


«من رسیدم، کیف رو گرفتم. گفت کیف رو بده، گوشی رو بگیر. دانشجوام.» صبح روز گذشته و در ساعات اولیه روز، فرمانده انتظامی تهران بزرگ اعلام کرد دو سارق دانشجوی دانشگاه تهران به همراه همدستشان که در کار خرید و فروش سایر سرقتها بود، دستگیر شدند. سخنگوی قوه قضائیه نیز شامگاه 28 بهمن ماه با حضور در گفتوگوی ویژه خبری اعلام کرده بود با دستور رئیس قوه قضائیه، مظنونین این حادثه تحت تعقیب قضایی قرار گرفتهاند و به زودی بازداشت شده و مورد محاکمه قرار خواهند گرفت.
نتیجه نیز همانی شد که مسئولان ذیربط وعده داده بودند. سارقانی که در فوت امیرمحمد خالقی نقش داشتند، درنهایت دستگیر و لپتاپ این دانشجوی فوت شده نیز کشف و ضبط شد و متهمان اعتراف کردند که گوشی این دانشجو را به قیمت یک میلیون و پانصد هزارتومان به فروش رساندهاند.
اپوزیسیون و همان سناریوی همیشگی
تنها 2 روز پس از حادثه تلخ کوی دانشگاه تهران و فوت دانشجوی جوان این دانشگاه، عدهای سعی کردند تا ماجرا سیاسی شود و عدهای نیز در تلاش بودند تا فضا به سمت سوءاستفادههای حزبی پیش برود. البته در این بین برخی این حادثه را در امتداد اتفاقات و حوادث 1401 میدیدند و مدام تکرار میکردند که در همان اول کار، برخورد امنیتی صورت بگیرد. با حادثه کوی دانشگاه بار دیگر بهانهای پیدا شده بود تا یک مطالبه صنفی، منطقی و اصیل را به موضوعی برای تقابل و ضدیت با نظام تبدیل کنند و در این بین نیز چهرههای بیاعتبارشان، در ژست قهرمان و رهبر مردم فرو رفته و کلیت این حادثه را به حاشیه ببرند.
مریم رجوی و گروهک آدمکشش مانند همیشه دستور تحریک و سیاهنمایی را صادر کردند و باز هم برای ایجاد التهاب در جامعه و در راستای اهداف شومشان نام نهادهای امنیتی کشور را به میان آوردند. پروژهبگیران ضدایرانی مانند مسیح علینژاد، حسین رونقی و پوریا زراعتی ازجمله کسانی بودند که با ادبیاتی توهینآمیز و رادیکال سعی در ایجاد آتش آشوب و دمیدن در آن داشتند. در همین راستا نیز خبرنامه امیرکبیر که فعالیتهای ضدایرانیاش پیش از این روشن شده بود، با انتشار تصاویر تجمع دانشجویان از همان ساعات ابتدایی در تلگرام و اینستاگرام و بازنشر جملات تهییجی و رادیکال سعی در تبدیل اعتراض صنفی به آشوب داشت.
صبح سهشنبه و دستگیری عاملان حادثه کوی دانشگاه
به دنبال پیگیریهای صورت گرفته، شایعاتی در رابطه با عاملان حادثه کوی دانشگاه در روز شنبه منتشر شد. مرکز اطلاعرسانی فراجا اعلام کرد برابر پیگیری و اقدامات بهعمل آمده توسط کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ طی ۷۲ ساعت پس از وقوع حادثه قتل در بزرگراه جلال آلاحمد تعدادی از مظنونان حادثه شناسایی و بازداشت شدهاند. اما تا به آن لحظه، اخبار منتشر شده در رابطه با عاملان این حادثه تلخ، شایعاتی بیش نبودند. درنهایت در ساعات ابتدایی صبح روز گذشته یعنی 30 بهمن ماه محمد شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی اعلام کرد «متهمان در یک اقدام قضایی و فنی دستگیر شدند و در تحقیقات اولیه به سرقت و قتل امیرمحمد خالقی اعتراف کردند. در تحقیقات اولیه مشخص شد متهمان با انگیزه سرقت مرتکب قتل شدهاند. متهم اصلی که اقدام به قتل و سرقت کرد (ترکنشین موتورسیکلت) با هویت احمد ۲۳ ساله و راکب موتور سیکلت با هویت امیر است.»
