خلاقیت یمنی در جنگ امنیتی
پویش «نمی‌دانم» یمنی‌ها، ضدحمله تازه نیروهای یمنی به تلاش صهیونیست‌ها برای جلوگیری از نفوذ اطلاعاتی اسرائیل و جمع‌آوری اطلاعات در مورد این کشور است. رسانه‌های صهیونیستی اما چندماه پیش از اوج گرفتن این درگیری‌ها نوشتند اسرائیل به‌دنبال جذب یهودی‌های یمنی است که به زبان عربی مسلط باشند و می‌خواهد از آنها برای کنترل افکار عمومی در یمن هم استفاده کند.
  • ۱۴۰۴-۰۱-۲۳ - ۱۰:۴۸
  • 00
خلاقیت یمنی در جنگ امنیتی
ماجرای کمپین «نمی‌دانم» چیست؟
ماجرای کمپین «نمی‌دانم» چیست؟
زهرا طیبیخبرنگار

پویش «نمی‌دانم» یمنی‌ها، ضدحمله تازه نیروهای یمنی به تلاش صهیونیست‌ها برای جلوگیری از نفوذ اطلاعاتی اسرائیل و جمع‌آوری اطلاعات در مورد این کشور است. واقعیت آن است که نیروهای صهیونیستی اشراف کاملی بر یمن ندارند و همین باعث شده نتوانند ابزاری را به کار گیرند که برای مقابله با کشورهای حامی محور مقاومت استفاده می‌کنند.

رسانه‌های صهیونیستی اما چندماه پیش از اوج گرفتن این درگیری‌ها نوشتند اسرائیل به‌دنبال جذب یهودی‌های یمنی است که به زبان عربی مسلط باشند و می‌خواهد از آنها برای کنترل افکار عمومی در یمن هم استفاده کند. حوثی‌های یمنی در پاسخ به تلاش تازه صهیونیست‌ها، پویش «نمی‌دانم» را راه انداختند و از آنها خواستند در پاسخ به هر سؤالی در مورد تعداد شهدا، محل حملات، تنها یک پاسخ بدهند: «نمی‌دانم». آنها از قالب رسانه برای مقابله با جاسوسی‌های صهیونیست‌ها و آمریکایی‌ها استفاده کردند.

در مقام مقایسه، در مواقع بروز رویدادهای مشابه در ایران، خلأ مواجهه‌های هوشمندانه که نه به بایکوت رسانه‌ها منجر شود و نه فرصتی برای راه انداختن جنگ روانی به پروژه‌سازان علیه ایران دهد، بیش از گذشته خود را نشان می‌دهد.

پروژه اطلاعاتی صهیونیست‌ها متمرکز روی یمن
چندین ماه، پیش از بالا گرفتن حملات گسترده آمریکا، رسانه‌های صهیونیستی اعلام کردند اداره اطلاعات ارتش اسرائیل، ده‌ها یهودی اسرائیلی یمنی را که به گویش عربی یمنی، مسلطند، برای حمایت از عملیات خود علیه حوثی‌های یمن، استخدام کرده است. اسرائیل با استخدام یمنی‌هایی که از مهاجران و خانواده‌های عرب‌زبانی بودند که با ریشه یمنی بزرگ شده بودند، به‌دنبال جمع‌آوری اطلاعات در مورد فرهنگ و زبان یمن بودند. 

حالا بعد از حملات گسترده آمریکایی‌ها به یمن، به نظر می‌رسد صهیونیست‌ها تلاش‌های اطلاعاتی گسترده‌ای برای جمع‌آوری اطلاعات از یمن آغاز کردند. نیروهای اطلاعاتی صهیونیستی رسانه را بستر مناسبی برای جذب اطلاعات و تأثیرگذاری بر افکار عمومی جامعه هدف می‌دانند، کمااینکه مشابه این اقدامات را در مورد ایران، لبنان و دیگر کشورهای حامی محور مقاومت انجام دادند. 

یمنی‌ها اما در مواجهه با این تلاش رسانه‌ای به‌جای آنکه مسیر بایکوت و محدود کردن پلتفرم‌های مجازی را دنبال کنند، با راه انداختن پویشی در خود یمن و با همراه کردن مردم یمن به‌دنبال مقابله با این تلاش اطلاعاتی صهیونیست‌ها هستند. واکنش جالب و خلاقانه یمنی‌ها به پروژه تازه صهیونیست‌ها، بهانه‌ای شد تا به این سؤال پاسخ دهیم که چرا در موارد مشابه مقامات مسئول ایران در ایران، نمی‌توانند از ابزار رسانه برای مواجهه با پروژه‌های ضدایرانی استفاده کنند و عموماً این پروژه‌ها هستند که به افکار عمومی و رسانه‌ها جهت می‌دهند.

