


«حتی سعی در شناختن این آدمها هم کراهت داره چه برسه به اینکه بخوای آهنگهاشون رو گوش هم بدی.» این کامنت را خانمی زیر یکی از آخرین پستهای «فرهیختگان» گذاشته. خانم کامنتگذار نظرش را درباره پستی مطرح کرده که مربوط به یک تحلیل آماری درباره افزایش میزان مخاطبان ساسان حیدری یا همان ساسی مانکن است. حقیقتش را بخواهید، این جملات چندان هم از نظر و نگاه ما دور نیست. بازیها و تبلیغات رسانهای ساسان حیدری از یکطرف و از طرف دیگر واکنشهای متقابل آن در داخل، عملاً بدل به بازی عیدانه حیدری با جامعه ایران شده است.
بازیای که گویا انتها ندارد و با هر تِرَک و افزایش چند میلیونی بازدید، ترک جدید منتشر و بازی تازه شکل میگیرد. با این حال کلیپ آخر ساسان حیدری یک تفاوت با سایر آواها (بهتر است از گفتن واژه موسیقی برای این فرد پرهیز کنیم) و حرکاتی دارد که برای وایرال شدن و گرفتن مخاطب انجام میدهد؛ آخرین کنش رسانهای او واکنشی است نسبت به مخالفتهای جامعه ایرانی با ساسان حیدری. او تقابلی با تفکرات رایج سیاسی ندارد، بلکه نقطه مقابلش را مخاطبی قرار میدهد که فارغ از نگاههای دینی مذهبی و حتی ملی در برابر ابتذال قرار گرفته است.
حیدری را نمیتوان اولین حامی علنی ابتذال دانست اما قطعاً یکی از مهمترین نمادهای آن است، نمادی که سالانه ترکی میدهد و تمام آنچه جامعه ایرانی از آن میترسد را یادآور میشود. خب، تا اینجای متن چیزهایی را گفتیم که طبیعتاً مخاطب کم و بیش آنها را شنیده اما اجازه بدهید با شرح یک موقعیت، مسئله اصلی را طرح کنیم.
اولین نسل زدی حوالیتان را پیدا کنید و اگر توانستید یک مکالمه کوتاه با او داشته باشید و درباره جدیدترین بازی ساسان حیدری بپرسید. بپرسید چرا او وایرال میشود و شنیده میشود؟ چرا حدود ۲۵۰ هزار نفر ظرف سه روز به مخاطبانش اضافه میکند؟ چرا با آنکه همه میدانند بند ناف ساسان حیدری و رفقایش را با ابتذال گره زدهاند اما هنوز هم بسیاری رکب مدل تبلیغاتی حیدری را میخورند؟ چرا ساسان حیدری بدل به عنصری تأثیرگذار در فرهنگ مملکت میشود. ما به جای شما این سؤال را پرسیدیم و پاسخمان شد: «ساسی مانکن از رد فلگهای جامعه ایران حرف میزند.» همان رد فلگهایی که اسماً در خطوط قرمز جامعه قرار گرفته اما ماحصل شیوهای از زندگی است که در فقر بسته مناسب فرهنگی برای خانوادهها زاییده میشود.
مؤلفه مشترک در اینجا و آنجا
در همین زمان که ساسان حیدری با استفاده از چند مؤلفه وایرالی و ریتم دستچندمی، خوراک حدود چند میلیون مخاطب را تهیه میکند و نزدیک به 30 میلیون بازدید میگیرد، چندین اندیشکده، پژوهشگاه و البته نهادهای مختلف در حال پژوهش روی نسلی است که شاید عمده مخاطبان آثار ساسان حیدری را شکل میدهد. حیدری منطق مارکت را به خوبی میشناسد و میداند چطور خود را وایرال کند. او از کانسپت صدا خارج شده و تمام تمرکزش را روی تصویر و تبلیغات گذاشته است.
محصولی که حیدری ارائه میدهد، کپسولی از اکسپلور است به همراه نمایندگان حاضر در آن. او در آثارش به مدلهای جنسی، تغذیه اصلی رسانهای جامعه (این بار شبکه نمایش خانگی)، شوخیهای جنسی توییتری و تلگرامی بها میدهد. حالا چرا ما میگوییم ساسان حیدری حاصل فقر بسته مناسب فرهنگی است؟ کافی است دوباره نگاهی به همین مؤلفههای مشترک بیاندازیم و با دست پر به سراغ فضای رسانهای داخل کشور برویم. مدل کمدیها و شوخیها در سینما و دیگر بسترهای رسانهای داخلی چه مقدار با تولیدات حیدری متفاوت است؟
کافی است نگاهی به یکی از کمدیهای فجر43 بیندازیم. نه تنها دید کلیشهای نسبت به جامعه مذهبی همان دیدی است که در ویدئوکلیپ ساسان حیدری نمایش داده میشود، بلکه استفاده از مدلهای جنسی و شوخیهای تلگرامی و توییتری هم مبتنی بر همان مؤلفههای مشترک است. مؤلفههایی که در داخل با عنوان مؤلفه فروش شناخته میشود و وقتی همین مؤلفهها به فضای اینستاگرام میرود، نامش را به مؤلفههای وایرال شدن تغییر میدهد. همانطور که سازندگان کمدی-جنسیهای داخلی از این مدل از طنزها با موضوعاتی چون «داشتن مخاطب» و «دفاع از سرگرمی» حمایت میکنند، از آن طرف حیدری هم با همین منطق مدل فعالیتش را توسعه میدهد و از چند میلیون مخاطب عبور میکند.
