


درگیریهای دروزیها در سویداء و جرمانا با نیروهای تحریرالشام گرچه که در هفتههای اخیر شدت گرفته اما ناشی از ترکیبی از شکافها و بحرانهای تاریخی، تنشهای فرقهای و خلأ قدرتی است که پس از سقوط اسد به وجود آمده است. سویداء که به جبلالدروز معروف است، برای قرنها پایگاه دروزهها بوده و سابقه جنبشهای خودمختاری از زمان قیام بزرگ سوریه در سال 1925 علیه استعمار فرانسه را دارد.
درطول جنگ داخلی سوریه (2011 تا 2024)، دروزهها عمدتاً خود را از این درگیریها دور نگه داشتند و موضع بیطرفانهای اتخاذ کردند تا جامعه خود را حفظ کنند. بااینحال در سالهای پایانی حکومت اسد بر سوریه در مناطق دروزینشین نیز اعتراضاتی شکل گرفت. این اعتراضات هیچگاه از نظر کاربرد خشونت از سوی دوطرف درگیری به مرحله بحرانی- نظیر آنچه در شمال یا شرق سوریه تجربه شد- نرسید. ریشه اعتراضات دروزیها به دولت سوریه عمدتاً اقتصادی بود و به دلیل ماهیت سکولار دولت اسد این اعتراضات جنبه ایدئولوژیک نداشت.
لازم به ذکر است دروزیها در جریان آشوبهای سال 2011 و جنگ داخلی همواره در اعتراضات با نیروهای سلفی- تکفیری فاصلهگذاری کردهاند. به نظر میرسد به قدرت رسیدن هیئت تحریرالشام، دینامیکها را در جبل الدروز تغییر داده است. ریشههای سلفی- تکفیری تحریرالشام و تاریخ دشمنی و خصومت آنها با اقلیتهای مذهبی، ازجمله قتلعام 20 دروزی در ادلب در سال 2015، بیاعتمادی دروزیها را تشدید کرده است.
با به قدرت رسیدن احمد الشرع (محمد الجولانی) در دمشق زمزمههای خودمختاری از سوی اقلیتهای سوریه شنیده شد. در این میان کردها که مسلح بوده و از حمایت ایالاتمتحده برخوردار بودند و دروزیها که در منطقهای استراتژیک و حائل قرار داشتند صدای رساتری در مطالبه خودمختاری داشتند.
در سویداء، دروزیها در روزهای ابتدایی سقوط دولت سوریه در برابر نفوذ تحریرالشام، گروهی از شبهنظامیان محلی موسوم به شورای نظامی سویداء را تشکیل دادند. بحثهای ناشی از خودمختاری منطقه دروزینشین یا فدرالی شدن قلمرو سوریه با تشکیل این شورا جدیتر شد.
تنشها در جرمانا و سویداء از دوماه پیش بهصورت تدریجی درحال افزایش بود. علت اصلی افزایش این درگیریها سرباز زدن دروزها از تسلیم سلاح به نیروهای تحریرالشام بود. این درگیریها در روزهای اخیر با کشته و زخمی شدن از دوطرف نیروهای دروزی و مسلحان هیئت تحریرالشام به اوج خود رسید. در میانه این درگیریها، رژیمصهیونیستی در هفتههای اخیر به بهانه حمایت از دروزیهای سوریه که 3 درصد از جمعیت این کشور را تشکیل میدهند پیشروی و اشغال زمینی خود را در این منطقه توسعه داد و دستور خلع سلاح در این مناطق را صادر کرد.
سناریوهای رژیمصهیونیستی برای منطقه جبل الدروز
پس از سقوط دولت اسد، رژیمصهیونیستی برای گسترش نفوذ خود در جنوب سوریه تردید نکرد. بنیامین نتانیاهو اعلام کرده تلآویو تهدیدی علیه دروزیها را تحمل نخواهد کرد و خواستار «خلع سلاح کامل» استانهای قنیطره، درعا و سویداء شده است که دارای جمعیت دروزی قابلتوجهیاند. در اواخر فوریه ۲۰۲۵، گزارشهایی منتشر شد، مبنیبر اینکه رژیمصهیونیستی برای دروزیهای جنوب سوریه فرصتهای شغلی فراهم کرده و دستمزدی معادل ۷۵ تا ۱۰۰ دلار در روز پیشنهاد داده است؛ رقمی که در مقایسه با سطح درآمدهای اندک در سوریه جنگزده بسیار زیاد است.
اشغالگری نظامی رژیمصهیونیستی با انفعال و بیعملی نیروهای تحریرالشام و حامیانش در آنکارا همراه شده و از سوی دیگر لفاظیهای نتانیاهو و کاتص که مدام بر پیوندهای قومی و همبستگی با جامعه دروزی رژیم صهیونیستی تأکید دارد- اجتماعی که حدود ۱۵۰هزار شهروند رژیمصهیونیستی را شامل میشود و در ارتش این کشور خدمت کرده و نفوذ سیاسی قابلتوجهی دارند- موجب تحریک جامعه دروزیهای سوریه شده است. اما این روایت، محاسبات راهبردی عمیقتری را پنهان میکند. منطقه دروزینشین در جنوب دمشق به بلندیهای جولان اشغالی رژیمصهیونیستی متصل است و بهعنوان یک منطقه حائل دربرابر تحریرالشام و ابزاری برای اعمال نفوذ بر آینده سوریه پس از اسد عمل میکند.
