
تحقیر برنامهریزیشده زلنسکی توسط ترامپ نشان داد که در معادلات جهانی، منفعت اصل اساسی است. ترامپ برخلاف دیگر روسایجمهور، رو بازی میکند و در رودبایستیهای دیپلماتیک نمیافتد. رفتار ترامپ در کاخ سفید پیام روشنی برای کسانی داشت که تصور میکنند میتوان پای میز گفتوگو با او نشست.
سرنوشت بلهقربانگویی زلنسکی هم تحقیر بود

فرهیختگان: تحقیر برنامهریزیشده زلنسکی توسط ترامپ فارغ از پیامهایی که برای اروپاییها داشت اثبات کرد که در معادلات و مناسبات و رفتارهای جهانی منفعت اصل قرار دارد و روسایجمهور نیز روابط خود با کشورها را در نسبت با این اصل اساسی تنظیم میکنند، تنها تفاوت ترامپ با دیگر روسایجمهور این است که او رو بازی میکند و دلیلی نمیبیند که در رودبایستیهای دیپلماتیک بیفتد. رفتار روز جمعه ترامپ در کاخ سفید، پیام روشنی نیز برای کسانی داشت که تصور میکنند میتوان پای میز گفتوگو با ترامپ نشست. برای تحلیل پیامد آنچه در روز جمعه در کاخ سفید رخ داد، با حمیدرضا غلامزاده، کارشناس مسائل آمریکا گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
ترامپ حوصله تعارفات دیپلماتیک را ندارد میخواهد زود به منافعش برسد
ترامپ حوصله تعارفات دیپلماتیک را ندارد و میخواهد زودتر به منافعش برسد، غلامزاده این تعبیر را در تحلیل رفتار ترامپ ارائه کرد و گفت: «آنچه که روز جمعه دیدیم، در واقع همان دست چدنی در دستکش مخملی بود که ترامپ دیگر آن را کنار گذاشته است چون حوصله تشریفات بینالمللی و تعارفات دیپلماتیک را ندارد و میگوید باید زودتر به منافعش برسد، خلاصه و مختصر ماجرای روز جمعه این بود. از ابتدا ترامپ مخالف هزینهکرد در جنگ اوکراین بود و به همین دلیل حمایتی نمیکرد و میخواست هرچه زودتر جنگ را پایان دهد.
اما این فقط یک بعد داستان است. در بعد دیگر، آمریکا در رقابت با چین بهدنبال این است که روسیه را به زمین بازی خود بکشاند. نه به این معنا که روسیه متحد آمریکا شود، بلکه در حدی که نوعی همراهی با آمریکا داشته باشد. مهمتر از این، موضوع بریکس است.
روسیه جدیترین بازیگر این گروه بود، بهخصوص در بحث دلارزدایی. درست مانند ایران، روسیه نیز تحت تحریم بود و به همین دلیل بهشدت این سیاست را دنبال میکرد. اگر آمریکا بتواند این بازیگر مصمم را از صحنه حذف کند یا حداقل روند تلاشهایش را کُند کند، سایر کشورها نیز این موضوع را پیگیر نخواهند بود.
این مسئله از نظر اقتصادی برای آمریکا بسیار مهم است. پس، این ماجرا دو هدف داشت؛ یکی یارکشی روسیه در قبال چین، یکی خنثی کردن روسیه در بحث دلارزدایی بریکس. برای تحقق این اهداف، ترامپ حاضر است تا حدی به پوتین امتیاز بدهد، از جمله اینکه سرزمینهایی که روسیه اشغال کرده، در اختیار روسیه بماند و اوکراین را تحت فشار قرار دهد تا این مناطق را به روسیه واگذار کند.»
ترامپ به اروپا هم پیام داد که اگر با من همراهی نکنید، تحقیر میشوید
غلامزاده معتقد است میزانسن نشست روز جمعه تعمدی و برنامهریزی شده چیده شده بود، وی گفت: «مدل نشست روز جمعه، کاملاً نشان میداد که این موضوع تعمدی بوده است. راستش من در این سطح، نشست دیگری را به یاد ندارم که معاون رئیسجمهور آمریکا در آن حاضر باشد و سخنرانی کند.
همیشه تصویری که دیدهایم این بوده که سران دو کشور در کنار یکدیگر صحبت میکنند. اما اینکه دیونس در این نشست حضور داشت و صحبتهای اصلی را او انجام داد، بهخودیخود یک نوع تقلیل و تحقیر زلنسکی بود. این تحقیر از همین جا آغاز شد که طرف خطاب در جلسه، معاون رئیسجمهور آمریکا بود، نه شخص رئیسجمهور.
اینکه سه نفر در تصویر حضور داشتند و سخنرانی کردند، خود یک تحقیر بود. اما محتوای صحبتها هم این تحقیر را تکمیل کرد. به نظر من، این اقدام کاملاً تعمدی و از پیش برنامهریزیشده بود. از طرفی، این نشست خبری یک کارکرد ثانویه هم داشت: شاخ و شانه کشیدن برای سایر کشورها و شمشیر از رو بستن برای سایرین هم بود.
تقریباً در یک هفته تا ۱۰ روز اخیر، شاهد سفر استارمر به واشنگتن و سپس سفر مکرون به آنجا بودیم. در هر دو دیدار، نوعی کلکل و پریدن میان حرف یکدیگر اتفاق افتاد، برخلاف روال مرسوم دیپلماتیک که مقامات صحبت میکنند. نکته اینجاست که اختلافاتی هم وجود داشت.
