

فرهیختگان: وزیر خارجه ترکیه در مصاحبهای با شبکه الجزیره که روز گذشته بازتاب پیدا کرد، سیاستهای منطقهای ایران را مورد انتقاد قرار داد و مدعی شد که حمایت ایران از گروههای مقاومت در منطقه، سیاستی پرهزینه و پرریسک است.
وی تأکید کرد که تهران باید رویکرد خود را تغییر دهد؛ چراکه ادامه این سیاست در بلندمدت نهتنها بر ساختار داخلی ایران بلکه بر منطقه نیز فشار وارد خواهد کرد. در این میان، او تلویحاً زبان به تهدید ایران نیز باز کرد و گفت: «اگر شما با حمایت از یک گروه در کشوری به دنبال ایجاد ناراحتی در آن کشور باشید، کشور دیگری نیز با حمایت از گروههای داخل کشورتان شما را ناراحت میکند.
یعنی در دنیا دیگر هیچ چیزی پنهان نیست. قابلیتهایی که شما دارید دیگران هم دارند. بر همین اساس اگر میخواهید که به شیشه شما سنگ نزنند، به شیشه دیگران سنگ نزنید.» این اظهارات در حالی مطرح میشود که نگاهی دقیقتر به سیاستهای منطقهای ترکیه نشان میدهد خود آنکارا نیز در طول سالهای اخیر بهطور گسترده درگیر حمایت از گروههای مختلف در مناطق مختلفی چون سوریه، آذربایجان و لیبی بوده است. ازاینرو، این پرسش مطرح میشود که اگر ترکیه این شیوه را شکستخورده میداند، چرا همچنان آن را دنبال میکند؟ و اگر این سیاست موفقیتآمیز است، چرا ایران را بابت آن سرزنش میکند؟ ضمن آنکه ایده انقلاب اسلامی ایران مبتنی بر نفی سلطه شرق و غرب و ترویج یک گفتمان مستقل بوده است که بدون هیچگونه ابزار نظامی تأثیر آن در بعد نرمافزاری فراتر از منطقه، دیده میشود و الهامبخش جوامع مختلف شده است. همچنین، مقامات ایرانی همواره تأکید کردهاند که ایران نیروی نیابتی ندارد، موضعی که محمدجواد ظریف نیز در مجمع جهانی اقتصاد بر آن صحه گذاشت.
ایران به جبهه مقاومت کمک میکند نه تحکم
یکی از مهمترین مباحثی که همواره در سیاست خارجی ایران مورد بحث قرار گرفته، موضوع ارتباط ایران با گروههای مختلف منطقهای است. کشورهای غربی، بهویژه ایالات متحده، بارها ایران را متهم و ادعا کردهاند که از نیروهای نیابتی در منطقه حمایت میکند.
در مقابل، مقامات ایرانی این ادعا را رد کرده و بر روابط مبتنی بر همکاری و حمایت از جنبشهای مردمی و دولتهای قانونی تأکید داشتهاند. محمدجواد ظریف، معاون راهبردی رئیسجمهور ایران و وزیر امور خارجه پیشین، در نشست اخیر مجمع جهانی اقتصاد در داووس، به این موضوع پرداخته و تأکید کرده که ایران هرگز نیروی نیابتی در منطقه نداشته است.
این موضع از سوی ایران سالهاست که مطرح میشود و مبتنی بر یک استدلال منطقی است: «حمایت ایران از گروههای مختلف منطقهای، برخلاف ادعای کشورهای غربی، نه بر مبنای نیابتیگری بلکه بر اساس منافع مشترک و همکاریهای استراتژیک شکل گرفته است.»
از دیدگاه ایران، همکاری با گروههایی مانند حزبالله لبنان، حشدالشعبی در عراق و انصارالله یمن نه بهعنوان ابزارهای نیابتی، بلکه بهعنوان بخشی از سیاست حمایت از جنبشهای مردمی و مقاومت در برابر سلطه خارجی است.
این گروهها برخاسته از جوامع خود هستند و مشروعیت داخلی دارند. به همین دلیل، ایران استدلال میکند که روابطش با این گروهها متفاوت از مدلهای نیابتیگری است که برخی کشورهای دیگر دنبال میکنند. یکی از نکات کلیدی در این بحث، تفاوت رویکرد ایران با سایر کشورها در منطقه است.
برای مثال، کشورهای غربی و برخی دولتهای منطقهای در سالهای گذشته، بهویژه در سوریه، از گروههای مسلحی حمایت کردهاند که مستقیماً با دولتهای قانونی درگیر بودهاند. اما ایران همواره تأکید داشته که حمایتهایش در چهارچوب دفاع از دولتهای قانونی و در برابر مداخلات خارجی بوده است.
