هر ۴۵ دقیقه یک کودک به شهادت می‌رسد
رژیم صهیونیستی هر ۴۵ دقیقه یک کودک را در غزه به شهادت می‌رساند. از آغاز نسل کشی در غزه تاکنون، صهیونیست‌ها حداقل ۱۷ هزار و ۴۰۰ کودک فلسطینی را شهید کردند که از این تعداد ۱۵ هزار و ۶۰۰ نفر شناسایی شده‌اند.
  • ۱۴۰۴-۰۱-۰۸ - ۲۲:۰۱
  • 00
هر ۴۵ دقیقه یک کودک به شهادت می‌رسد
کودکی‌های ربوده‌ شده در غزه
کودکی‌های ربوده‌ شده در غزه
مائده زمان فشمیخبرنگار

یک سال و نیم نسل کشی در غزه جان هزاران کودک را گرفت. بیش از هشتصد کودک زیر یک سال و حدود ۱۶ هزار نفر زیر ۱۸ سال توسط بمب‌های آمریکایی ریخته شده در غزه به شهادت رسیدند. سازمان ملل گزارش داده است که موارد سوءتغذیه در میان کودکان در شمال غزه به دلیل این وضعیت تقریباً دو برابر شده است. همچنین صدها کودک از زمان از سرگیری حملات در حدود دو هفته گذشته کشته شده‌اند.

رژیم صهیونیستی هر ۴۵ دقیقه یک کودک را در غزه به شهادت می‌رساند و این یعنی به‌ طور میانگین، روزانه ۳۰ کودک در طول ۵۳۵ روز گذشته جان خودشان را از دست داده‌اند. از آغاز نسل کشی در غزه تاکنون، صهیونیست‌ها حداقل ۱۷ هزار و ۴۰۰ کودک فلسطینی را شهید کردند که از این تعداد ۱۵ هزار و ۶۰۰ نفر شناسایی شده‌اند. بسیاری دیگر همچنان زیر آوار مدفون هستند و مرگ آنها حتمی فرض می‌شود.

کودکانی که جان سالم به در برده‌اند، شاهد جنایات متعددی بوده‌اند. همه آنها زندگی خود را در سایه محاصره ظالمانه رژیم سپری کرده‌اند، محاصره‌ای که از لحظه تولد، بر همه جنبه‌های زندگی‌شان تاثیر گذاشته است.

چه چیزی از کودکان غزه باقی مانده است؟
نیمی از دو میلیون ساکن غزه، کودک هستند. در طول ۱۷ ماه گذشته، حملات رژیم صهیونیستی، خانه‌ها، چادرها و مدارس‌شان را ویران کرده و مراکز درمانی‌شان را از کار انداخته است.
برای درک بهتر این فاجعه، تصور کنید ۱۰۰ کودک در یک اتاق هستند، دو نفر شهید شده‌اند. دو نفر مفقود شده‌اند و احتمالا به شهادت رسیده‌اند. سه نفر زخمی شده‌ که بسیاری از آنها به‌ شدت آسیب دیده‌اند. پنج نفر یتیم شده یا از والدینشان جدا شده‌اند. پنج نفر دچار سوءتغذیه حاد شده و نیاز فوری به درمان دارند.
بقیه کودکان، زخم‌های ناپیدای جنگ را بر دوش می‌کشند؛ زخم‌هایی که بر سلامت روان، امنیت و آینده آنها تاثیر مخربی گذاشته است.

کودکانی که توسط صهیونیست‌ها شهید شدند

کودکان شهید، پسران و دختران غزه بودند؛ کودکانی که زندگی‌شان باید سرشار از معصومیت، بازی و شادی می‌بود.

در میان ۱۷ هزار و ۴۰۰ کودکی که به شهادت رسیدند، ۸۲۵ نوزاد حتی اولین تولدشان را جشن نگرفته بودند. ۸۹۵ کودک یک‌ ساله پیش از آنکه اولین قدم‌هایشان را بردارند، شهید شدند.

سه هزار و ۲۶۶ کودک دو تا پنج ساله که هرگز فرصت بازی، کشف دنیای اطراف و لذت بردن از کودکی را نیافتند هم در آمار شهدا هستند. چهار هزار و ۳۲ کودک شش تا ۱۰ ساله حالا کلاس‌های درسشان خالی مانده و لباس‌های مدرسه‌شان دیگر هرگز پوشیده نمی‌شود.

سه هزار ۶۴۶ کودک ۱۱ تا ۱۴ ساله که سه جنگ (۲۰۱۲، ۲۰۱۴، ۲۰۲۱) را پشت سر گذاشتند، حالا در چهارمین جنگ شهید شدند. دو هزار ۹۴۹ نوجوان ۱۵ تا ۱۷ ساله که در آستانه ورود به بزرگسالی بودند، اما هرگز آینده‌ را ندیدند و ۱۷ ساله‌هایی که چهار جنگ (۲۰۰۸-۰۹، ۲۰۱۲، ۲۰۱۴، ۲۰۲۱) را پشت سر گذاشتند، اما در پنجمین جنگ شهید شدند.

از میان شهدا، هشت هزار و ۸۹۹ نفر پسر و شش هزار و ۷۱۴ نفر دختر بودند.

داستان‌هایی از کودکی‌های ربوده‌ شده

۱۸ مارس ۲۰۲۴، رژیم صهیونیستی ۱۰۰ حمله همزمان در سراسر غزه انجام داد و آتش‌ بسی که دو ماه برقرار بود را شکست.

در ۳۶ ساعت بعدی، ۴۳۶ نفر کشته شدند که شامل ۱۸۳ کودک، ۹۴ زن، ۳۴ سالمند و ۱۲۵ مرد بودند.

روایت‌هایی از کودکان شهید

محمد ابوهلال، یک‌ساله
محمد در حمله هوایی رژیم به اردوگاه المواصی شهید شد؛ مکانی که رژیم آن را منطقه امن اعلام کرده بود.
او به همراه مادر هفت‌ماهه باردارش، افنان جان باخت. پدرش، علاء، آنها را به این منطقه فرستاده بود تا در امان باشند.
پدرش، درحالی‌که پیکر بی‌جان فرزندش را در آغوش گرفته بود، گریست و گفت: "پسر عزیزم، به آسمان برو، همه اسباب‌بازی‌هایت آنجا هستند."

هند رجب، ۵ ساله
هند دختری پرانرژی و مهربانی بود که خانواده و دوستانش او را بسیار دوست داشتند. ۲۹ ژانویه ۲۰۲۴، او تنها بازمانده یک خودروی پر از پیکر اعضای خانواده‌اش بود که با آتش تانک صهیونیست‌ها مورد هدف قرار گرفته بود. او سه ساعت با هلال احمر فلسطین تماس داشت و با صدایی وحشت‌ زده می‌گفت: «من خیلی می‌ترسم، لطفا بیایید. لطفا کسی را بفرستید که مرا ببرد.»
۱۲روز بعد، پیکر او در کنار اعضای خانواده‌اش و امدادگرانی که برای نجاتش رفته بودند، پیدا شد.
سوهیل (۱۴ ساله)، جولی (۱۲ ساله) و مجد (۱۰ ساله)
این سه خواهر و برادر فلسطینی در ۱۹ اکتبر ۲۰۲۳ در حمله رژیم به کلیسای سنت پورفیریوس، قدیمی‌ترین کلیسای غزه شهید شدند.
پدر آنها درحالی‌که اشک می‌ریخت، گفت: «ما فکر می‌کردیم اینجا آخرین پناهگاه ماست، خانه خدا. اما آنها فرشتگان مرا بدون هیچ هشداری بمباران کردند.»

محمود دحدوح، ۱۵ ساله
محمود آرزو داشت روزی مانند پدرس خبرنگارش شود و اخبار غزه را به جهان مخابره کند.
۲۵ اکتبر ۲۰۲۳، محمود، همراه با مادرش، خواهر هفت ساله‌اش شام، برادرزاده یک و نیم ساله‌اش آدم و ۲۱ نفر دیگر در حمله رژیم به کمپ نصیرات شهید شدند. آنها به دستور ارتش صهیون به جنوب غزه رفته بودند، جایی که به آنها گفته شده بود امن است.

کودکانی که یک شبه تنها شدند
بسیاری از کودکان در غزه یتیم شده‌اند، نه تنها والدین خود بلکه خواهران و برادران، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و دیگر بستگان نزدیک خود را هم از دست داده‌اند. در برابر این فاجعه، کودکان غزه حتی نمی‌توانند رویای بزرگ شدن داشته باشند. جنگ این رویا را از آن‌ها گرفته است.

