

روز گذشته محسن پاکنژاد، وزیر نفت دو خبر مهم درباره تحولات صنعت نفت کشور در دولت چهاردهم را اعلام کرد. طبق گفته پاکنژاد، به زودی با حضور رئیسجمهور یکی از بزرگترین قراردادهای تاریخ نفت کشور امضا میشود. محتوای قرارداد نیز بعد از امضا به اطلاع مردم عزیز خواهد رسید. این قرارداد یکی از مطالبات جدی ملت و مسئولان است. اشاره وزیر نفت به قرارداد فشارافزایی میدان گازی پارسجنوبی است. همچنین طبق اعلام وزیر نفت، در دی ماه سال جاری رکورد بیش از ۱۰ سال گذشته در صادرات نفت ایران شکسته شد.
محسن پاکنژاد در ادامه با اشاره به امضای «یادداشت ریاستجمهوری» درباره فشار حداکثری توسط دونالد ترامپ عنوان کرد: «ما دست و پا بسته نمینشینیم تا آنها فشار حداکثری بیاورند و این فشار حداکثری تئوری شکستخورده است.» اما درباره این دو خبر وزیر نفت دو نکته مهم وجود دارد که ابتدا درباره موضوع فروش نفت و سپس درباره قرارداد فشارافزایی میدان پارسجنوبی ارائه میشود.
7 قرارداد خردادماه فشارافزایی میدان پارسجنوبی در بهمنماه امضا میشود
میدان پارسجنوبی، بزرگترین میدان گازی دنیاست که بین ایران و قطر در آبهای خلیج فارس مشترک است. طبق آمار موسسه وود مکنزی، سهم ایران از ذخایر این میدان 35.9 درصد است و تاکنون 46.4 درصد از تولید تجمعی گاز از این میدان سهم داشته است. همچنین تولید روزانه گاز ایران از این میدان نیز به میزان 50 الی 100 میلیون مترمکعب از قطر بیشتر است.
اما ایران برای حفظ وضعیت فعلی در رقابت با قطر، نیازمند پروژه فشارافزایی پارسجنوبی است، زیرا با افزایش تولید تجمعی از این میدان، فشار میدان کاهش یافته است بهگونهای که از سال 1406 سالانه معادل تولید یک فاز پارس جنوبی (28 میلیون مترمکعب در روز) و از سال 1408 سالانه معادل تولید 1.5 فاز پارس جنوبی (42 میلیون مترمکعب در روز) از تولید گاز ایران از این میدان کاسته خواهد شد. در حال حاضر حدود 50 درصد از کل انرژی ایران از میدان پارسجنوبی تأمین میشود و طبق برنامه وزارت نفت، پروژه فشارافزایی پارسجنوبی میبایست از سال 1396 آغاز میشد تا از سال 1401 به بهرهبرداری برسد. متأسفانه دولت تدبیر و امید، برای اجرای این پروژه روی شرکت توتال حساب کرده بود که با خروج این شرکت از قرارداد با ایران، طرح فشارافزایی تا آغاز دولت سیزدهم مسکوت باقی ماند.
در دولت سیزدهم، مطالعات امکانسنجی و طراحی مفهومی فشارافزایی آغاز شد و با انتخاب سناریوی فراساحل، 4 پیمانکار ایرانی شامل پتروپارس، اویک، قرارگاه خاتم و مپنا اجرای آن را برعهده گرفتند. حجم سرمایهگذاری این پروژه 17 میلیارد دلار برآورد شده که تأمین مالی آن از صندوق توسعه ملی نفت نهایی شد و حتی قراردادهای مقدماتی نیز در 20 اسفند 1402 به امضا رسید تا 4 شرکت ایرانی کار خود را آغاز کرده و سپس در خردادماه سال 1403 قرارداد نهایی امضا شود که با سقوط بالگرد رئیسجمهورِ شهید، کار امضای قرارداد به دولت چهاردهم موکول شد. حال وزارت نفت قصد دارد به زودی قرارداد نهایی فشارافزایی پارسجنوبی را امضا کند تا اجرای این پروژه با عایدی 900 میلیارد دلار بیش از این تحت تأثیر تغییر دولت، به تعویق نیفتد. حتی با فرض اجرای این طرح، باز هم اجرای پروژههای بهینهسازی مصرف گاز اولویتی جدی دارد.
مقابله با فشار حداکثری ترامپ با معاملات صوری!
طبق آمار موسسه ردیابی نفتکشها، کپلر، بیشترین رقم صادرات نفت ایران در 10 سال گذشته به ماه آوریل سال 2018 برمیگردد که رقم 2 میلیون و 757 هزار بشکه در روز را به ثبت رساند. با این توصیف وزیر نفت، رقم فروش نفت ایران در دیماه باید به رقمی در حدود 2.8 میلیون بشکه در روز رسیده باشد. دی ماه در دو ماه میلادی دسامبر 2024 و ژانویه 2025 تقسیم شده است که طبق آمار موسسه آمریکایی UANI، میزان فروش نفت ایران در این دو ماه میلادی به ترتیب، 1.55 و 1.38 میلیون بشکه در روز بوده است. به بیان دیگر آمار وزیر نفت از میزان صادرات نفت ایران 2 برابر برآورد موسسات خارجی است.
اما ماجرا چیست؟ به طور کلی دو تعریف برای صادرات نفت ایران وجود دارد. یک تعریف مربوط به معامله صوری امور بینالملل شرکت ملی نفت با شرکت نیکو (بازرگانی نفت ایران) است و تعریف دیگر مربوط به خرید نفت توسط پالایشگاههای مصرفکننده از کارگزاران نفتی ایران است. درواقع فرایند صادرات نفت بدین صورت است که امور بینالملل شرکت ملی نفت، نفت ایران را در یک معامله صوری به شرکت نیکو میفروشد، سپس شرکت نیکو نفت در اختیار خود را از طریق کارگزاران نفتی خود و واسطهها به پالایشگاههای خارجی صادر میکند و یا اینکه ممکن است شرکت نیکو به دلیل عدم توانایی در صادرات نفت، آن را در روی آب و یا در مخازن کشورهای خارجی ذخیره کند.
به معنای حقیقی کلمه، آنچه باعث وصول درآمد ارزی میشود، طی کردن کامل این زنجیره تا فروش نفت به پالایشگاههای خارجی است ولی وزیر نفت تنها به معامله صوری بین امور بینالملل شرکت ملی نفت با شرکت نیکو اشاره دارد. به بیان ساده آنچه اتفاق افتاده، معامله صوری بین این دو شرکت و سپس افزایش ذخایر نفت ایران روی آب و مخازن خارجی بوده است؛ بدون اینکه نفتی به پالایشگاههای خارجی فروخته شده و ارزی وصول شود.
طبیعتا در شرایطی که ترامپ قصد دارد با فشار دیپلماتیک به کشور چین، جریان صادرات نفت ایران را محدود کند، مبنا قرار دادن معاملات صوری و دستاوردسازی از آن فایدهای برای کشور نخواهد داشت، آن هم در شرایطی که در دولت چهاردهم همکاریهای نفتی ایران و چین به حداقل ممکن رسیده است.
