امروز سرنوشت قدرت در برلین تعیین میشودامروز انتخابات سراسری در آلمان برگزار خواهد شد؛ رخدادی مهم که پس از فروپاشی دولت ائتلافی و با توجه به شرایط پیچیده داخلی و بینالمللی، سرنوشتساز خواهد بود.
نقش سرنوشتساز مهاجران در انتخابات آلمان

امروز انتخابات سراسری در آلمان برگزار خواهد شد؛ رخدادی که میتواند برای آلمانیها و شاید به قول ایلان ماسک برای کل اروپا و آینده تمدن بشری بسیار مهم و سرنوشتساز باشد. این انتخابات زودتر از موعد مقرر و پس از فروپاشی دولت ائتلافی موسوم به چراغ راهنمایی (ترکیب سه حزب سوسیال دموکرات(اسپیدی)، دموکراتیک آزاد (افدیپی) و سبزها) در اواخر سال گذشته میلادی برگزار میشود.
رئیسجمهور آلمان در شرایطی دستور برگزاری انتخابات زودهنگام در 23 فوریه (5 اسفندماه) را صادر کرد که اوضاع داخلی این کشور و همچنین معادلات جدید بینالمللی با تحولات پیچیده و غیرقابل پیشبینی مواجه شده است.
انتخابات آلمان؛ بررسی شرایط پیچیده داخلی و بینالمللی
دلایل و عوامل زیادی وجود دارد که انتخابات اخیر آلمان را از دورههای پیشین متمایز میکند.
1. جنبههای داخلی
اوضاع اقتصادی آلمان هیچ وقت تا بدین حد آشفته و بیثبات نبوده است. اگرچه منابع دولتی ادعا میکنند تورم تا حد زیادی کنترل و مهار شده است، اما بسیاری از آلمانیها هنوز هم از قیمت اجناس و بیثباتی اقتصادی شاکیاند.
از سوی دیگر شکافهای اجتماعی در آلمان تشدید شده و روند افراطگرایی در حال اوجگیری دوباره است. رشد چشمگیر حزب راستگرای افراطی آلترناتیو برای آلمان (ایافدی) در چند سال اخیر کاملاً نگرانکننده است، چنان که از دوره قبل انتخابات سراسری در آلمان (2021) تاکنون، محبوبیت این حزب رشدی 100 درصدی را نشان میدهد. در میان عوامل مختلفی که بر رشد افراطگرایی در جامعه آلمان تأثیرگذار بوده، بدون شک نقش و سهم حضور مهاجران و پناهندگان خارجی بسیار پررنگ است. مسئله مهاجران اکنون به یکی از مسائل بغرنج جامعه آلمان تبدیل شده و حتی برخی آن را تأثیرگذارترین عنصر داخلی در انتخابات اخیر توصیف میکنند.
2. جنبههای بینالمللی
انتخابات این دوره با چالشهای چندگانه و بعضاً دور از انتظاری مقارن شده است. تداوم جنگ در اوکراین و تبعات آن برای اروپا و آلمان، روابط آلمان و اتحادیه اروپایی در حوزههای مختلف سیاسی و اقتصادی، چگونگی تعامل با ابرقدرت نوظهور جهانی چین و سرانجام بازگشت ترامپ به کاخ سفید، برخی از عمدهترین چالشها در حوزه بینالمللی به شمار میآیند.
در این بین، آنچه که از همه مهمتر به نظر میرسد این است که آلمان در انتخابات جاری با یک پدیده جدید و تا حدی عجیب در حوزه خارجی مواجه شده است؛ مداخلات بیسابقه و آشکار خارجی در انتخابات. نخستین مداخلات در این زمینه از سوی «ایلان ماسک» میلیاردر آمریکایی آغاز شد، آن هم در زمانی که ترامپ هنوز به کاخ سفید راه نیافته بود و او هم مسئولیتی در دولت آمریکا نداشت. ایلان ماسک در آن زمان و بر سر حملات تروریستی و رویکردهای مهاجرتی برلین، نخستوزیر اولاف شولتز را مورد تحقیر و توهین و حزب راست افراطی آلترناتیوی برای آلمان را مورد حمایت قرار داد.