فقط می‌خواهم فراموش کنم
اوهامی، پسری که همه اعضای خانواده‌اش شهید شده‌اند، گفت: «من اینجا با دوستانم هستم چون فقط می‌خواهم جنگ را فراموش کنم. ه خانه خراب شده‌ام نگاه می‌کنم و به یاد می‌آورم که آنجا با مادرم و پدرم چه خاطراتی داشتم و حالا دیگر آنجا نیستند. ما هر روز خوش می‌گذراندیم، در آشپزخانه می‌نشستیم، با هم بازی می‌کردیم و حالا همه چیز تمام شده است.»
او در میان کودکانی که احتمالا بیشتر از ۱۰ سال ندارند، ایستاده است.

او شاد بود تا جنگ به خانه‌شان آمد
جنین پنج ساله، مثل بسیاری از دختران پنج ساله در سراسر دنیا، دوست داشت شاد باشد. او در چادری که خانواده‌اش در آن از جنگ پناه گرفته بودند شاد بود تا اینکه جنگ به خانه‌شان رسید. آن روز صبح زود، موشک به خانه‌شان اصابت کرد، خانواده در حال آماده شدن برای سحر ماه رمضان بودند.

۲۵ نفر از بستگان جنین شهید شدند، از جمله پدر و تمام برادران و خواهرانش. مادرش در حملات قبلی شهید شده بود.

جنین اکنون در تخت بیمارستان دراز کشیده، هنوز نمی‌داند که خانواده‌اش را از دست داده است. او بیشتر اوقات بیهوش است، جمجمه‌اش شکسته، خونریزی مغزی کرده و به جراحی اضطراری نیاز دارد، عملی که نمی‌تواند در غزه انجام شود.

عمه جنین گفت: «او واقعا تمام احساس امنیت خود را از دست داده است. از هرکسی که به او نزدیک شود می‌ترسد. جنین توانایی صحبت کردن را از دست داده است. شوک آنقدر شدید بود که دیگر نمی‌تواند کلامی ارتباط برقرار کند. او به سمت چیزها اشاره می‌کند و دست‌هایش را تکان می‌دهد، اما کلمات از او دور هستند. بیشتر اوقات، او عصبانی است و چیزها را پرتاب می‌کند؛ حالت عاطفی‌اش کاملا تخلیه شده است.»

او ادامه داد: «گاهی به ما پاسخ می‌دهد، اما گاهی اوقات نه. وقتی به ما نگاه می‌کند، ناامیدی آشکاری در چشمانش دیده می‌شود،‌ ناامیدی از اینکه دیگر نمی‌تواند مادرش را ببیند.»

یک خانواده دیگر که شب را زنده نماندند

سمیر ۱۲ ساله تنها کسی بود که از حمله جان سالم به در برد. او در کنار اجساد پوشیده شده والدین و خواهر و برادرانش در سکوت به دعا نشسته بود. یک یتیم دیگر در غزه.

او گفت: «یکی از خاطرات مورد علاقه‌ام با خانواده‌ام یک روز در ساحل بود. شنا و بازی کردیم و اوقات خیلی خوبی داشتیم. یادم میاد که برادرم راه می‌رفت و آبمیوه روی خود ریخت. ما خندیدیم و او را سرزنش کردیم!»

خانواده‌اش در یک گور کم‌عمق کنار هم دفن شدند. سمیر که تنها کسی بود که زنده مانده، در سکوت و با حس گم‌شدگی به آن نگاه می‌کرد.

او گفت: «قبل از این نمی‌ترسیدم، چون خانواده‌ام کنارم بودند. الان، از این می‌ترسم که باز هم افراد دیگری را از دست بدهم. مادرم و پدرم و همه‌شان شهید شدند. نگرانم که افراد بیشتری را از دست بدهم. هروقت صدای هواپیماهای بالای سرم را می‌شنوم، فکر می‌کنم می‌خواهند خانه‌ام را بمباران کنند.»

حقیقتی تلخ از کودکی‌های نابود شده

کودکانی مانند محمد، هند، سوهیل، محمود و هزاران نفر دیگر، نماد کودکی‌های ربوده‌ شده غزه هستند. آنها فرصتی برای زندگی نداشتند. آنها هرگز بازی نکردند، هرگز بزرگ نشدند و هرگز فرصت پیدا نکردند که رویاهایشان را دنبال کنند. آنها یادگارهایی از معصومیت به سرقت رفته هستند. و ماجرای زندگی ناتمام آنها، داستان هزاران کودک فلسطینی دیگر است که بمب‌های آمریکایی آینده‌شان را نابود کرده است.

کودکانی که همه خانواده را از دست داده‌اند، هیچ واژه‌ای برای توصیف غمشان وجود ندارد. در غزه، کودکان زیادی هستند که همه چیز را از دست داده‌اند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