سردار محمدیان، فرمانده نیروی انتظامی تهران بزرگ نیز در تکمیل این خبر و تماس تلفنی خبر داد «شب گذشته دو نفر سارقی که در صحنه حضور داشتند، به همراه سه همدستشان که در کار خرید و فروش اقلام سرقت بودند، دستگیر شدند. لپتاپ دانشجوی فوت شده، امیرمحمد خالقی نیز کشف شد و بعد از بازسازی صحنه جرم اطلاعات تکمیلی اعلام میشود. انگیزه اصلی قتل، سرقت بوده است.»
تقریباً اوایل ظهر بود که اولین تصاویر و اعترافات دو عامل در قتل امیرمحمد خالقی منتشر شد. عاملان، صحنه جرم را توضیح دادند و یکی از آنها تعریف کرد هنگام خفتگیری و سرقت، وقتی که کیف امیرمحمد را ربوده بودند، او درخواست کرده بود تا کیف را بدهند و گوشی را بگیرند. در اعترافات تلخشان، جملهای که بیش از همه متأثرکننده و تلخ بود، این بود که امیرمحمد خالقی برای منصرف کردن سارقان از ربودن لپتاپش به آنها گفته بود «دانشجوام.» یکی از متهمان به قتل این دانشجوی جوان گفته بود: «در منطقهای خلوت فرد را شناسایی کردیم و برای سرقت از او اقدام کردیم. پس از گرفتن گوشی و کیف مقتول دو یا سه ضربه به او زدم و بلافاصله سوار موتور شدم و رفتیم.» او در ادامه اعترافاتش عنوان کرده بود روز جمعه متوجه فوت امیرمحمد شده است. همچنین متهمان اعتراف کرده بودند انگیزه آنها سرقت بوده و در 2 الی 3 ماه اخیر نیز 30 الی 40 فقره سرقت انجام داده بودند.
رسانه کجای ماجراست
حادثه تلخ کوی دانشگاه و فوت امیرمحمد خالقی، از جنبههای مختلف چند پیامد و تحلیل دارد. خبر کشتهشدن دانشجوی دانشگاه تهران و حمله به او در کوی دانشگاه، از همان ابتدا از رسانههای رسمی کشور منتشر شد. اعلام رسمی این خبر از رسانههای رسمی کشور نشان داد که رسانهای شدن چنین حادثهای، پیگیریها و حضور مسئولان ذیربط را تسهیل میکند. یعنی رسانه رسمی در چنین مواقعی نه تنها مانع یا مشکلساز نیست، بلکه جریانساز است و مسئولان را برای پاسخگویی و شفافسازی به میدان میآورد.
همچنین تصمیم اصولی که در این بین اتخاذ شد، رسانهای شدن روند پیگیریها و در جریان قراردادن مردم بود. این بدان معناست که پس از اعلام خبر، مسئولان مربوطه از مدیران قضایی تا انتظامی و حتی وزارت علوم در انتخابی درست، شفافسازی و گفتوگو با رسانه را بر سکوت ترجیح دادند. در ماجرای حادثه تلخ چند روز اخیر کوی دانشگاه، به خوبی مشخص شد که رسانههای رسمی کشور، مناسبترین و بهترین بستر مطالبهگری و در عین حال تریبونی برای گفتوگویی شفاف و صادقانه با مردمند و مسئولان ذیربط اگر بخواهند، میتوانند از رسانه برای شفافسازی اذهان عمومی به بهترین نحو ممکن استفاده کنند.
البته این ماجرا نشان داد وقتی پیگیریها مستمر و جدی باشد، مخلان امنیت در اسرع وقت شناسایی و دستگیر میشوند و مسئولان مربوطه در راستای مطالبه صحیح بخشی از افراد جامعه نیز میتوانند تصمیمی مناسب اتخاذ کنند. ناگفته نماند که در این بین عدهای نیز تلاش کردند تا با اصرار بر کجفهمی، بهرههای سیاسی مدنظرشان را اخذ کنند اما شفافسازی حادثه، بیش از اتخاذ چند موضع، اجازه نداد که مطالبات صنفی دانشجویان به حاشیه برود. این شفافسازی دقیقاً توانست اذهان عمومی را آرام و جرقههای آشوب را خاموش کند و دست برقضا، اپوزیسیون نیز نتوانست به راحتی از این ماجرا بهره خود را ببرد.