پس از پیروزی ترامپ و حضور ماسک در جمع سیاستمداران کاخ سفید، این روند نهتنها متوقف نشد، بلکه با شدت بیشتری دنبال شد و حتی به توهین به فرانک والتر اشتاین مایر، رئیسجمهور آلمان و ساختار سیاسی این کشور منتهی شد: «اشتاین مایر یک مستبد ضد دموکرات است. شرم بر او باد.»
اما مشکلات آلمان به شخص ایلان ماسک و نظرات و دیدگاههای شخصی او محدود نمیشود؛ مشکل اصلی در کاخ سفید است، در جایی که ترامپ و سیاستمداران اطراف او، عقاید و رویکردهای جدیدی را در رابطه با اروپا و آلمان از خود بروز دادهاند.
در این راستا اوج شگفتی زمانی رقم خورد که معاون رئیسجمهور آمریکا، ونس، با حضور در اجلاس امنیتی مونیخ، اروپا و به ویژه آلمان را هدف تاختوتاز بیمحابای خود قرار داد. «ونس» دولتهای اروپایی را به سرکوب آزادی بیان، از دست دادن کنترل مقوله مهاجرت و امتناع از همکاری با راست افراطی متهم کرد.
همچنین معاون رئیسجمهور آمریکا در اقدامی بیسابقه و در آستانه انتخابات سراسری آلمان، با «آلیس وایدل» رهبر حزب راستگرای افراطی آلترناتیوی برای آلمان ملاقات کرد. اگرچه نخستوزیر شولتس، مدت کوتاهی بعد از سخنرانی ونس و در پشت همان تریبون، تأکید کرد دولت آلمان مداخلات خارجی در سیاست داخلی خود را نمیپذیرد، اما مشخص بود که کار زیادی از او و دولتش برنمیآید و باید در انتظار اثرگذاری این مداخلات در نتایج انتخابات و تقویت جریان افراطگرایی در این کشور باشد.
ابعاد مختلف مقوله مهاجران در آلمان
همان طور که پیش از این گفته شد، مقوله مهاجرت و ابعاد و مسائل حواشی آن، در حال حاضر به عنوان یکی از تأثیرگذارترین مؤلفهها بر انتخابات آلمان شناخته میشود. موضوع مهاجران هم از نگاه داخلی و هم به لحاظ توجه بینالمللی در کانون تمرکز انتخاباتی قرار دارد، کما اینکه «ایلان ماسک» و «ونس» هم از آن به عنوان ابزاری برای حمله به دولت برلین و خدشهدار کردن حیثیت آن استفاده کردهاند. اما برای درک اینکه چرا مسئله مهاجرت تا بدین حد اهمیت یافته است، شاید لازم باشد به برخی اطلاعات کلی در مورد وضعیت پناهندگی و مهاجرت در آلمان اشارهای داشته باشیم.
1. مهاجران در ترکیب جمعیتی آلمان
بدون شک آلمان را باید مهاجرپذیرترین عضو جامعه اروپا و البته یکی از جذابترین کشورهای دنیا برای مهاجران و پناهندگان تلقی کرد. این موضوع را میتوان به خوبی از درصد جمعیت آلمانیهای مهاجرتبار در این کشور درک کرد. بنابر اطلاعات منتشر شده در منابع آلمانی، حداقل یکچهارم مردم این کشور (حدود 21 میلیون نفر)، آلمانیالاصل نبوده و از خانوادهای با پیشینه مهاجرتی برخوردارند.
حدود نیمی از آنها (54 درصد) در خانه حداقل به یک زبان دیگر غیر از آلمانی، صحبت میکنند و این درحالی است حدود یکچهارم افراد با پیشینه مهاجرتی (24 درصد) اصلاً در خانه به زبان آلمانی صحبت نمیکنند. بر مبنای همین آمارها و در یک جمعبندی کلی، تنها 77 درصد از ساکنان آلمان در خانههایشان آلمانی صحبت میکنند.
درحالیکه ارقام بالا به مجموعه افرادی با پیشینه مهاجرتی اشاره دارد، در مورد جمعیتی که در وضعیت پناهندگی و مهاجرت به سر میبرند باید گفت که آخرین آمارها نشان میدهد تا اواخر نیمه نخست سال 2024 میلادی، مجموع تعداد پناهندگان و مهاجران در آلمان، به رقم 3 میلیون و 480 هزار نفر رسیده که به لحاظ تعداد، از اواخر دهه 1950 تاکنون بیسابقه بوده است. در مورد ترکیب جمعیتی این مهاجران، اوکراینیها با جمعیتی بالغ بر یک میلیون و 800 هزار نفر، بزرگترین گروه جمعیتی را از آن خود کردهاند. پس از آن سوریها با نزدیک به یک میلیون نفر و افغانستانیها با نزدیک به 400 هزار نفر جمعیت، در ردههای بعدی قرار میگیرند.