ادعای برخی کشورهای منطقه و کشورهای غربی درباره نیابتیگری ایران، بیشتر در چهارچوب یک روایت سیاسی برای تحت فشار قرار دادن تهران مطرح میشود. در حالی که ایران بارها تأکید کرده روابطش با متحدان منطقهای، در چهارچوب همکاریهای استراتژیک و دفاع از منافع مشترک تعریف شده است، نه بهعنوان ابزاری برای کنترل منطقه. چنین رویکردی باعث شد حماس در جریان عملیات 7 اکتبر حتی بدون اینکه نیاز ببیند ایران را مطلع کند، دست به اقدام بزند.
آقای فیدان با آینه صحبت کنید تا دچار تناقض نشوید
یکی از انتقادهایی که هاکان فیدان، وزیرخارجه ترکیه علیه ایران مطرح میکند، ادعای حمایت ایران از گروههای منطقهای و سیاستهای ادعایی موسوم به «نیابتیگری» است. اما نکته قابل تأمل این است که ترکیه خود دقیقاً همین سیاست را دنبال کرده و همچنان به آن ادامه میدهد.
در طول سالهای اخیر، ترکیه بهطور گسترده درگیر مسائل منطقهای بوده و از گروههای مختلف در مناطق حساس مانند سوریه، لیبی و آذربایجان حمایت کرده است. برای مثال، در جریان جنگ سوریه، ترکیه بهطور مستقیم و غیرمستقیم از گروههای مسلح مخالف دولت بشار اسد حمایت کرده و حتی نیروهای نظامی خود را در بخشهایی از شمال سوریه مستقر کرد.
این در حالی است که آنکارا همواره ایران را به دخالت در سوریه متهم میکند، درحالیکه خود یکی از بازیگران اصلی این بحران بوده است. یکی دیگر از موارد قابلتوجه، نقش ترکیه در جنگ قرهباغ بین آذربایجان و ارمنستان است.
در این جنگ، ترکیه از نیروهای نظامی آذربایجان حمایت کرد و حتی گزارشهایی منتشر شد مبنیبر اینکه آنکارا نیروهای شبهنظامی از سوریه را برای جنگ به آذربایجان منتقل کرده است. سیاستهای ترکیه در لیبی نیز نمونهای دیگر از این رویکرد متناقض است.
آنکارا در جریان درگیریهای داخلی لیبی، مستقیماً از دولت وفاق ملی حمایت و نیروهای نظامی خود را به این کشور اعزام کرد. اگر حمایت از گروههای مسلح و مداخله در کشورها، سیاستی نادرست و پرخطر است، چرا ترکیه خود دقیقاً از همین الگو پیروی میکند؟ ترکیه با استفاده از گروههای مسلح در مناطق مختلف، درصدد تثبیت جایگاه ژئوپلیتیکی خود است.
آنکارا از طریق حمایت از برخی جریانها در شمال سوریه، تلاش کرده است تا هم نفوذ خود را گسترش دهد و هم کردهای مخالف خود را سرکوب کند. این سیاست نشان میدهد ترکیه از همان رویکردی استفاده میکند که ایران را به آن متهم کرده و سرزنش میکند که برای پیشبرد منافع خود از آن بهره میبرد.
این تناقض در سیاستهای ترکیه، سؤالاتی اساسی را به همراه دارد: اگر حمایت از گروههای مسلح و بازیگری در بحرانهای منطقهای یک رویکرد نادرست و پرهزینه است، چرا ترکیه خود آن را دنبال میکند؟ و اگر این سیاست موفقیتآمیز است، چرا ایران نباید از آن بهره ببرد؟
این دوگانگی در موضعگیریهای آنکارا نشان میدهد انتقادهای آنها علیه ایران بیشتر در چهارچوب رقابتهای منطقهای و تلاش برای محدود کردن قدرت منطقهای جبهه مقاومت و به ویژه ایران است تا یک ارزیابی واقعی از سیاستهای منطقهای.
سیاستهای منطقهای ترکیه و ایران هر دو مبتنی بر منافع ملی خود این کشورها تعریف شدهاند. اما نکته مهم این است که اگر ترکیه به ایران توصیه میکند که سیاستهای خود را تغییر دهد، ابتدا باید در رویکرد خود بازنگری کند. تداوم این سیاستهای دوگانه نهتنها کمکی به ثبات منطقه نمیکند، بلکه باعث تشدید رقابتها و تنشهای ژئوپلیتیکی خواهد شد.
گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.
گفتگوی مرتبط فرهیختگان با علی حیدری، کارشناس مسائل ترکیه را در ادامه بخوانید:
ماه عسل ترکیه دوام نخواهد داشت
