراحل بعدی را افزایش می‌دهد. جامعه ایران که بین خیال‌پردازی توافق و نگرانی از شکست در نوسان است، نیازمند هدایت به سمت واقع‌گرایی است. ریزش قیمت طلا و دلار تنها نشانه‌های روز گذشته برای ارزیابی موضع جامعه ایران نسبت به مذاکرات نیست.
تشکیل صف خرید طلا نشان می‌دهد هم‌زمان با افزایش رغبت به مذاکره بخش زیادی از مردم نیز به آن بدبین هستند. این تلاطم‌ها نباید ساده‌انگارانه تفسیر شوند، زیرا می‌توانند به بی‌ثباتی اقتصادی دامن بزنند. مسئولان نیز باید با دقت عمل کنند.
تمرکز بیش از حد بر مذاکرات در فضای مجازی، درحالی‌که مسائل داخلی مانند انتخاب وزیر جدید اقتصاد پس از استیضاح همتی حل‌نشده باقی مانده، می‌تواند به انحراف اولویت‌ها منجر شود. تجربه تاریخی، به‌ویژه خروج آمریکا از برجام نشان می‌دهد که خوش‌بینی بدون پشتوانه می‌تواند هزینه‌بر باشد.
مذاکرات کنونی اگرچه فرصتی برای کاهش فشار‌ها فراهم می‌کند اما تضمینی برای موفقیت ندارد. هر لحظه ممکن است تحولات غیرمنتظره‌ای رخ دهد؛ از اقدامات خرابکارانه خارجی تا تصمیمات ناگهانی داخلی. بنابراین حفظ تعادل بین امید و احتیاط، هم برای دیپلمات‌ها و هم برای جامعه ضرورتی غیرقابل انکار است تا از افتادن در دام ذوق‌زدگی یا ناامیدی مطلق اجتناب شود.

گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران