
با وجود آنکه بارها به این موضوع اشاره شده که جلوگیری از اجرای لایحه عفاف و حجاب تصمیم سیستم حکمرانی بوده است، اما روز گذشته باز هم این گروه مقابل مجلس تجمع کردند. این بار نیز توهین به رئیسجمهور، رئیس قوه قضائیه و رئیس مجلس بخش جداییناپذیر این تجمع بود.
تجمعکنندگان حجاب، شهروندان درجه چندند؟


دردسرسازی گروهی که خود را حامیان حجاب معرفی میکنند، تمامی ندارد. بعد از تجمعهای موتوری، شعار علیه سران قوا، کفنپوشی و تحصن مقابل ساختمان بهارستان، کار به محکوم کردن علمایی مثل آیتالله جوادیآملی هم رسید. تجمعکنندگان با تجمع مقابل منزل آیتالله جوادیآملی، علما را به سکوت مقابل احکام اسلام محکوم کردند، آن هم درست بعد از تحسین این عالم برجسته توسط رهبر انقلاب. ماجرا تنها به اینجا ختم نشد. رفتارهای این گروه خشن به اعتراض و فحاشی به نمایندگانی که معتقد بودند دوگانهسازی از حجاب و بیحجابی کار درستی نیست و اولویتهای مهمتری را برای کشور قائل بودند، هم رسید.
با وجود آنکه بارها به این موضوع اشاره شده که جلوگیری از اجرای لایحه عفاف و حجاب تصمیم سیستم حکمرانی بوده است، اما روز گذشته باز هم این گروه مقابل مجلس تجمع کردند. این بار نیز توهین به رئیسجمهور، رئیس قوه قضائیه و رئیس مجلس بخش جداییناپذیر این تجمع بود. نکته عجیب ماجرا هم این است که تقریباً هیچ نهاد، سازمان و تشکلی مسئولیت برگزاری این تجمعات را برعهده نمیگیرد. ستاد امر به معروف روز گذشته، در اطلاعیهای رسماً اعلام کرد که ستاد نقشی در برگزاری این تجمع نداشته است. از آن طرف، فرماندار تهران هم اعلام کرد که مجوزی برای برگزاری این تجمع صادر نشده است.
با این حال، مشخص نیست که قرار است برگزاری این تجمعات، هزینهسازی برای نظام حکمرانی و حاشیهسازیها در مورد لایحه حجاب، به دست گروهی که معلوم نیست از جانب چه کسانی سازماندهی و هدایت میشوند، همچنان ادامه داشته باشد و برخوردی با آن صورت نگیرد؟ با این حال، ادامه این رفتارها زنگ خطری را در فضای سیاسی اجتماعی ایران به صدا درمیآورد و این گزاره را بیش از گذشته پررنگ میکند که قرار است بحرانسازی و ملتهب کردن جامعه این بار توسط گروهی اتفاق بیفتد که ظاهراً خود را دلسوز ارزشهای انقلاب معرفی میکنند، اما درست در تقابل با آن حرکت و برای ساختار بحرانسازی میکنند.
بازی تجمعکنندگان حجاب در زمین دوقطبیسازی
تجمعکنندگان حجاب به مثابه هیزمی برای آتشدوقطبیسازی در جامعه هم عمل میکنند. موضوع حجاب زمینه بروز یک شکاف عمیق در جامعه در پاییز 1401 فراهم ساخت و جامعه را دچار ناآرامی کرد. اگرچه سرمایهگذاری آشوبسازان برای به فروپاشی کشاندن جامعه با این بهانه به نتیجه نرسید، اما همچنان یک دوگانه و دوقطبی در مورد برخورد با حجاب و بیحجابی در جامعه زنده است.
در شرایطی که تجمعهای حجاب بدون مجوز در شهرهای مختلف برگزار میشد، این مطالبه از جانب مخالفان نگاه آنها نیز مطرح شد که چرا آنها اجازه برگزاری تجمع در اعتراض به موضوع مشابه حجاب را ندارند. این دقیقاً نقطهای است که جامعه را به پرتگاه آشوب و دوقطبیسازی میبرد. در حالی که به نظر میرسد یکی از علل تصمیمگیری برای متوقف شدن اجرای قانون حجاب، جلوگیری از ملتهب شدن جامعه و تشدید دوقطبیها بود، اما تجمعکنندگان حجاب که در ظاهر دلسوزان انقلاب و ارزشهای اسلام به نظر میرسند، درست در تقابل با این تصمیم و برخلاف مصالح جامعه حرکت میکنند. این رفتارها در شرایطی که بحرانسازان خارجنشین، منتظر بهانهای برای ملتهب کردن جامعه ایرانی هستند، بازی تمیزی در زمین دوقطبیسازان است.
تجمعکنندگان حجاب، شهروندان درجه چندند؟
در ماجرای لایحه عفاف و حجاب سه رویکرد وجود دارد؛ یک طیف افرادی هستند که قائل به قانونمندی در موضوع حجاب نیستند و حتی مسیر عناد را با این قوانین پی میگیرند. طیف دیگر افرادی هستند که حجاب را به عنوان یک ارزش اسلامی که باید در جامعه اسلامی برقرار و اجرا شود، قبول دارند و استفاده از روشهای قهری برای برقراری و اجرای اصول حجاب در جامعه را نیز لازم و ضروری میدانند. اگرچه جمعیت آنها چندان قابل توجه نیست، اما قابلیت زیادی در بحرانسازی دارند.
طیف دیگر که بخش قابل توجهی از جامعه ایرانی را به خود اختصاص میدهد، افرادی هستند که به حجاب و عفاف، ارزشهای اسلامی و لزوم برقراری آن در جامعه معتقدند، اما برخورد قهری را گزینه مناسبی برای مواجهه با موضوع حجاب نمیدانند. با نگاه به این تقسیمبندی، حضور یک جمعیت اقلیت در خیابان و استقبال از برخورد قهری با حجاب، در حالی که طیفهای دیگری در جامعه نگاههای دیگری دارند، این احساس را به آنها منتقل میکند که در نگاه به افراد جامعه درجهبندی و خاصگزینی وجود دارد.
در حالی که اعتراضهای مشابه از جانب گروههای دیگر با برخوردی سختگیرانه همراه است، آنها به راحتی تجمع برگزار میکنند و اعتراضات تندی هم به سران قوا وارد میکنند، اما برخوردی جدی با آنها صورت نمیگیرد. برداشت طیفهای دیگر جامعه این است که آنها شهروندان درجهدوم هستند و از موقعیتی برابر برخوردار نیستند. خروجی چنین برداشتی، آسیب مضاعف برای جامعه ایرانی به همراه دارد. حتی ممکن است باعث بروز واکنشهای رادیکال از جانب مخالفان حجاب نیز بشود و فارغ از این، برگزاری تجمع برای هر خواسته قانونی یا غیرقانونی را نرمالیزه میکند.
