


روز یکشنبه 5 اسفند، بیروت یکی از بزرگترین اجتماعات تاریخ پرفراز و نشیبش را به خود دید. شهر هزار طائفه و هزار مذهبی که در سالهای اخیر یکی از نقاط کانونی مبارزات و مقاومت مردمی علیه استعمار و اشغال بوده است. مهمترین ورزشگاه شهر بیروت به عنوان نقطه کانونی تشییع در نظر گرفته شده است. بسیاری از لبنانیهای دوستدار سید شهید که به کشورهای دیگر مهاجرت کردهاند، خود را برای حضور در تشییع به لبنان رساندهاند و بسیاری نیز از شهرهای جنوبی لبنان و منطقه بقاع برای شرکت در تشییع به بیروت آمدهاند.
تشییع سیدحسن علاوه بر بعد جهانی و تأثیرات منطقهای، سویه اجتماعی مهمی در جامعه تقسیمشده و متکثر لبنان دارد. در کشوری که از بدو تأسیسش بر اساس طوائف دستهبندی شده و حیات سیاسی گروههای اجتماعی مختلف زیر تقسیمبندی سنتی طوائف تقسیم میشود، خیابان همواره بخش جداییناپذیری از سیاست و امر اجتماعی است. در ساختار سیاسی و اجتماعی لبنان به علت نبود ابزارهای پیگیری بسیاری از مطالبات به دلیل فسادهای تودرتو و همچنین عدم یکپارچگی در ساختار حاکمیت، خیابان امتداد سیاست است و گروههای اجتماعی گاهگاه بقای سیاسی خود را با حضور در خیابان تضمین میکنند.
تشییع سید شهید در این بافتار، علاوه بر تأثیرات منطقهای و جهانی، تأثیری مستقیم در افزایش و تثبیت قدرت مقاومت در ساختار سیاسی لبنان دارد. حامیان مقاومت قرار است خیابان را تصرف کنند و علیه روایت صهیونیستی که ادعا میکند حمایت عمومی از مقاومت از بین رفته است، بایستند. پرسش اما اینجاست که حزبالله چگونه با بازنمایی خود و ارتباط رسانهای با حامیان و حتی رقبایش توانسته این جمعیت عظیم را به خیابانهای لبنان بیاورد؟ حزبالله و در مرکز آن سید شهید چگونه توانست بدنه حامیان مقاومت را علیرغم سانسور خبری بزرگ حفظ کند و صدای خود را به بیرون از مرزهای لبنان برساند؟
صدای مقاومت
بیراه نیست اگر بگوییم عملیات رسانهای حزبالله حول محور شخصیت سیدحسن نصرالله تأسیس شده است؛ چهرهای که صدای او برای بسیاری از حامیان مقاومت و حتی دشمنان آن، نماد مقاومت شده است. از نمونههای برجسته این هوشمندی رسانهای، سخنرانی معروف او در ۲۲ سپتامبر ۲۰۰۶ بود. تنها یک ماه از پایان جنگ ۳۳ روزه با اسرائیل گذشته بود که هزاران نفر از حامیان مقاومت در خیابانهای ضاحیه جنوبی بیروت گرد هم آمدند. در میان ویرانههایی که از حملات اسرائیل بهجا مانده بود، پردههای نمایش عظیم، تصویر شهید نصرالله را نشان میدادند که با شور و حرارت برای مردم سخنرانی میکرد. او در آن روز از «پیروزی الهی» سخن گفت؛ لحظهای که تا امروز به عنوان نماد پیروزی مقاومت بر رژیم، تثبیت و حک شده است.
سخنرانیهای شهید نصرالله نه تنها بهعنوان چراغ راه فکری و سیاسی حزبالله عمل میکرد، بلکه هدف آنها بسیج مردم در عرصههای مختلف نیز بود. بنابراین، اگرچه بخش عمدهای از محتوای سخنرانیهای او بر مقاومت نظامی در برابر اشغالگری اسرائیل متمرکز بود، اما او تأکید داشت انواع مختلفی از اعمال و کردارها حتی در زندگی شخصی نیز میتوانند بهعنوان مقاومت فریمبندی شوند، بسته به مخاطب هدف. برای مثال، مقاومت میتواند در سطوح سیاسی، اخلاقی، مادی، مالی و تسلیحاتی پشتیبانی شود. در سخنرانیهایی که به مخاطبان مختلف پرداخته میشد، اغلب به رویدادهای جاری اشاره میشد، مانند انتخابات ۲۰۱۸ در لبنان؛ زمانی که سید شهید در سخنرانیای به حامیان حزبالله رأی دادن در انتخابات را بهعنوان شکلی از مقاومت توصیف کرد: «شما کسانی هستید که مقاومت را در آغوش میگیرید، از آن حمایت میکنید و در انتخابات از آن پشتیبانی میکنید.»
اما آنچه روایتسازیها و سخنرانیهای شهید نصرالله را از بسیاری از رهبران منطقه متمایز میکند، نه ثروت، نه نسب خانوادگی و نه قدرت سیاسی موروثی است، بلکه توانایی او در ارتباط برقرار کردن و مکالمه با مردم است. از سال 1992 که رهبری حزبالله به او رسید تا روز شهادتش، علیرغم آنکه به دلایل امنیتی سالها از حضور در اجتماعات مردمی محروم بود، تصویرش به عنوان رهبری که در میانه میدان است، خدشهدار نشد. به گواهی بدنه مردمی حامی حزبالله، شهید نصرالله همیشه تصویری از یک مبارز مردمی از خود نشان داده است. سخنرانیهای او که از طریق شبکه تلویزیونی حزبالله (المنار) و دیگر شبکههای عربی پخش میشوند، نقشی کلیدی و اصلی در تثبیت جایگاه او بهعنوان «صدای مقاومت» ایفا کردهاند.
قدرت رسانه در استراتژی حزبالله
شاید تجربه از دیگر گروههای مقاومتی و شاید هوش و ذکاوت ذاتی بود ولی سید شهید اهمیت بازنمایی رسانهای حزبالله را خیلی سریع و دقیق دریافت. این رویکرد سبب شد که حزبالله از ابتدا پروژه «به دست گرفتن تصویر خویشتن» را به موازات نبردهای نظامی آغاز کند. به همین دلیل، این گروه یک سیستم رسانهای پیچیده ایجاد کرده که به آن اجازه میدهد روایت خود را بدون واسطه و فیلتر دیگران منتشر کند. بر همین اساس حزبالله به موازات توسعه نظامی، نهادهای اجتماعی- رسانهای خود را تأسیس و توسعه داده است. نهادهایی که مانند مدارس المهدی، مؤسسه قرضالحسن، کشافه المهدی برای نوجوانان و چندین مؤسسه دیگر که در شرایط ورشکستگی دولت لبنان و گسیختگی امر فرهنگی و اجتماعی این کشور بتوانند بدنه اجتماعی این گروه را حفظ کنند.
در این میان، شبکه تلویزیونی المنار که متشکل از چند شبکه تلویزیونی است، مهمترین ابزار رسانهای حزبالله محسوب میشود. این شبکه سخنرانیهای شهید نصرالله و دیگر پیامهای حزبالله را مستقیماً و بدون دخالت دیگر رسانهها منتشر میکند و به این ترتیب، روایت حزبالله را از رویدادهای منطقهای و جهانی به مخاطبانش ارائه میدهد.
اما استراتژی رسانهای حزبالله فقط به تلویزیون محدود نمیشود. این گروه از مستندها، ویدئوهای موسیقی و حتی فیلمهای کوتاه هم برای رساندن پیامهای خود استفاده میکند. از نخستین نقاط عطف به کارگیری سرود به عنوان یک امر بسیجکننده، به تولید سرود مثل نصرک هز الدنی «پیروزی تو دنیا را تکان داد» برمیگردد. این تولیدات فقط یک سرود ساده نیستند، بلکه به نمادهایی تبدیل شدهاند که هواداران را گرد هم میآورند و حس مقاومت را در آنها تقویت میکنند.
همچنین، حزبالله از ویدئوهای نظامی، ازجمله تصاویر شکستهای ارتش اسرائیل یا اسارت سربازان دشمن، برای ارائه ضدروایتی در برابر رسانههای غربی و اسرائیلی بهره میبرد. اما پیامهای حزبالله تنها به نمایش پیروزیهایش محدود نمیشود. این گروه از رسانه برای ایجاد حس وحدت و هویت مشترک در میان طرفدارانش نیز استفاده میکند. رسانههای حزبالله واقعیتی را برساخت میکنند که در آن، هر شکست بهعنوان قدمی در مسیر پیروزی بزرگتر معرفی میشود. این رویکرد نهتنها در روایتهای نظامی حزبالله دیده میشود، بلکه در تأکید آن بر نمادهای فرهنگی و مذهبی شیعی نیز کاملاً مشهود است.