2. شرایط اقامتی پناهندگان و مهاجران در آلمان
در مورد شرایط اقامتی مهاجران و پناهندگان، به نظر میرسد اکنون آنها در چهار وضعیت قرار دارند.
دسته اول، افرادی که درخواست پناهندگیشان کاملاً مورد پذیرش قرار گرفته است. تعداد این افراد در سالهای اخیر به شدت کاهش یافته است بهطوریکه در سال 2023، فقط حدود 44 هزار نفر به دلایل سیاسی و 75 هزار نفر هم بر اساس برخی مواد کنوانسیون پناهندگان وضعیت پناهندگی دریافت کردهاند.
گروه دوم، پناهندگان و یا مهاجرانی که تحت حفاظت و به قول آلمانیها «حمایت فرعی» موقت قرار گرفتهاند. طبیعی است که این گروه، بزرگترین دسته جمعیتی مهاجران را تشکیل میدهند. گروه سوم، متقاضیانی که درخواست پناهندگی آنها در دست بررسی است.
منابع رسمی رقم این افراد را در پایان نیمه نخست سال 2024، حدود 500 هزار نفر برآورد کردهاند. درنهایت دسته چهارم، کسانی که دستور اخراج آنها صادر شده و در انتظار اخراج به سر میبرند. آخرین برآوردها تعداد این افراد را 230 هزار نفر نشان میدهد.
شرایط اقامتی این افراد پیچیدگیهای حقوقی خاص خود را دارد و نزدیک به 80 درصد از آنها به دلیل موانع حقوقی مانند جنگ داخلی، بیثباتی و یا ناامنی کشور مبدأ و یا دلایل بشردوستانه، در حال حاضر قابل اخراج نیستند. به لحاظ قانونی به این افراد سند اقامتی «تحملی» یا همان «دولدانگ» داده شده است. آنها به محض مساعد شدن شرایط کشورشان و یا به مقتضای تصمیمات دولت میزبان، باید از کشور خارج شوند.
3. دلایل توجه خاص به پناهجویان و مهاجران در آلمان
اما اینکه چرا مسئله مهاجرت و پناهجویان در سالهای اخیر در کانون توجه آلمانیها قرار گرفته است، خود ریشه در عوامل مختلفی دارد.
افزایش چشمگیر تقاضای پذیرش از سوی پناهجویان و مهاجران طی سالهای اخیر، بدون شک در رأس این عوامل جای میگیرد. حوادث و رخدادهای جهانی به ویژه در خاورمیانه و بخشهایی از آسیا و آفریقا، باعث شده روند مهاجرت به کشورهای اروپایی در سالهای اخیر رشد فزایندهای پیدا کند.
رویکرد ابتدایی این کشورها بهخصوص آلمان در جذب پناهندگان نیز به تشدید مهاجرتها منتهی شد. این کشورها با توجه به کاهش رشد جمعیت و نیاز به جمعیت جوان و نیروی کار فعال، پذیرای جمعیتهای مهاجر شدند. اما تداوم بیوقفه و سیر صعودی این روند، نگرانیها در مورد هزینههای این حضور را افزایش داده است.
در کنار آن، شاهد دروغپردازیها و ارائه آمارهای غلط در رابطه با تعداد مهاجران بودهایم که روند مهاجرهراسی را تشدید کرده است. به عنوان نمونه، «پیتر بیسترون» نماینده حزب افراطی آلترناتیوی برای آلمان، در مقطعی مدعی شد حدود 2 میلیون مهاجر افغانستانی در سالهای اخیر به آلمان آمدهاند. اما وقتی که احزاب چپ از دولت درخواست کردند تا آمارهای رسمی را در این زمینه منتشر کند، مشخص شد ارقام ادعایی با آمارهای رسمی فاصله زیادی دارد.
