
دولتهای عربی منافعی در خصوص فلسطین دارند؛ اما به نظر میرسد پیشران آنها در مقطع کنونی تنها یکی از این منافع بوده است. تخلیه ساکنان غزه نوعی شرمساری برای کشورهای منطقه و دولتهای عربی درپی دارد؛ اما تنها چیزی که آنها را در دوره کنونی به بازسازی سریع واداشت، هراس از اثرگذاری امنیتی آوارگان فلسطینی بر محیط داخلیشان بوده است.
صفر تا صد طرح دولتهای عربی برای بازسازی غزه


آمریکا و رژیم صهیونیستی پس از شکست امنیتی در 7 اکتبر و شکست نظامی در طول جنگ طوفان الاقصی، حالا در زمین سیاست و دیپلماسی نیز درحال شکست از حماس هستند. این جنبش با صدور بیانیهای هوشمندانه، از طرح اخیر دولتهای عربی درباره غزه حمایت کرده است. این طرح روز سهشنبه طی نشست فوقالعاده سران کشورهای عربی در قاهره پایتخت مصر مورد تصویب قرار گرفت.
در طرح مزبور که توسط مصر ارائه و جمعبندی شده، قرار است نوار غزه طی 5 سال آینده با هزینهای 53 میلیارد دلاری بازسازی شود. 20 میلیارد دلار از این مبلغ صرف آواربرداری و طراحی پیشرفته شهری خواهد شد که باید تا سال 2027 تکمیل شود. در مرحله دوم نیز با سرمایهگذاری 30 میلیارد دلاری تا سال 2030، مناطق صنعتی، بندرگاه و فرودگاه ساخته میشود. طرح دولتهای عربی یک صفآرایی قابل توجه در مقابل طرح آمریکا و رژیم صهیونیستی برای تخلیه ساکنان غزه و اسکان آنها در کشورهای دیگر است.
هرچند در طرح کشورهای عربی درنهایت قرار است حماس از حکومت کنار رفته و کنترل امور مدنی غزه در اختیار تشکیلات خودگردان قرار گیرد، اما این جنبش با پذیرش رسمی طرح، ضمن نشان دادن انعطاف بالای خود، صفآرایی شکل گرفته در مقابل طرح ترامپ - نتانیاهو را تقویت کرده است.
در خصوص طرح دولتهای عربی برای بازسازی و اداره غزه نکاتی وجود دارد که در ادامه آمدهاند.
1- طراحی آمریکا و رژیم صهیونیستی بر مبنای «موفقیت حتمی» شکل گرفته است؛ اگر با فشارها غزه تخلیه شد که موفقیت حداکثری به دست آمده و در غیر این صورت کشورهای عربی با تقبل هزینههای بازسازی و کنترل امنیتی، بار را از دوش واشنگتن و تلآویو برمیدارند.
2- دولتهای عربی منافعی در خصوص فلسطین دارند؛ اما به نظر میرسد پیشران آنها در مقطع کنونی تنها یکی از این منافع بوده است. تخلیه ساکنان غزه نوعی شرمساری برای کشورهای منطقه و دولتهای عربی درپی دارد؛ اما تنها چیزی که آنها را در دوره کنونی به بازسازی سریع واداشت، هراس از اثرگذاری امنیتی آوارگان فلسطینی بر محیط داخلیشان بوده است. به عبارتی دیگر، تخلیه ساکنان غزه و سپس اخراج کامل فلسطینیها از سرزمینشان، «قضیه فلسطین» که محصور در جغرافیای این سرزمین است را به «قضیه فلسطینیها» تبدیل میکرد که منحصر به جغرافیا نیست، بلکه مربوط به مردم فلسطین است. درگیری فلسطینیهای آواره با دولتهای مرکزی لبنان و به طور ویژه با دولت اردن که در واقعه مشهور به «سپتامبر سیاه» در سال 1970 رخ داد، این روند را نشان میدهد.