رهبری کاریزماتیک؛ پرورش یک اسطورۀ مقاومت
یکی از ارکان اصلی روایت حزبالله، ساخت و پرورش آیکان شخصیتی پیرامون شهید نصرالله است. بازنمایی تصویر شهید نصرالله به دقت شکل گرفته تا تجسم آرمانها و مبارزات حزبالله باشد. نظریهپرداز سیاسی ارنستو لاکلا مدتهاست استدلال میکند که جنبشهای مردمی معمولاً حول محور یک چهره مرکزی شکل میگیرند، این چهره مرکزی میتواند اراده جمعی مردم را به نمایش بگذارد. از این رو، شهید نصرالله در بازنمایی حزبالله و نزد بدنه حامیانش، فراتر از رهبر حزبالله بود؛ او نمادی زنده و یک اسطوره است که حضورهای اندک و البته از پیش اعلام شدهاش در عرصه عمومی، اهمیت و وزن او را در ساختار سیاسی - اجتماعی لبنان و منطقه چندین برابر میکردند.
حضورهای اندک اما بسیار مورد انتظار او رویدادهایی استراتژیک بهشمار میرفتند که میتوانست واقعیتهای در میدان را جابهجا کند. لینا خطیب، پژوهشگر چاتهام هاوس در این باره مینویسد زمانی که (شهید) نصرالله بالاخره جلوی دوربین ظاهر میشود، معمولاً در پوشش سنتی روحانیت حضور دارد؛ پوششی که بیش از یک انتخاب ظاهری، نشانگر قدرت مذهبی او است و او را به سنت طولانی زعامت و رهبری شیعه در منطقه متصل میکند. علاوه بر این، تراژدیهای شخصی او همچون از دست دادن (شهادت) پسرش هادی در سال ۱۹۹۷ در شخصیت عمومی او جای گرفتهاند. (شهید) نصرالله با امتناع از درخواست امتیازات ویژه برای بقایای پسرش و با بیان اینکه «شهادت هادی با شهادت هر مجاهد دیگری فرق ندارد»، برای مردم و حامیانش به رهبری همدل، هم سرنوشت و شریک مخاطرهها تبدیل شد.
تصویر کاریزماتیک شهید نصرالله پیش از شهادتش برای حامیان مقاومت چندین کارکرد مهم داشت: ایجاد هالهای از شکستناپذیری اطراف حزبالله، تقویت روحیه بدنه مقاومت و فراهم آوردن نقطه کانونی برای بسیج اقدام جمعی. در زمانهای بحرانهای گوناگون، هنگامی که روایتها و تصویرسازیهای غربی، عبری و عربی سعی در تضعیف مشروعیت حزبالله داشتند، شخصیت کاریزماتیک شهید نصرالله پاسخی مطمئن ارائه میداد و یادآوری میکرد که رهبری، فداکاری و مقاومت استوار، هسته اصلی هویت این سازمان هستند.
در ادبیات تخصصی این امر را با اصطلاح امنیت آنتولوژیک توضیح میدهند، چیزی که ما در اصطلاح فارسی آن را ستون خیمه مینامیم. امنیت آنتولوژیک وضعیتی را توضیح میدهد که رهبری کاریزماتیک با حضور و عملکردش برای حامیان و بدنه مردمیاش حمایت و دلگرمی و امنیت معنوی ایجاد میکند و به واسطه اطمینان بدنه مردمی به این شخصیت کاریزماتیک، آنها میتوانند بحرانها را مدیریت کنند.
نفوذ جهانی رسانهای حزبالله
در حالی که المیادین و المنار همچنان پرچمدار استراتژی رسانهای حزبالله هستند، نفوذ این سازمان فراتر از یک رسانه خاص رفته و در شبکه گستردهای از کانالهای ارتباطی مشهود است. این امپراتوری رسانهای به دقت ساختاربندی شده تا بتواند همزمان با مخاطبان محلی و جهانی ارتباط برقرار کرده و پیامهای خود را به شکلی گسترده و همگون منتشر کند.