برقراری پیوند میان گسترش حضور مهاجران و پناهجویان و افزایش آمار جرم و جنایت در برخی نواحی، عامل دیگر توجه به مهاجران محسوب میشود. وقوع چند حمله خونین و تروریستی توسط پناهجویان در شهرهای مختلف آلمان، که آخرین آن در شهر مونیخ رخ داد، این باور را تقویت کرد که میان حضور و افزایش تعداد پناهجویان و افزایش بزهکاری و جرم و جنایت ارتباطی مستقیم برقرار است.
وزیر کشور تحت فشار آلمان نیز تأکید کرد که با توجه به افزایش 5.5 درصدی آمار جرائم و افزایش 13.5 درصدی مظنونان با پیشینه غیرآلمانی، دولت درصدد شتاب بخشیدن به روند اخراج مهاجران است. همه اینها در شرایطی رخ داد که ابعاد دقیق این ارتباط هیچوقت روشن نبوده است. در آخرین پژوهش انجامگرفته از سوی یک مؤسسه تحقیقاتی آلمانی نیز این نتیجه حاصل شده که افزایش سهم جمعیتی مهاجران در یک منطقه، لزوماً به بالا رفتن جرم و جنایت در آن منطقه منتهی نشده است.
موضوع خیزش جهانی جنبشهای افراطگرای ناسیونالیستی و مهاجرستیز در جهان و به ویژه در اروپا هم دلیل دیگری برای توجه ویژه به مسئله مهاجران ایجاد کرده است. این روند که از چند سال قبل آغاز شده، با بازگشت مجدد افرادی چون ترامپ به قدرت و همراهی افراد ثروتمند و با نفوذی همچون ایلان ماسک، شدت یافته است.
در آلمان هم حزب افراطگرا و ناسیونالیستِ آلترناتیوی برای آلمان، دقیقاً چنین نقشی را ایفا میکند. سرانجام باید به وضعیت فرهنگی و اجتماعی آلمانیها و حساسیتهای پدیدار شده در این زمینه اشاره کرد. حضور گسترده مهاجران بحثها در زمینه اصالت نژاد و حفظ هویت آلمانی را یک بار دیگر در این کشور زنده کرده است.
اینکه تعداد قابل ملاحظهای از مردم در داخل آلمان و در درون خانههای خود دیگر به زبان آلمانی صحبت نمیکنند و یا خردهفرهنگهای محلی و مهاجر در برابر فرهنگ ملی تقویت شدهاند، برای بسیاری از آلمانیها نگرانکننده تلقی میشود.
در همین رابطه یکی از مسئولان کانون پناهندگان سیاسی ایران در برلین باور دارد نوعی «ناسیونالیسم نهفته در اقشار میانی و متمول جامعه [آلمان] وجود دارد.»
به همراه موارد ذکر شده، نباید از نقش بیثباتی اقتصادی و افزایش چالشهای اقتصادی هم غفلت کرد. در هر جامعهای که چنین مشکلاتی بروز پیدا میکند، بخشی از جامعه در جستوجوی علت و ریشهیابی مشکلات، به دلایل و عواملی مبهم و خاص همچون مهاجران و هزینههای حضور آنها استناد میکنند.
پیامدهای مسائل مهاجرتی بر روند و نتایج احتمالی انتخابات
موضوع اثرگذاری چالشهای مرتبط با مهاجران بر انتخابات آلمان مدتهاست که در کانون توجه قرار گرفته و براساس نظرسنجیها یکی از موضوعات کلیدی در تصمیمگیری انتخاباتی مردم تلقی میشود. اما این توجه زمانی زمانی به نقطه اوج خود رسید که در نیمه دوم سال گذشته میلادی و در جریان انتخابات دو ایالت شرقی آلمان، حزب حاکم سوسیال دموکرات و متحدان آن شکست فاجعهباری را در برابر راستگرایان افراطی متحمل شدند.
تقریباً همه متفقالقول بودند که سیاستهای مهاجرتی دولت دلیل اصلی این شکست بوده است. «کریستین لیندنر»، وزیر دارایی آلمان و رهبر حزب دموکراتهای آزاد در دولت ائتلافی دلیل این شکست سنگین را اینگونه بیان میکند: «مردم از حکومتی که ممکن است کنترل مهاجرت و پناهندگی در آلمان را از دست داده باشد، خسته شدهاند...دیگر کسی حاضر نیست بشنود که حل این معضل از نظر قانونی امکانپذیر نیست. مردم میخواهند شاهد راهحل باشند.»