3- در هفتههای اخیر، چندین سد مقاومتی در برابر سیاستهای ترامپ در جهان دیده شده است. نخست آنکه ایران در برابر اقدامات ترامپ برای اعمال فشار حداکثری و همزمان صحبت از مذاکره، ایستاد و گفتوگو را مشروط کرد. دومین مسئله صفآرایی اروپا در برابر آمریکا بود که در قضیه مشاجره ترامپ با ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهور اوکراین به اوج خود رسید. طرح کشورهای عربی سومین سد در برابر آمریکاست. ایستادگی همه این دولتها در برابر ترامپ با این فرض بوده که به دلیل زیادهخواهیهای او، جبههبندیهای وسیعی در مقابلش شکل خواهد گرفت. در خصوص جهان عرب که همچنان دولتهای آن اثرپذیری زیادی از انگلیس دارند، احتمالاً هماهنگیهایی نیز با لندن وجود داشته باشد. از این رو باید انگیزههای این کشور را بررسی کرد. شاید به جهت اهمیت و جغرافیای وسیعتر جهان لازم باشد انگلیس و اقمار آن جدا از اروپا در نظر گرفته شوند. آنها نیز از لندن تا اتاوا و کانبرا در برابر ترامپ ایستادهاند.
جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا روز دوشنبه در راستای چالشهای خود با ترامپ اعلام کرد رئیسجمهور آمریکا از ادعای قاچاق ماده فنتانیل از کانادا به آمریکا به عنوان عاملی برای توجیه اعمال تعرفه بر واردات از این کشور، سوءاستفاده کرده است. ترودو معتقد است انگیزههای واقعی ترامپ مسائل دیگری است. او درباره این انگیزه گفته است «ترامپ میخواهد شاهد فروپاشی کامل اقتصاد کانادا باشد، زیرا این امر الحاق ما را به آمریکا آسانتر میکند.» ترودو با موضعگیری صریح در برابر این هدف اعلام کرد: «این هدف هرگز اتفاق نخواهد افتاد. ما هرگز پنجاهویکمین ایالت آمریکا نخواهیم بود. او میتواند به اقتصاد کانادا آسیب برساند. اما همانطور که خانوادههای آمریکایی و ترامپ به سرعت متوجه خواهند شد، این اقدامات به مردم هر دو کشور آسیب میزند.»
در سویی دیگر «آنتونی آلبانیز»، نخستوزیر استرالیا روز سهشنبه ضمن حمایت از زلنسکی در جریان مشاجرهاش با ترامپ، آمادگی کشورش برای حضور نظامی در اوکراین طبق دیدگاههای اروپایی را اعلام کرده و گفت: «هماکنون بحثهایی بر سر استقرار بالقوه نیروهای صلحبان (در اوکراین) وجود دارد و از نقطه نظر دولت من، ما از در نظر گرفتن هرگونه طرح پیشنهادی در این زمینه استقبال میکنیم.»
انگلیس و فرانسه قصد دارند برای جبران کاهش حمایتهای آمریکا از اوکراین، تحت عنوان نیروی صلحبان تعدادی از یگانهای نظامی خود را در این کشور مستقر کنند. جانبداری استرالیا از موضع انگلیس نشاندهنده پیوستگی قابل توجه میان این دو کشور و کاناداست. انگلیس تنها در قضیه اوکراین از دست ترامپ خشمگین نیست، بلکه او با درخواستش برای الحاق کانادا، عملاً میخواهد بر کشوری مسلط شود که درحال حاضر عالیترین مقام و حاکم آن، پادشاه انگلیس است. تا پیش از این درباره پیوستگی و میزان هماهنگی کشورهایی که پادشاهشان همان پادشاه انگلیس است، تردیدهایی وجود داشت اما آشوبی که ترامپ ایجاد کرد، صحنه را مشخصتر ساخته است.
از این رو برای تعیین وزن لندن و جایگاهش در رقابتهای آتی، باید آن را با جمعیت و وسعت کانادا و استرالیا محاسبه کرد؛ اقدامی که انگلیس را عملاً از نظر جمعیت، وسعت و منابع با روسیه شبیه میسازد. ایستادگی محور انگلیس و محور اروپایی که توسط فرانسه و آلمان رهبری میشود در مقابل ترامپ، ایستادگی جبهه عربی و همچنین باقی ماندن محور مقاومت در ضدیت با وی میتواند ضربه زیادی به رئیسجمهور آمریکا وارد آورد. میزان این چالش برای ترامپ به میزانی بود که وی در این مدت علیرغم مهیا بودن شرایط، نتوانسته تمرکز چندانی بر پرونده ایران داشته باشد.
4- طی دو سال اخیر که جنگ در سرزمینهای اشغالی جریان داشت، این محور مقاومت بود که میجنگید. پیش از آن هم ایستادگی در برابر تلآویو بر عهده این محور بود. با متفاوتتر شدن صحنه نسبت به گذشته، حالا دولتهای دیگری در معرض ضربات و توطئههای رژیم صهیونیستی قرار گرفته و ناگزیر در مقابلش قرار گرفتهاند.