علاوه بر فعالیتهای تلویزیونی، حزبالله سرمایهگذاریهایی عمدتاً از نوع سرمایهگذاری انسانی و فرهنگی در رسانههای چاپی انجام داده است. روزنامه روزانه «الاخبار» که اغلب به عنوان تریبون دیدگاههای سیاسی حزبالله شناخته میشود، نقش حیاتی در شکلدهی به گفتمان داخلی دارد. با ارائه تحلیلهای عمیق، سرمقالهها و دیدگاههای متنی درباره سیاست منطقهای، «الاخبار» یک پلتفرم فکری محسوب میشود که روایت مقاومت حزبالله را تقویت میکند. رسانههای حزبالله طی سالهای اخیر توانستهاند از طریق ترکیب روزنامهنگاری تحقیقی و مقالات نظری، برای ادبیات مقاومت در فضای فرهنگی و نخبگانی لبنان که فرانسوی - آمریکایی است، جا باز کنند.
بسیاری از استادان دانشگاه و روشنفکران حامی مقاومت در این شبکهها و روزنامهها تریبونی برای انتشار مواضعشان بهدست آوردهاند، این سرمایه فرهنگی به ایجاد یک روایت منسجم کمک میکند و اقدامات حزبالله را در بستر تاریخی و سیاسی گستردهتری شرح و بسط میدهد.
ظهور رسانههای دیجیتال موجب شد تا حزبالله کانالهای ارتباطی خود را بیش از پیش متنوع کند. پلتفرمهای آنلاین شامل وبسایتها و وبلاگها به ابزارهای ضروری این سازمان تبدیل شدهاند؛ این رسانهها اجازه میدهند تا حزبالله از محدودیتهای رسانههای سنتی فراتر رفته و به مخاطبانی جوان و آشنا به دنیای دیجیتال دست یابد. شبکههای اجتماعی مانند توییتر، فیسبوک و تلگرام و سپس اینستاگرام به بخش جداییناپذیر استراتژی آن تبدیل شدهاند و امکان انتشار زنده اخبار، بسیج حامیان و پاسخ سریع به روایتهایی که مشروعیت آن را به چالش میکشند، فراهم میکنند. در این میان به ویژه در سالهای اخیر رشد انسان رسانههای حامی مقاومت و کالکتیوهای مجازی سمپات حزبالله توانستهاند روایتی شخصیتر، زندهتر و بیواسطهتر را از بدنه حامی مقاومت به تمام جهان برسانند. در جریان جنگ اخیر نیز در وضعیت سانسور خبری شدید علیه مقاومت، این کالکتیوها و انسان رسانههای مجازی توانستند در شکست حصر خبری و روایتهای ضد مقاومت نقش جدی ایفا کنند.
استراتژی دیجیتال حزبالله تنها به خبررسانی محدود نمیشود؛ بلکه به عنوان یک تمرین پیشرفته در تحلیل دادهها و ارسال پیامهای هدفمند نیز عمل میکند. این سازمان محتوای خود را با پایش روندهای شبکههای اجتماعی و تحلیل تعامل مخاطبان، بهگونهای تنظیم میکند که بیشترین تأثیر را به همراه داشته باشد. یکی از عوامل موفقیت این استراتژی، رقابتی بودن فضای رسانهای در لبنان است. این فضای آزاد برای رسانهها در لبنان جبراً به گروههای مقاومت کمک کرده است تا لجستیک و محتوای خود را برای بازنمایی خود به دست گیرند.
همچنین با بررسی بدنه مردمی حزبالله در مییابیم که این گروه با درک مناسبات فرهنگی جامعه لبنان رویکردی روادار به امر فرهنگ دارد. با همین درک فرهنگی، حزبالله میتواند پیام خود را برای اقشار و طوایف متکثر لبنان و جهان عرب و حتی جهان تنظیم کند. به گواهی خبرنگاران خارجی مستقر در بیروت، این گروه از تعامل با خبرنگاران خارجی برای شکستن سانسور خبری دریغ نمیکند و انزوای رسانهای را بر نمیتابد. این رویکرد انعطافپذیر به حزبالله اجازه داده است تا علیرغم تلاشهای فزاینده دولتهای غربی و شرکتهای فناوری برای محدودسازی محتوای مقاومت، حضوری قوی در فضای مجازی داشته باشد. در دنیایی که نفوذ دیجیتال ارتباط فزایندهای با قدرت سیاسی دارد، سرمایهگذاریهای حزبالله در قابلیتهای سایبری و جنگ روایتهای آنلاین، نماد عزم راسخ این گروه برای باقی ماندن در مرکز توجه در قرن بیست و یکم است.
