عبدالله ویسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
عبدالله ویسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان» بیان کرد: از اول فصل می‌دانستم تراکتور جزو مدعیان خواهد بود مسخره است که تاکتیک و برنامه‌ریزی را ر‌ها کنیم و امیدمان به جادو باشد.
  • ۱۴۰۴-۰۱-۲۰ - ۱۸:۲۰
  • 00
عبدالله ویسی در گفت‌وگو با «فرهیختگان»:
از اول فصل می‌دانستم تراکتور جزو مدعیان خواهد بود
از اول فصل می‌دانستم تراکتور جزو مدعیان خواهد بود

عبدالله ویسی که سابقه حضور در تیم‌های مختلف لیگ یکی و لیگ برتری را دارد در حال حاضر به همراه تیم پالایش نفت بندرعباس در میانه‌های جدول لیگ آزادگان، نه خطری برای سقوط احساس می‌کند و نه شانسی برای صعود به لیگ برتر دارد. از طرفی اخیراً از این مربی در حواشی مربوط به جادوگری در فوتبال نام برده شده است. به همین بهانه به سراغ ویسی رفتیم تا از فعالیتش در لیگ یک و حواشی مربوط به جادوگری در فوتبال صحبت کند. گفت‌وگوی این مربی با «فرهیختگان» را از نظر می‌گذرانید.

فصل بعد در پالایش نفت می‌مانید؟
قراردادم امسال به پایان می‌رسد. با اینکه هیئت مدیره چند باری با من صحبت کرد اما هنوز تصمیم نگرفته‌ام. در این تیم راحتم و چیزی مرا آزار نداد اما کار کردن در لیگ یک به خصوصیات اخلاقی من نمی‌خورد. کار کردن در لیگ یک سخت است، چرا‌که فقط دو تیم به لیگ برتر صعود می‌کنند و سایر تیم‌ها ناموفق به حساب می‌آیند. در لیگ یک هر کس بیشتر داد و بیداد کند موفق است. ضمن اینکه کنار زمین به داور‌ها به شدت بی‌حرمتی می‌شود، در نتیجه داور نمی‌تواند کار خود را انجام دهد. کادر فنی تیم‌ها، بازیکنان و افراد کنار زمین رفتار خوبی با داور ندارند. همین فشار‌ها باعث مشکلاتی می‌شود که قابل پذیرش نیست. من و کادرم همیشه جزء اخلاق‌مدار‌های فوتبال بودیم و یک کارت هم نگرفته بودم اما داور در بازی اخیر بلایی سر ما آورد که منفجر و اخراج شدم. داوری‌ها را باید رصد کنند. فکر می‌کنند چون در میانه جدول هستیم داوری‌ها و نتایج برای ما اهمیتی ندارد.

منظورتان تغییر تصمیم داور در اخراج بازیکن حریف در بازی اخیر مقابل مس شهربابک است؟
داور به بازیکن حریف کارت زرد دوم را داد و او را اخراج کرد اما کمک به خاطر رفتاری که با او شده بود تصمیم را برگرداند و داور ناگهان بر علیه ما خطا گرفت و مرا اخراج کرد. چهار‌‌ پنج اشتباه واضح در یک بازی طبیعی نیست، مگر اینکه داستانی پشت آن باشد. من این‌ها را به دانیال مرادی هم گفتم اما از ما دلیل می‌خواهند. من که نمی‌توانم دلیل داوری بیاورم، تصاویر مسابقات واضح است. اگر چیزی مشکوک است باید مورد بررسی قرار بگیرد. به نظر من این داستان‌ها، لیگ یک را از لیگ برتر متفاوت می‌کند؛ وگرنه تیم‌هایی هستند در لیگ یک که سابقه لیگ برتر دارند. کیفیت این مسابقات می‌تواند خوب باشد. لیگ یک هم حرفه‌ای شده و زیر نظر AFC برگزار می‌شود اما متأسفانه نظارت حرفه‌ای صورت نمی‌گیرد. ورزشگاه‌ها و رختکن‌هایی مورد تأیید قرار می‌گیرند که اصلاً شرایط حرفه‌ای ندارند اما با سفارش این و آن مجوز می‌گیرند. من در لیگ یک به رختکنی رفتم که جا نبود بنشینیم اما تأییدش می‌کنند؛ چون افرادی پشتشان هستند. با همین کار‌ها آبروی شهر‌های مختلف را می‌برند. این بی‌احترامی به فوتبال است.

در لیگ برتر هم جارو‌جنجال بیداد می‌کند.
سرمربی‌ای را در لیگ یک می‌شناسم که با خود کمکی می‌آورد که صدایش بلند باشد و بتواند از کنار زمین با داور حرف بزند. در حالی که وظیفه مربی، کار فنی است. نمی‌شود با داد و بیداد امتیاز گرفت. این چه افتخاری است اینکه با داد و فریاد اوتی که به نفع تیم حریف بوده، برای خود گرفتند؟ آیا از این روندی که طی می‌کنند خوشحال هستند؟ در لیگ برتر هم اتفاقاتی می‌افتد اما نه در این حد! البته این هفته لیگ برتر را دیدم. واقعاً اتفاقات زشتی افتاد. در این فوتبال اتفاقاتی می‌افتد که حالم به هم می‌خورد.

شرایط در لیگ برتر هم پیچیده شده است.
حساسیت لیگ برتر در بالای جدول بسیار زیاد است. تقریباً شرایط در انتهای جدول مشخص شده اما بالای جدول هنوز شرایط مشخص نیست. هر ۳ تیمی که برای قهرمانی می‌جنگند واقعاً لیاقت داشته و شایسته بوده‌اند. قطعاً اتفاقات جذابی در ادامه رخ می‌دهد اما باید اعتراف کنم که از روز اول شروع لیگ برتر می‌دانستم تراکتور جزو مدعیان است. تراکتور شانس خوبی دارد و تیم خوبی است. در این سال‌ها تراکتوری‌ها خیلی زحمت کشیدند و شاید نوبت آن‌ها باشد که به حقشان برسند.

اخیراً مربیان بدون کارنامه با خود اسپانسر می‌آورند و در لیگ‌های مختلف تیم می‌گیرند. گویا شایسته‌سالاری وجود ندارد.
متأسفانه دیگر شایسته‌سالاری برای انتخاب یک مربی وجود ندارد و به کارنامه‌اش توجهی نمی‌شود. متأسفانه اخیراً هم باب شده که برخی مربیان می‌آیند و می‌گویند با خودمان اسپانسر می‌آوریم این دیگر نوبر است. مربی با این همه اسم و رسم که در دوره‌ای فوتبالیست بزرگی بوده، چون در کار مربیگری به آن حد بزرگ نیست با اسپانسر مربی تیم‌های دیگر می‌شود.

داستان پسر‌بچه‌ای که در جام حذفی روی نیمکت نشسته بود و اسدی در موردش صحبت کرد چیست؟ آیا واقعاً پای جادوگری در میان بود؟
این موضوع بسیار زشت است. به عادل فردوسی‌پور هم گفتم که برای برنامه‌ای که مردم قبولش دارند واقعاً زشت است چنین حرف‌هایی را منتشر می‌کند. حداقل چیزی بگو که علاقه‌مندان به فوتبال لذت ببرند. این بچه‌بازی‌ها چیست؟ آن پسر‌بچه که روی نیمکت تیم ما نشسته بود فرزند دروازه‌بان تیم ما، مسلم حق‌شناس بود. این پسر‌بچه مدت‌ها بود که می‌خواست همراه تیم بیاید اما اجازه نمی‌دادیم؛ در بازی جام حذفی ناظر بازی سخت‌گیری نکرد و شرایط برای حضور روی نیمکت فراهم شد. مرتضی حقیقت را نگفت که او ۹۰ دقیقه روی نیمکت ما می‌نشست. اگر واقعاً به آن پسر‌بچه شک داشت چرا اجازه داد ۹۰ دقیقه روی نیمکت ما بنشیند. می‌آمد او را بیرون می‌کرد یا وردی می‌خواند که غیب شود. اصلاً عکس‌های این بچه را که بعد از گلمان شادی کرد رسانه باشگاه منتشر کرد و به دیگر رسانه‌ها فرستاد. در حالی که او از برد پدرش که در تیم ما بود خوشحال شده بود. اسدی مرا به خوبی می‌شناسد، نمی‌دانم چرا این حرف‌ها را زد. کارش خیلی زشت بود. شماره‌اش را پیدا نکردم تا با او تماس بگیرم.

آیا در طول مدت مربیگری با جادوگران شاغل در فوتبال برخورد داشتید؟
یک روز مردی از مشهد به دیدن من آمد. از داخل یک پلاستیک که در دستش بود چند نخود، کشمش و شکلات به من داد و گفت آن سالی که با استقلال خوزستان قهرمان شدید من شما را قهرمان کردم، آن سالی که صبا آسیایی شد من آسیایی‌تان کردم و حالا هم اگر می‌خواهی، کمکتان می‌کنم. سالی بود که برای دومین بار به استقلال خوزستان رفته بودم و گزینه سقوط بودیم. گفت اگر می‌خواهید تیمتان به دسته پایین‌تر نروند ۳۰ میلیون به من بده تا من جهیزیه دخترم را تهیه کنم. اگر این پول را به من ندهی بازی را می‌بازید. من به او گفتم اگر باختیم ۳۰ میلیون به تو می‌دهم پس برو کاری کن که ما ببازیم. اگر هم بازی را بردیم تو را به پلیس امنیت معرفی می‌کنم. ما بازی را بردیم و او هم دیگر پیدایش نشد. واقعاً که این حرف‌ها مسخره است. زمانی که نفت آبادان بودم به کمک بازیکنان و سایر اعضای تیم پولی را برای کمک به برخی افراد به عنوان عیدی جمع‌آوری می‌کردیم. در همان مقطع فردی به من گفت که در بازی قبلی کار‌هایی کردم و با تلاش من در پشت نیمکت تیمتان بازی را بردید.
آن زمان مکوندی همکار من بود، پولی را که برای کمک جمع‌آوری کرده بودیم به او داد و گفت اگر واقعاً توانایی خاصی داری نصف این پول را برای خودت غیب کن، ما هم ادعایی نمی‌کنیم. اما ناراحت شد و ما هم بیرونش کردیم. ما ۱۰ ماه در آن گرما کار کرده بودیم و زحمت کشیده بودیم آن وقت یک نفر با ادعای جادو و جنبل قصد داشت به نام خودش ثبت کند. اینکه در فوتبال چنین اتفاقاتی رخ می‌دهد غیر قابل انکار است اما کار مسخره‌ای است که ما تاکتیک و برنامه‌ریزی و بدنسازی را ر‌ها کنیم، حتی بازیکن نخریم و در عوض امیدمان به جادو باشد. واقعاً اتفاقی بی‌معنی است. اگر کار با جادوگری راه می‌افتاد الان هند و چین باید قهرمان جهان می‌شدند.

نظرات کاربران