پاسخ ما به جنگ روانی، فقط بایکوت بوده است
ایران در دو سه دهه اخیر، در شرایطی مشابه با آنچه یمن مواجه است، قرار نگرفته. اما تلاش‌هایی مشابه از جانب اتاق‌فکرهای صهیونیستی و آمریکایی برای ضربه زدن به ایران، انجام شده که نزدیک‌ترین آن اتفاقات 1401 بود. نوع مواجهه با این جنگ ترکیبی رسانه‌ای تنها به مسدود کردن پلتفرم‌هایی محدود ماند که امکان شیطنت به نیروهای صهیونیستی می‌دهد؛ اقدامی که شاید در برهه زمانی محدود قابل‌توجیه بود، اما نتوانست در مقابل جنگ روانی اثر چندانی بگذارد که این پروژه روی آن حساب باز کرده بود. نیروهای مقاومت یمن اما با علم به تلاش صهیونیست‌ها برای جاسوسی و جمع‌آوری اطلاعات از یمن، افکار عمومی یمن را خود به دست گرفتند و به‌جای بایکوت با استفاده از همین ابزار، به مقابله با پروژه‌های صهیونیستی پرداختند.

میدان را خالی نکنیم
بخشی از این خطا ناشی از بی‌توجهی و نادیده گرفتن اخبار است، برای مثال در اخبار مذاکراتی که در سال‌های گذشته در جریان چند دور مذاکرات در ایران منتشر می‌شد، سیاستمداران اروپایی و آمریکایی در خط‌دهی به رسانه‌ها و دادن اطلاعات مذاکراتی به رسانه‌ها پیش‌قدم بودند و فضایی برای تاثیر گذاشتن بر افکار عمومی ایران پیدا می‌کردند و پیش از آنکه سیاستمداران ایرانی، اظهارنظری در مورد مذاکرات مطرح کنند، افکار عمومی داخل کشور درگیر اخباری می‌شد که رسانه‌های خارجی به نقل از مذاکره‌کنندگان اروپایی و آمریکایی منتشر کردند. این اتفاق در سایه نادیده گرفتن اهمیت اطلاع‌رسانی به افکار عمومی و در اختیار گرفتن مرجعیت رسانه‌ای در ایران و اثر آن بر روند مذاکرات صورت می‌گرفت. 

خالی شدن میدان حضور رسانه‌های ایرانی، فضای افکار عمومی را دودستی در اختیار رسانه‌های خارجی قرار می‌داد. پس از آن ورد رسانه‌ها و اظهارنظر سیاستمداران ایرانی، موضوعیت اولیه را از دست می‌داد. جدی نگرفتن اثر رسانه، باعث شد، نهایتاً افکار عمومی نیز عموماً رسانه‌های خارجی و دیگری‌ها را محل رجوع اخبار قرار دهند. 

مردم را غیر ندانیم
رهاشدگی و عدم مدیریت فضای رسانه‌ای، مسئولان و رسانه‌ها را گاهی از این‌طرف و آن طرف بوم انداخته و گاهی نیز اخبار غیرضروری و کم‌اهمیت را ضریب داده است. اما ایراد اصلی کار را باید در فضای بی‌اعتمادی ایجادشده جست‌وجو کرد، البته موج‌سواری پروژه‌های صهیونیستی در ایجاد این فضای بی‌اعتمادی، بی‌تأثیر نبود. اگر به این موضوع باور داشته باشیم که گاهی لازم است به مردم بگوییم اطلاعات در مورد یک موضوع در زمره اخبار محرمانه است و در مواردی که افکار عمومی نیاز به پاسخ دارد، بدون طفره رفتن اصل موضوع را به مردم بگوییم، با بحران بی‌اعتمادی مواجه نخواهیم بود. 

اهمیت توجه به این موضوع در آستانه شروع مذاکرات آمریکا و ایران نیز خود را نشان می‌دهد، هم‌زمان با شروع مذاکرات، رسانه‌های وابسته به صهیونیست‌ها با انتشار اخبار و شایعات در مورد مذاکرات، روی روان مردم و افکار عمومی راه می‌روند، در این موقعیت، «غیر» ندانستن مردم و اطلاع‌رسانی درست در مورد فرایند مذاکرات، مجالی برای پیشبرد این پروژه‌ها فراهم نمی‌کند.

متن کامل این گزارش را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.

نظرات کاربران