تحلیل تطبیقی؛ روایتهای مقاومت در بستر جهانی
موفقیت استراتژی رسانهای حزبالله زمینه را برای مقایسه با سایر جنبشهای مقاومت جهانی و بازیگران غیردولتی فراهم میکند. همانطور که بسیاری از گروههای غیردولتی دریافتهاند، نبرد بر سر جلب تأیید عمومی به اندازه هر مقابله نظامی تأثیرگذار است. نمونههای تاریخی – از جنبشهای انقلابی در آمریکای لاتین گرفته تا اعتراضات و انقلابهای معاصر در آفریقا – نشان میدهد که کنترل روایت ابزاری قدرتمند برای بسیج حمایت و مشروعیتبخشی به اقدامات به شمار میآید. با این حال، رویکرد حزبالله در تلفیق پیچیدهای از نمادگرایی دینی، رهبری مردمی و فناوریهای ارتباطی مدرن از سایر نمونهها متمایز میشود.
این همآمیختگی از سنت و مدرنیته به حزبالله اجازه داده تا روایتی بیافریند که همزمان ازلی و تاریخی و از سوی دیگر معاصر است. با تکیه بر نمادهای عمیق فرهنگی و دینی، این سازمان با جوامعی همصدا میشود که در روایتهای تاریخی شهادت و مقاومت غوطهورند. در عین حال، بهکارگیری ابزارهای دیجیتال مدرن و استفاده از پلتفرمهای رسانهای تضمین میکند که پیام آن محدود به فضاهای سنتی نباشد و به مخاطبانی در سطح جهان دست یابد. این استراتژی دوگانه در ایجاد هویتی قوی و چندبعدی مؤثر بوده که مقابله با آن با نقدهای سنتی رسانهای کار دشواری به شمار میرود.
چالشها و راهکارهای مقابله
با وجود موفقیتهای بهدست آمده، استراتژی رسانهای حزبالله بدون چالش نیست. روایتهای متقابل فزاینده و پیچیده از سوی دولتهای غربی، گروههای سیاسی رقیب و حتی نارضایتیهای داخلی مخاطرات پایداری ایجاد میکند. تلاشهای بینالمللی برای محدودسازی محتوای مقاومتی در شبکههای اجتماعی، حزبالله را مجبور کرده تا بهطور مداوم تاکتیکهای دیجیتال خود را تطبیق داده و بهروز کند. افزون بر این، سرعت بالای تغییرات در فناوریهای ارتباطی به این معناست که آنچه چند سال پیش مؤثر بوده، ممکن است بهسرعت منسوخ شود.
ذات خود روایت حزبالله – که ریشه در مقاومت در برابر ظلم خارجی ادراکشده دارد – همچنین موجب درگیری مداوم با بازیگران قدرتمند دولتی میشود؛ بازیگرانی که از منابع و تخصص فناورانه لازم برای راهاندازی کمپینهای ضدمقاومت بهرهمند هستند. اتکا به رهبری کاریزماتیک، هرچند که نقطه قوت محسوب میشود، در عین حال نقطه ضعفی نیز به همراه دارد؛ فاجعهای نظیر شهادت سید یا شهادت دیگر رهبران میتواند منجر به فرسایش اعتمادبهنفس میان حامیان شود که البته تشییع سید در این زمینه میتواند این خلاء را تا حدی جبران کند و از این سو واجد اهمیتی ویژه است. در پاسخ به این چالشها، حزبالله توانایی قابلتوجهی در نوآوری به نمایش گذاشته است. سرمایهگذاریهای این سازمان در حوزه جنگ سایبری، ایجاد مراکز جدید رسانه دیجیتال و رویکرد پیشگیرانه در روایتگر، همگی نشانگر آگاهی و واکنش فعال به نقاط ضعف استراتژیهای خود است. توانایی تطبیق در زمان واقعی، تغییر پلتفرمها و ادغام فناوریهای نوین در چهارچوبی مستحکم از مقاومت، بدون شک یکی از برجستهترین جنبههای عملیات رسانهای حزبالله است.