برای مثال، درباره کمک مالی به اوکراین، آمریکاییها رویکردی متفاوت از اروپا دارند. مکرون گفت که فرانسه وامهایی ارائه میدهد که بخشی از آن بلاعوض است، اما آمریکاییها روی روش خود پافشاری دارند. این اختلافنظرها و فشارهای آمریکاییها بهنوعی شمشیر را برای اروپاییها از رو بست. در واقع، آمریکا در این نشست به اروپا پیام داد: «اگر با من همراهی نکنید، تحقیر خواهید شد.» آمریکا بهخوبی میداند که اروپاییها به او وابسته هستند و بازیگر مستقلی محسوب نمیشوند.
به همین دلیل، میتواند هر امتیازی که بخواهد از آنها بگیرد و فشار بیاورد. اروپاییها در موقعیتهای مختلف نشان دادهاند که نمیتوانند در برابر آمریکا ایستادگی کنند: در موضوع اینستکس، در بحران کرونا و در مسائل اقلیمی، زمانی که آمریکا از توافقات خارج شد، اروپا هیچ واکنشی نداشت.
در موضوع اوکراین و بحث ناتو، اروپاییها همچنان در مباحث نظامی وابسته به آمریکا هستند. اروپا به نقش موازنهگر آمریکا نیاز دارد، چون میان خودشان رقابت و نگرانیهایی وجود دارد. آمریکا از این وابستگی اروپا بهعنوان یک موهبت استفاده میکند تا هر فشاری که بخواهد، اعمال کند.
از سوی دیگر، بحث انتخابات اروپا و تحولات سیاسی داخلی کشورهای اروپایی هم مطرح است. برای مثال، انتخابات آلمان که هفته پیش برگزار شد. ایلان ماسک از حزب راستگرای تند، حمایت کرده بود. از حزب راستگرای اسپانیا هم اخیراً، حدود 10 روز پیش، حمایت کرد.
کلاً مخالفت با احزاب حاکم و مرسوم در اروپا را بهنوعی در پیش گرفته و ترجیح میدهد از راستگراها حمایت کند. چرا؟ چون تضعیف اتحادیه اروپا بهعنوان یک هویت و یک موجودیت سیاسی، به نفع آمریکا خواهد بود. به همین دلیل، هیچ ابایی ندارد که فشار بیشتری بر اروپاییها وارد کند و آنها را مجبور به همراهی با خود کند.»
حتی بردگی برای آمریکا هم حمایت آنها را به همراه نمیآورد
غلامزاده به خوانشهایی که از حضور و رفتار زلنسکی در داخل کشور میشود هم اشاره کرد و گفت: «ما طیفی داریم که مذاکره را به عنوان راهحل میبینند، که غلط است و راهحل مذاکره نیست، اما اینکه برویم مذاکره برابری انجام دهیم، نکته اول این است که با این رفتارهایی که دیدیم، نمیتوان مذاکرهای برابر و منطقی انجام داد.
برخی چهرههای سیاسی را هم دیدیم که در همین یک روز گذشته، یا در برخی موارد دیگر مانند بعد از نشست ریاض، از ایده مذاکره برابر عقبنشینی کردهاند. اما طیف خطرناکتری هم وجود دارد که متأسفانه معتقد است باید این زبونی و حقارت را تحمل کنیم و وابسته باشیم؛ به عبارتی، قربانگوی آمریکا باشیم.
این طیف حتی دیگر به مذاکره برابر هم باور ندارد، بلکه اساساً معتقد است که باید تسلیم شویم تا شاید در مقابل، لقمه نانی به ما بدهند. متأسفانه حتی با دیدن چنین رفتارهایی هم، ممکن است همه این افراد عبرت نگیرند. اما چیزی که روز جمعه شاهد آن بودیم، نشان میدهد که چه وادادگی، چه مذاکره، در شرایط فعلی نتیجهای جز تحقیر و کنار گذاشته شدن ندارد. طیف دوم واداده، تصور میکنند که اگر به تعبیری برده آمریکا باشند و کلفتی ارباب را بکنند، ارباب از آنها محافظت خواهد کرد.
اما رفتار روز جمعه نشان داد که حتی این هم حقیقت ندارد. آمریکا بهراحتی افراد را دور میاندازد، به آنها توهین میکند، تحقیرشان میکند و مثل یک دستمال کاغذی مصرفشده، آنها را کنار میگذارد. این درس مهمی است که باید از این اتفاق گرفت. کسانی که تصور میکنند با وادادگی میتوان زیر چتر آمریکا رفت و امنیت، اقتصاد و رفاه را از آمریکا یا هر کشور دیگری به عاریت گرفت، باید بدانند که به هیچ وجه اینگونه نیست.
اوکراین سه سال جنگید، کشته داد، یکچهارم کشورش را از دست داد، همه اینها برای مطامع آمریکا بود. زلنسکی، بازیگر میدان و تأمینکننده منافع آمریکا شد، اما در نهایت، با خسارتهای فراوان، امروز از این کشور به آن کشور میرود تا شاید امتیازی بگیرد یا حتی موقعیت خود را حفظ کند.
این دست چدنی که اشاره کردم از دستکش مخملی بیرون آمده، خیلی خوب رویکرد آمریکا را که همیشه این بوده آشکار میکند و نباید تصور کنیم که فقط مربوط به ترامپ یا جمهوریخواهان است. سالها قبل، فیلمی منتشر شد که در آن باراک اوباما به یکی از مقامات عراقی – که یا رئیسجمهور بود یا نخستوزیر – پشت کرد، محل نگذاشت، توهین کرد و در جمعی که حضور داشت، او را نادیده گرفت.
از این دست موارد، زیاد دیدهایم. این همان خوی استکباری آمریکاست که امروز علنیتر شده است. شاید این مسئله باعث شود که برخی سر عقل بیایند و متوجه اشتباه خود شوند که تکیه به آمریکا چه خطای بزرگی است.»