محاسبات استراتژیک رژیمصهیونیستی با تحریک دروزیها و به بهانه حمایت از آنان در جنوب سوریه حول محور حفاظت از اراضی اشغالی استوار است و از دروزیها بهعنوان یک منطقه حائل دربرابر تحریرالشام و تهدیدهای دیگر استفاده میکند. درباره نقشه رژیمصهیونیستی برای منطقه دروزینشین سوریه سه سناریو به چشم میخورد:
۱- اشغال رسمی: رژیمصهیونیستی ممکن است بخشهایی از قنیطره و سویداء را بهطور رسمی ضمیمه کند و به فروپاشی توافق جداسازی ۱۹۷۴ و نیاز به حفاظت از دروزها استناد کند. این اقدام مشابه الحاق جولان خواهد بود، زیرا تنها ایالاتمتحده ادعای رژیمصهیونیستی در مورد جولان را بهرسمیت میشناسد.
۲- اشغال غیررسمی: رژیمصهیونیستی ممکن است حضور نظامی طولانیمدت بدون الحاق رسمی را حفظ کند، همانطور که در منطقه حائل جولان از دسامبر ۲۰۲۴ دیده میشود. تا ۲۷ فوریه ۲۰۲۵، ارتش رژیمصهیونیستی به روستاهایی مانند القسوه و ازره در نزدیکی قنیطره حمله کرده بود که نشاندهنده قصد رژیمصهیونیستی برای کنترل مناطق کلیدی بهطور نامحدود است.
۳- کنترل دوفاکتو: رژیمصهیونیستی ممکن است از طریق واسطهها نفوذ خود را اعمال کند و از میلیشیاهای دروزی مانند شورای نظامی سویداء دربرابر تحریرالشام حمایت کند، مشابه حمایت گذشته از معارضان و سلفیهای سوری در جریان جنگ داخلی سوریه (برای مثال حمایتهای وزیر جنگ رژیم موشه یعلون در سال ۲۰۱۵).
گرچه رژیم تلآویو همواره از موزائیکی شدن، تجزیه و تقسیم کشورهای خاورمیانه استقبال میکند، به نظر میرسد سناریوی محتملتر برای ماههای آتی کنترل دوفاکتو است. وضعیت اشغال غیررسمی کنونی به رژیم تلآویو این امکان را میدهد که نیروهایش را در جولان مدیریت کند. همزمان جنگ غزه و حملات به کرانه باختری پروندههای باز بر میز نتانیاهو هستند که مشغول بودن به آنها احتمال تغییر وضعیت چشمگیر رژیم در سوریه در آینده نزدیک را کم میکند.
باز شدن پروژه اشغال رسمی امکان دارد واکنش آنکارا را در پیش داشته باشد یا در پروسههای عادیسازی رژیم با کشورهای عربی خلل ایجاد کند؛ درحالیکه طرح تقسیم و تجزیه به توافق همه دروزها نیاز دارد که اکنون وجود ندارد. کنترل فعلی به رژیمصهیونیستی امکان میدهد منافعش را در مرز سوریه و در نزدیکی جنوب لبنان تأمین کند_ که توسط استقرار نیروهای تیپ ۲۱۰ در جولان تقویت میشود_در حالی که از هزینههای قانونی و سیاسی الحاق اجتناب میکند.
آیا قنیطره و سویداء بهطور رسمی تجزیه خواهند شد؟
تقسیم رسمی و تجزیه قنیطره و سویداء به موجودیتهای جداگانه- چه بهعنوان یک دولت دروزی یا تحتکنترل رژیمصهیونیستی- با موانع قابلتوجهی روبهرو است. قنیطره که در مجاورت جولان قرار دارد از اهمیت استراتژیک برخوردار است و رژیمصهیونیستی از قبل منطقه حائل و روستاهایی مانند خان ارنبه را از دسامبر ۲۰۲۴ اشغال کرده است.
سویداء که در جنوبتر قرار دارد، بهطور مستقیم قابلدسترسی نیست، اما برای خودمختاری دروزها اهمیت زیادی دارد. تجزیه رسمی بهدلیل هزینههای سیاسی و ژئوپلیتیک و تأثیرات دیپلماتیک در کوتاهمدت غیرمحتمل بهنظر میرسد.
دولت انتقالی سوریه که توسط ترکیه حمایت میشود مخالف تجزیه ارضی است، از سوی دیگر نیز دروزها فاقد انسجام سیاسی، زیرساخت اقتصادی و یا ظرفیت نظامی برای تشکیل دولت هستند و ترجیح رژیمصهیونیستی برای تأثیر غیرمستقیم انگیزهای برای تجزیه رسمی در آینده نزدیک نمیدهد و در عوض، تقسیم دوفاکتو و غیررسمی برای ماههای آتی محتملتر بهنظر میرسد. این سناریو با سازگاری تاریخی دروزها و عملگرایی امنیتی رژیمصهیونیستی همراستا است.
گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.
