نقطه‌زنی پشت دوربین
«خدای جنگ» فیلمی استاندارد و شسته‌ورفته از حسین دارابی است. فیلمنامه خدای جنگ با همه ایرادهایی که در جزئیات دارد، فیلمنامه‌ای قابل دفاع و استخوان‌دار است و همین اندازه آن را از قریب به اتفاق فیلم‌های جشنواره جلوتر قرار داده است. نقدی که به شخصیت‌های فیلم -منهای نقش اصلی و فرمانده لیبیایی- وارد است، به فیلمنامه مربوط می‌شود.
  • ۱۴۰۳-۱۱-۱۵ - ۱۰:۱۹
  • 00
نقطه‌زنی پشت دوربین
«خدای جنگ»؛ روایت موشکی‌شدن ایران
«خدای جنگ»؛ روایت موشکی‌شدن ایران
محمد قربانیخبرنگار

«خدای جنگ» فیلمی استاندارد و شسته‌ورفته از حسین دارابی است که نسبت به دو فیلم قبلی‌اش نه قدمی رو به جلو، بلکه یک جهش بزرگ به شمار می‌آید. خدای جنگ ریتم خوبی دارد و بی‌لکنت قصه‌اش را می‌گوید. فیلم یکی از قهرمانان دفاع مقدس را یادآوری می‌کند، اما مسیر فیلم‌های پرتره مرسوم را پیش نگرفته و همین مسئله آن را به فیلمی چابک تبدیل کرده است. در فیلم‌های پرتره دفاع مقدسی، معمولاً وزنِ قهرمانِ خارج فیلم بر دوش فیلمنامه و بازیگران سنگینی می‌کند و اثر را تا سر حد کاریکاتور تقلیل می‌دهد. حسین دارابی با تیزهوشی اسیر مد روز نشده و به این ترتیب فیلمش را نجات داده است.

فیلمنامه خدای جنگ با همه ایرادهایی که در جزئیات دارد، فیلمنامه‌ای قابل دفاع و استخوان‌دار است و همین اندازه آن را از قریب به اتفاق فیلم‌های جشنواره جلوتر قرار داده است. نقدی که به شخصیت‌های فیلم -منهای نقش اصلی و فرمانده لیبیایی- وارد است، به فیلمنامه مربوط می‌شود. خدای جنگ در ساختن جمع چندان موفق نیست و جز آن عضو جوان‌تر، بقیه نقش ویژه‌ای که به پیشبرد قصه کمک کنند، ندارند. خود جمع شدن گروه هم بسیار با عجله اتفاق می‌افتد و البته بیننده را به یاد آخرین فیلم گای ریچی می‌اندازد. با این حال، لحظاتی از همین جمع هم بسیار دراماتیک است. به ویژه جایی که گروه برای شلیک موشک توسط گروه لیبیایی، کارگری را به خدمت می‌گیرند، بسیار دقیق است.

آنها تفاوت‌های زیادی با لیبیایی‌های خوش‌گذران دارند، اما برای دفاع از وطنشان حاضرند هر کاری بکنند. این کنتراست بسیار جذاب است و در عین حال ضرورت بومی شدن پرتاب موشک توسط ایرانی‌ها را می‌رساند.

در اجرا نیز حسین دارابی عملکرد قابل قبولی دارد. نسبت به دو فیلم قبل، نماها و قاب‌بندی‌ها پخته‌ترند و علاوه بر این، دوربین صرفاً ضبط‌کننده نیست و در شخصیت‌پردازی و روایت نقش ایفا می‌کند. این تناسب دوربین و شخصیت، در چند جای فیلم بسیار درخشان است. مثلاً در دو صحنه شلیک موشک، اندازه و زوایای دوربین از شخصیت اصلی و نسبتش با موشک، بسیار دقیق است و با منحنی شخصیتی قهرمان تناسب دارد.

مثال دیگر آن نمایی است که قهرمان را روبه‌روی گودال بزرگی -که موشک‌های دشمن حفر کرده‌اند- در محل شهادت همسرش نشان می‌دهد. این نما هنرمندانه و دقیق است. این حفره هم در بیرون حفر شده است و هم در درون قهرمان. او باید با کشمکش‌های درونی و بیرونی توأمان بجنگد و ابتدا در جنگ درونی‌اش پیروز شود تا در بیرون توفیق پیدا کند. بازی‌های فیلم هم خوب و متوسطند. بهترین بازیگر فیلم همان فرمانده اهل لیبی است و ساعد سهیلی و بقیه بازیگران هم بازی بدی ندارند. اصلی‌ترین ایراد در اجرا، پالت رنگی شلوغ فیلم است و از همه مهم‌تر، نورپردازی‌ای که در جاهایی بسیار اغراق‌آمیز است. برای مثال، آن مسئول اهل مصلحت فیلم، با توجه به نورپردازی غالباً از پایینی که دارد، تبدیل به آنتاگونیست می‌شود، با این که او شخصیتی خاکستری است و تنها تفاوت در روش با قهرمان دارد.

در انتها باید به یک نکته اشاره کنم. این که قطعاً سینمای خدای جنگ، آن سینمای دفاع مقدسی نیست که آوینی می‌گفت. آن سینما قله است. هرچند خدای جنگ تلاش‌هایی در راستای نمایش ویژگی‌های دفاع مقدس داشته است، اما این تلاش‌ها کافی نیست. با این حال، خدای جنگ با فیلم‌های اکشن هالیوودی قابل مقایسه است. اما چه ایرادی دارد؟ سینمای ایران هر مشکلی که امروز دارد، ریشه در سینمای ضدهالیوودی است که در دهه شصت با کوته‌نظری مدیران سینمایی شکل گرفت. تقلید نیز بخشی از فرایند رشد است. برای رسیدن به قله، تقلید مسیر بهتری است نسبت به بیراهه‌هایی که اغلب فیلم‌های دفاع مقدسی در این سال‌ها رفته‌اند.

پرونده ویژهٔ فرهیختگان درباره «خدای جنگ» ساخته حسین دارابی را در لینک‌های زیر بخوانید:
- رستگاری زیر موشک‌باران
- نگویید داستان درباره طهرانی‌مقدم است
- تریلر هالیوودی به سبک «خدای جنگ»
- پرتره نساختم 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