1. جنجال عبور از سد آتش
این مهمترین رخدادی است که در محور مهاجران در بستر انتخاباتی آلمان رخ داده است. «سد آتش» اصطلاحی است که از دوره پس از جنگ جهانی دوم در بین احزاب سیاسی آلمان رواج داشته و بر عدم همراهی و همکاری تمامی احزاب با راستگرایان افراطی تأکید دارد.
این «سد آتش» به مدت چندین دهه و بدون هرگونه خللی پابرجا مانده بود تا اینکه بر سر مهاجران فرو ریخت. ماجرا از آنجا آغاز شد که پس از پیروزی چشمگیر جریانهای راستگرای افراطی در دو ایالت شرقی آلمان، «فریدریش مرتس»، رهبر حزب دموکرات مسیحی اعلام کرد از خواستش برای اصلاحات در قوانین مهاجرت و بهویژه عودت پناهجویان غیرقانونی به مرزهای آلمان، به هیچ عنوان عقبنشینی نخواهد کرد.
او در این راستا سلسلهاقداماتی را به عمل آورد که طرح یک بیانیه غیرالزامآور در مجلس ملی و ارائه لایحه اصلاح قانون مهاجرت عمدهترین آنها بود.
در این بین نکته جنجالبرانگیز ماجرا در جایی رقم خورد که جریانهای راستگرای افراطی و بهخصوص حزب راستگرای آلترناتیوی برای آلمان، اقدامات مرتس را مورد حمایت قرار دادند و او نیز از این مسئله استقبال کرد: «این قانون تنها به این دلیل که افراد اشتباه از آن حمایت میکنند، اشتباه نیست.»
با این حال فروریختن «سد آتش» غوغایی در آلمان به پا کرد و اعتراض همه احزاب را به همراه داشت. رهبران حزب سوسیال دموکرات آن را یک خطای تاریخی خواندند که همیشه دامنگیر مرتس خواهد ماند. حتی آنجلا مرکل نخست وزیر پیشین و همحزبی مرتس هم او را مورد نکوهش قرار داده و به بازگشت در مسیر درست توصیه کرد.
با همه این اوصاف روشن بود که «سد آتش» ترک برداشته است و با بند زدن همه نمیتوان آن را به حال اول بازگرداند. از آن مهمتر، حال این سؤال پیش آمده بود که آیا ممکن است چنین اتفاقی در قالبی وسیعتر، مانند تشکیل یک دولت ائتلافی با مشارکت راستگرایان افراطی رخ دهد؟
2. میانهروها بازنده اصلی این کشمکشها
ناکامی حزب مرتس و حزب دموکرات مسیحی در تصویب لایحه مهاجرتی در مجلس ضربه حیثیتی بزرگی به آنها و البته جریانهای میانهرو حامی لایحه وارد کرد. از یکسو تظاهرات گستردهای در شهرهای مختلف آلمان در محکومیت این اصلاحیه و نادیده گرفتن «سد آتش» به راه افتاد و از سوی دیگر نظرسنجیها از افت محبوبیت احزاب حامی این طرح و بهویژه اتحادیه دموکرات مسیحی، حکایت داشت.
در نقطه مقابل، نظرسنجیها نشان میدهد این رخداد بر مواضع و موقعیت جریانهای سیاسی دو سر طیف، یعنی چپها (با عبور از آستانه پذیرش 5 درصدی) و راستگرایان افراطی(صعود تا مرز 25 درصد) تأثیرات مثبتی بر جای گذاشته است. با توجه به شرایط پیچیده احزاب سیاسی در انتخابات اخیر و اینکه دولت آینده نیز قطعاً ائتلافی خواهد بود، بدون شک این رخ داد روند تشکیل دولت آینده را با پیچیدگیهای بیشتری مواجه خواهد کرد.
3. سیاستهای مهاجرتی آلمان در نقطه غیر قابل بازگشت
درنهایت صرف نظر از این که چه حزب و یا ائتلاف حزبی دولت آینده برلین را در اختیار گیرد، یک نکته روشن است؛ با توجه به نقش کلیدی مسائل مهاجرتی در انتخابات اخیر، سیاستهای گذشته در این حوزه دیگر قابل استمرار نیست و قوانین مرتبط با پناهجویان نیاز به تغییر و بازنگری دارد. در این بین ترکیب دولت آینده شدت و حدت این اصلاحات را تعیین خواهد کرد.
گزارش کامل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.
مطالب پیشنهادی











