مذاکرات مسقط از نگاه همسایگان شرقی
مذاکرات میان ایران و آمریکا برای پاکستان، دیگر همسایه شرقی ایران هم فوق‌العاده مهم است. اوضاع اقتصادی در این کشور در شرایط اسفناکی قرار دارد به‌طوری‌که دولت برای خروج از وضعیت ورشکستگی مطلق تقلا می‌کند، به لحاظ سیاسی نیز این کشور در ضعیف‌ترین موقعیت خود در دهه‌های اخیر قرار دارد.
  • ۱۴۰۴-۰۱-۲۴ - ۱۹:۱۲
  • 00
مذاکرات مسقط از نگاه همسایگان شرقی
اشتیاق پاکستان برای توافق میان ایران و آمریکا
اشتیاق پاکستان برای توافق میان ایران و آمریکا

فرهیختگان: مذاکرات غیرمستقیم میان جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده در شهر مسقط در شرایطی آغاز شده است که از دید تحلیلگران سیاسی نتایج این مذاکرات می‌تواند برای آینده نظام بین‌المللی و به طور خاص، منطقه خاورمیانه و نواحی پیرامونی آن بسیار مهم و سرنوشت‌ساز باشد. بر همین اساس واضح است که همسایگان ایران با حساسیت هر چه بیشتر این موضوع را دنبال می‌کنند، چراکه این مذاکرات می‌تواند از جنبه‌های مختلف بین‌المللی و حتی داخلی بر این کشور‌ها اثر‌گذاری نشان دهد. در همین راستا ما در این جا کوشیده‌ایم تا به درکی از چگونگی نگاه همسایگان شرقی ایران یعنی افغانستان و پاکستان به مذاکرات میان ایران و آمریکا برسیم و با دغدغه‌های آن‌ها در مورد پیامد‌های موفقیت و یا ناکامی این مذاکرات بر روند‌های داخلی و بین‌المللی حاکم بر این کشور‌ها آشنا شویم.

