


کمپانی والتدیزنی در سال 2025 تدارک ویژهای برای خود ترتیب داده و با درصد ریسک بالا سعی در تصاحب بازار انیمیشین و فیلمهای ابرقهرمانی دارد. این کمپانی بزرگ هالیوودی با تولید و اکران 12 لایواکشن -که دو مورد «شیرشاه» و «سفیدبرفی» تاکنون به اکران درآمدهاند- قصد دارد با تکیه تمام و کمال روی خاطرات گذشته میراث آیندهاش را بسازد و فصل جدیدی از فعالیتهای سینمایی را برای خود در هالیوود رقم بزند، اما دیزنی برای دستیابی به این هدف تاکنون بر لبه مرز موفقیت و شکست حرکت کرده و نتوانسته در اجرا آنطور که انتظار داشته موفق عمل کند. «موفاسا: شیرشاه» اولین لایواکشن این استودیو بود که در سراسر دنیا اکران شد و فروش نسبتا خوبی هم به نسبت بودجه 200 میلیون دلاریاش به دست آورد. داستان «موفاسا: شیرشاه» در ادامه منطقی انیمیشن «شیرشاه» -که در سال 1994 فصل تازهای در تولیدات سینمایی این شرکت به حساب میآمد- روایت میشد و اثر با کمترین حاشیه وارد اکران در نقاط مختلف جهان شد و به همین دلیل هم توانست فروش قابل توجهی را در باکس آفیس تجربه کند. این اثر در آمریکای شمالی (ایالات متحده و کانادا) درمجموع 254 میلیون دلار به جیب زد و در سایر نقاط هم به فروش 466 میلیون دلاری دست یافت تا درمجموع با 721 میلیون دلار کارش را با باکس آفیس تقریبا به اتمام برساند. محبوبیت ترانههای فیلم در شبکههای اجتماعی هم فراگیر شد؛ بهقدری که مخاطبان را به سالنهای سینما کشاند تا به استقبال اثر بشتابند و قسمت جدید شیرشاه را در فهرست باکس آفیس سال 2024 در رتبه ششم آثار پرفروش قرار دهند. این موفقیت باعث شد تا مدیران والت دیزنی نسبت به اقدامات آتی خود اطمینان خاطر بیشتری داشته باشند و در مسیر بازسازی خاطرات گذشته تردیدی به خود راه ندهند.
امّا اتخاذ این رویکرد در ادامه نتوانست چندان کارگشا باشد و لایواکشن سفیدبرفی در مرحله اکران عمومی شکست خورد. این فیلم برخلاف «موفاسا: شیرشاه» با حواشی متعددی روبهرو شد و همین مسئله سبب گردید تا اثر نتواند بههیچوجه، خودی در اکران نشان دهد. استراتژی مدیران استودیو دیزنی در انتخاب بازیگران بیش و پیش از هرچیز به فیلم ضربه زد چون آنها سعی کردند نگاهی تجدیدنظرطلبانه به کاراکتر سفیدبرفی داشته باشند و از ریچل زگلر رنگینپوست در نقش سفیدبرفی سفیدپوست پردهبرداری کنند. در واقع لگد زدن به خاطرات گذشته و اصالت موجود در داستان اصلی سفیدبرفی نوشته برادران گریم در همان پله اول کار را خراب کرد و نظر طرفداران این انیمیشن پرمخاطب را نسبت به تماشای نسخه جدید آن جلب نکرد.
اما دلیل فروش نهچندان بالای سفیدبرفی در اکران فقط به این مورد مهم ختم نشد و داستان در همین نقطه به پایان نرسید. نظرات سیاسی و غیرسیاسی ریچل زگلر در شبکههای اجتماعی دلیل دیگری بر پایان افسانه سفیدبرفی در باکس آفیس بود، زیرا زگلر پس از انتخاب دونالد ترامپ بهعنوان رئیسجمهور آمریکا، او و هوادارانش را نفرین کرد و نوشت که دنیا چهار سال نفرتانگیز را با وجود ترامپ و رأیدهندگانش تجربه خواهد کرد. زگلر در ادامه عنوان کرد که به همین دلیل دوست ندارد دار و دسته این شخص روی آسایش و آرامش به خود ببینند. او همچنین با اعلام خداحافظی از رسانه ایکس (توییتر) از دوستدارانش خواست تا آنها هم در پی این اقدام، ایکس را ترک کنند. زگلر در ادامه با حمایت از مردم فلسطین آماج حمله طرفداران صهیونیسم جهانی قرار گرفت تا عملا سفیدبرفی در این میان اولین محصول قربانی والت دیزنی در سال جدید لقب بگیرد. در واقع اکران پرحاشیه سفیدبرفی در کنار باجی که سازندگان آن به جنبشهای نوظهور جنسی و نژادی دادند باعث شد فیلم با سر به زمین برخورد کند تا عملا به سوددهی و حتی بازگشت سرمایه هم نرسد. بودجه لایواکشن سفیدبرفی بین 240 تا 270 میلیون دلار تخمین زده شده که با احتساب فروش ناچیز آن در آمریکای شمالی و دیگر نقاط جهان هنوز نتوانسته به نقطه قابل اتکایی دست پیدا کند. سفیدبرفی از سوم آوریل 2025 تاکنون، 70 میلیون دلار در آمریکا فروش داشته و از اکران جهانیاش تنها 76 میلیون دلار به دست آورده است. به گزارش «هالیوود ریپورتر»، لایواکشن سفیدبرفی برای رسیدن به نقطه امن خود در جدول باکسآفیس باید حداقل 500 میلیون دلار فروش کند، اما با توجه به امتیاز پایین ثبت شده در وبسایتهای نقد فیلم نظیر «لترباکسد»، «IMDB»، «متاکریتیک» و «روتن تومیتوز» و همچنین استقبال سرد و بیروح مخاطبان در سینما به یکی از مهلکترین شکستهای تاریخ استودیو «والت دیزنی» تبدیل شد. اگرچه «امتیاز» بالا یا پایین نمیتواند سنگ محک جدیای برای ارزیابی یک اثر سینمایی محسوب شود، ولی بسیاری از مخاطبان با استفاده از این امکان راه خود را به سمت سینما کج یا از تماشای یک فیلم صرفنظر میکنند و بر همین اساس امتیاز بسیار پایین «یکونیم» برای سفیدبرفی بازخورد منفیای در پی دارد که یکی از آنها میتواند خالی ماندن سالنهای سینما از تماشاگران باشد.
والتدیزنی هماکنون برای ادامه این روند، یعنی بازسازی خاطرات گذشته دو انتخاب پیش روی خود میبیند. نخست آنکه دست به ترکیب برنده نزند و مثل «موفاسا: شیرشاه» به آدمیزادیترین شیوه ممکن داستانش را روایت کند و پول به جیب بزند یا اینکه قافیه را به جنبش ووک و اقلیتهای نژادی ببازد و به سیاق نتفلیکس شالوده خاطرات گذشته را با تولید آثار تجدیدنظرطلبانه از بین ببرد که در این مورد باید صابون شکست در مرحله اکران را همچون پروژه ناامیدکننده سفیدبرفی به تن خود بمالد. اکنون ده اثر در مرحله تولید، پیشتولید یا نگارش فیلمنامه قرار دارند که اکثر آنها بازسازی یا دنبالهای بر انیمیشنهای مهم و خاطرهساز دیزنی به حساب میآیند و قرار است حدفاصل سال 2025 تا 2030 اکران شوند، به همین دلیل ما در ادامه گزارش پیش رو به آنها خواهیم پرداخت.
متن کامل گزارش ایمان عظیمی، خبرنگار گروه فرهنگ را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.