اشتیاق پاکستان برای توافق میان ایران و آمریکا
مذاکرات میان ایران و آمریکا برای پاکستان، دیگر همسایه شرقی ایران هم فوق‌العاده مهم است. دولت اسلام‌آباد در سال‌های اخیر و تقریباً از همه جهات، با دشواری‌های فراوانی مواجه بوده است. اوضاع اقتصادی در این کشور در شرایط اسفناکی قرار دارد به‌طوری‌که دولت برای خروج از وضعیت ورشکستگی مطلق تقلا می‌کند، به لحاظ سیاسی نیز این کشور در ضعیف‌ترین موقعیت خود در دهه‌های اخیر قرار دارد. تصمیمات نادرست در عرصه سیاست خارجی و به‌ویژه در حمایت اولیه از طالبان و پیامدهای مصیبت‌بار آن پس از بازگشت طالبان به قدرت، آشفتگی‌های سیاسی داخلی و مداخلات ناموفق و روزافزون ارتش در این عرصه، کمرنگ‌شدن اهمیت و جایگاه بین‌المللی پاکستان در معادلات نظم جدید بین‌المللی و درنهایت تضعیف موقعیت این کشور دربرابر هند، به‌خصوص در قضیه کشمیر، همگی بخشی از دشواری‌های اوضاع فعلی این کشور محسوب می‌شوند. با توجه به آنچه ذکر شد، اکنون سؤال اساسی این است که آیا مذاکرات میان ایران و آمریکا و نتایج آن می‌تواند تأثیری قابل‌ملاحظه برای پاکستان نیز به همراه داشته باشد؟
الف) روابط باثبات ایران و پاکستان: روابط جمهوری اسلامی ایران و پاکستان از این ویژگی مهم بهره می‌برد که باثبات‌ترین و مطمئن‌ترین روابط در بین همسایگان را برای هر دوطرف به ارمغان آورده، بنابراین کوشش هر دو کشور بر این تمرکز داشته است که از هر اقدام مخل این ثبات و آرامش نسبی پرهیز کنند. افغانستان می‌تواند مصداق خوبی برای این کوشش‌ها تلقی شود، در جایی که هر دو کشور نگذاشتند که تضاد منافع و رقابت آن‌ها در این منطقه تأثیری مخرب و غیرقابل‌جبران بر روابط دوجانبه برجای گذارد. این روند حتی در بحرانی‌ترین شرایط که در چهارچوب حمله موشکی متقابل ایران و پاکستان به پایگاه‌های مخالفان در خاک یکدیگر بروز پیدا کرد (دی‌ماه 1402)، همچنان حفظ و مدیریت شده است.
اما هر اندازه که روابط ایران و پاکستان در وضعیت ثبات و اطمینان پیگیری شده، به همان اندازه نیز در بهره‌گیری از ظرفیت‌های مختلف ناکام عمل کرده است؛ آن هم درحالی‌که جمعیت قابل‌ملاحظه هر دو کشور و درکنار آن ظرفیت‌های اقتصادی مکمل آن‌ها می‌توانست زمینه‌ساز همکاری‌های گسترده‌ای میان دو کشور باشد.
اما در مورد عوامل این ناکامی به گزینه‌های مختلفی ازجمله ضعف بازارهای اقتصادی در نقاط ارتباطی و همچنین شرایط امنیتی حاکم بر مرزهای دو کشور، می‌توان اشاره کرد. اما شاید آنچه بیش از همه در مسیر این همکاری‌ها ممانعت ایجاد کرده، روابط دوجانبه میان پاکستان و آمریکا و پیامدهای آن بر روابط اسلام‌آباد و تهران است.
ب) روابط پاکستان و ایالات متحده: سابقه روابط نزدیک پاکستان و آمریکا تقریباً به زمان جدایی این کشور از هند بازمی‌گردد، در جایی که تمایل و نزدیکی هند به شوروی سابق، پاکستان و آمریکا را به‌سوی همکاری هرچه بیشتر با یکدیگر سوق داد، اما کمک‌های مالی و نظامی هنگفت و متداوم واشنگتن به دولت و نظامیان پاکستان زمینه وابستگی شدید این کشور به آمریکا را فراهم کرد.
اشغال افغانستان توسط شوروی سابق و مداخله پاکستان در چهارچوب حمایت از گروه‌های مجاهدین مخالف دولت کمونیستی، میزان این وابستگی را به‌شدت بالا برد اما به‌رغم این همکاری و همراهی طولانی‌مدت، به نظر می‌رسد روابط دو کشور در فضایی از سوءظن و بی‌اعتمادی متقابل پیگیری شده است.
هدف اولیه آمریکایی‌ها از کمک به پاکستان به چالش کشیدن یا به‌زانو درآوردن شوروی سابق در هند و افغانستان بود و پاکستانی‌ها نیز عمدتاً به‌دنبال منافع سیاسی و اقتصادی این همکاری بودند. با خروج شوروی سابق، هم پاکستان و هم افغانستان از دایره توجه ایالات‌متحده خارج شدند، اما حمله به برج‌های تجارت جهانی و سیاست مبارزه با تروریسم ایالات‌متحده، دوباره پاکستان را در مرکز توجه قرار داد. شکست تحقیرآمیز آمریکایی‌ها در افغانستان و درک آن‌ها از رویکرد فریبکارانه پاکستان در حمایت از طالبان همزمان با همکاری با آمریکا، ضربه جبران‌ناپذیری بر روابط دوجانبه آن‌ها وارد کرد. در این بین سرمایه‌گذاری‌های کلان چین در پاکستان، آن هم در شرایط رقابت فزاینده واشنگتن و پکن در سطح بین‌المللی، مزید بر علت شد تا روابط میان آمریکا و پاکستان در دوره اول حاکمیت ترامپ به پایین‌ترین سطح خود تنزل کرده و حتی به توقف برخی کمک‌ها منتهی شود. با‌وجوداین پاکستان هیچ‌گاه از تلاش برای حفظ سطوح مناسبی از روابط با ایالات‌متحده دست نکشیده است.
در حال حاضر آن‌ها به دلایل اقتصادی و همچنین در راستای جلب حمایت واشنگتن در تقابل با طالبان (البته این بار صادقانه)، به‌شدت به‌دنبال جلب نظر کاخ سفید و ترامپ هستند. سفر اخیر هیئت عالی‌رتبه آمریکایی به پاکستان و تلاش اسلام‌آباد در راستای جلب نظر واشنگتن برای سرمایه‌گذاری در معادن و دیگر بخش‌های اقتصادی، دقیقاً با همین هدف انجام گرفت.
ج) پاکستان در انتظار اخبار خوش از مسقط: همان‌طور که پیش ‌از این اشاره شد، عدم تحقق شرایط ایدئال همکاری‌های همه‌جانبه میان جمهوری اسلامی ایران و پاکستان تا حد زیادی به روابط دوجانبه هر دو کشور با آمریکا وابسته بوده است. پروژه عظیم خط لوله صلح بازتابی کاملی از این وضعیت تلقی می‌شود.
این پروژه نزدیک به دودهه است که در فرازونشیب تصمیمات پاکستان و روابط واشنگتن و تهران گرفتار شده و عملاً در بن‌بست قرار گرفته است. با توجه به وضعیت اقتصادی پاکستان و نیاز شدید این کشور به منابع انرژی با دسترسی آسان و مقرون‌به‌صرفه، سیاستمداران زیادی در داخل پاکستان تلاش کردند این پروژه ملی را به سرانجام برسانند اما ملاحظات مربوط به روابط با ایالات‌متحده و تحریم‌های ایران و درکنار آن، منافع برخی لابی‌های قدرتمند داخلی (مانند نظامیان) تمامی این تلاش‌ها را عقیم گذاشته و حتی پاکستان را به لحاظ حقوقی در آستانه پرداخت غرامتی سنگین قرار داده است. البته چنین ملاحظاتی صرفاً به پروژه گازی خط لوله صلح محدود نمی‌شود و بسیاری از فعالیت‌ها و همکاری‌های دوجانبه اقتصادی را تحت‌تأثیر قرار داده است.
با این اوصاف به نظر می‌رسد اکنون چشم پاکستانی‌ها به مسقط دوخته شده تا شاید در سایه توافق میان واشنگتن و تهران، بتوانند سروسامانی به مناسبات اقتصادی خود با تهران داده و روزنه امید جدیدی برای اقتصاد ورشکسته و فروپاشیده خود ایجاد کنند. اما اگر دود سفیدی از مسقط بلند نشود، آن وقت روابط اسلام‌آباد و تهران بر همان مدار پایدار، اما کم‌بازده ادامه خواهد یافت. درواقع در آن شرایط پاکستان نه چیزی به‌دست آورده و نه چیز زیادی از دست خواهد داد.

متن کامل گزارش میراحمدرضا مشرف، پژوهشگر حوزه بین الملل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران