


سایت خبری میدل ایست آی نوشت: نتانیاهو ممکن است در پرتو تحولات داخلی و خارجی، قادر به حفظ ائتلاف حاکم خود نباشد که این امر میتواند او را به سمت برگزاری انتخابات زودهنگام سوق دهد. توافق آتشبس غزه که در آستانه تحلیف دونالد ترامپ حاصل شد، نشاندهنده اولویت بالای این توافق برای دولت ترامپ بود.
اما در اسرائیل، این توافق بحثهای داغی را برانگیخته است، زیرا سیاستمداران تندرو از چشمانداز آن هراس دارند.
اوریت استروک، وزیر شهرکسازی که خواستار اشغال بلندمدت غزه شده، این توافق را پاداشی برای تروریسم نامیده است.
گزارشها حاکی از آن است که مخالفت بزالل اسموتریچ، وزیر دارایی، مانع از تصویب نهایی این توافق شده، در حالی که ایتامار بنگویر، وزیر امنیت داخلی، در اعتراض به آنچه توافقی بر پایه تسلیم نامیده، استعفا داده است.
نتانیاهو در دیداری فوری با اسموتریچ، تاکید کرد که اسرائیل باید از حمایت مداوم ترامپ اطمینان حاصل کند و اظهار داشت که به هیچ وجه نباید به روابط ما با ترامپ آسیب برسد. موضع نتانیاهو به نظر میرسد که هرچه بیشتر با موضع ارتش اسرائیل همسو میشود و او پذیرفته است که ادامه خونریزی در غزه موقعیت راهبردی اسرائیل را بهویژه با توجه به افزایش تلفات اسرائیلیها، تقویت نمیکند.
سؤال اساسی این است که آیا نتانیاهو در نهایت منافع امنیت ملی کشورش را در اولویت قرار خواهد داد یا تسلیم تهدیدهای بنگویر، اسموتریچ و استروک خواهد شد، افرادی که نفوذ چشمگیری در جنبش صهیونیسم دینی دارند.
نتانیاهو احتمالا امیدوار است که با مرحلهبندی این توافق، ائتلاف خود را تثبیت کند. این امر به اسرائیل اجازه میدهد که برای مدتی کنترل مناطق استراتژیکی مانند کریدورهای فیلادلفی و نتساریم را حفظ کرده و همزمان توانایی انجام عملیات نظامی را نیز در اختیار داشته باشد.
مسئله حکومت بر غزه یا روز پس از جنگ به مرحلهای بعدی موکول خواهد شد، اما سیاستمداران تندرو همچنان قانع نشدهاند.
تغییر روند
روزهای آینده نشان خواهد داد که آیا تندروهای اسرائیلی قمار خود بر ترامپ را موفق خواهند دید یا بازگشت او به کاخ سفید آغاز پایان رؤیای آنها برای غارت فلسطین و الحاق کرانه باختری خواهد بود. حامیان ثروتمند آمریکایی این بلوک سیاسی، میلیونها دلار به کارزار انتخاباتی ترامپ کمک کردند، به این امید که او از الحاق کرانه باختری حمایت کند.
با این حال، انتخاب ترامپ برای اعضای دولتش از میان چهرههای حامی اسرائیل، به این معنا نیست که او در مواجهه با تغییرات منطقهای مسیر خود را تغییر ندهد.
نتانیاهو که در برابر چالشهای مکرر داخلی و تلاشهای دولت بایدن برای تضعیف رژیمش مقاومت کرده، نسبت به سال گذشته قویتر به نظر میرسد. اما اکنون با بزرگترین چالش خود روبهرو است. آیا او با اولویتهای بینالمللی ترامپ همسو خواهد شد یا تسلیم مطالبات راست افراطی میشود؟
آویگدور لیبرمن، رهبر حزب «اسرائیل خانه ما»، پس از انتخابات ترامپ، هشدار داد که ائتلاف نتانیاهو قادر نخواهد بود سیاستهای خود را با سیاستهای دولت ترامپ تطبیق دهد و حتی پیشنهاد کرد که نتانیاهو ممکن است برای حفظ قدرت، علیه ائتلاف خود اقدام کند.
این تحلیل مبتنی بر اولویت دوحزبی آمریکا برای عادیسازی روابط میان عربستان سعودی و اسرائیل است، اقدامی که به ایجاد یک کشور فلسطینی مطابق با طرح صلح عربی ۲۰۰۲ بستگی دارد.
اگر این مسیر دنبال شود، به معنای پایان ائتلاف نتانیاهو و نابودی آرمانهای راست افراطی خواهد بود.
اسموتریچ قبلا اعلام کرده که سال ۲۰۲۵ را سال اعمال حاکمیت اسرائیل بر کرانه باختری یعنی الحاق عملی آن میداند اما چنین آرمانهایی میتوانند با اولویت یافتن روند عادیسازی و تشکیل یک کشور فلسطینی در دستورکار منطقهای، با شکست مواجه شوند.
کاهش نفوذ اسرائیل
با وجود اتکای راست اسرائیل بر ترامپ، اولویتهای فعلی او با آنچه در دوره پیشینش غالب بود تفاوت دارد؛ نه لزوما به دلیل تغییر در دیدگاهش، بلکه به علت تحولات منطقهای و بینالمللی. نقش و نفوذ راهبردی اسرائیل، که در «پیمان ابراهیم» و «معامله قرن» به شدت برجسته بود، به طور چشمگیری کاهش یافته است.
ایده تشکیل یک ائتلاف نظامی منطقهای اسرائیلی-عربی علیه ایران نیز رنگ باخته است. این کاهش نفوذ، همراه با بحرانهای داخلی اسرائیل، به ترامپ که پیشتر سیاستهای نتانیاهو را مورد انتقاد قرار داده، انگیزه کمی میدهد تا برنامههای خود را بر اساس اولویتهای اسرائیل تنظیم کند.
بیثباتی داخلی
در همین حال، اولویتهای منطقه عربی، بهویژه کشورهای حوزه خلیج فارس به رهبری عربستان سعودی، بیش از پیش بر منافع راهبردی خودشان متمرکز شده است. آنها در تلاش برای ایجاد یک نظم جهانی چندقطبی جدید، از نقشهای خود در تجارت جهانی، ذخایر نفت و گاز و تلاشهایشان برای تثبیت تنشهای منطقهای بهره میبرند.
سیاستهای اسرائیل بهطور کلی به عنوان تهدیدی برای امنیت ملی عربی تلقی میشود و هیچ رئیسجمهور آمریکایی نمیتواند این پویاییها را نادیده بگیرد. در جبهه داخلی، در حالی که نتانیاهو برای حفظ موقعیت خود میجنگد، احزاب صهیونیسم دینی نیز با شکافها و اختلافاتی روبهرو هستند.
از جمله نشانههای آن، مخالفت «الموگ کوهن»، عضو حزب «قدرت یهودی» با موضع حزب خود درباره بودجه دولتی و همچنین نارضایتی فزاینده در حزب «صهیونیسم دینی» نسبت به رهبری اسموتریچ است.
نتانیاهو همچنین میداند که ائتلاف این احزاب با جناحهای حریدی (ارتدوکس افراطی) روزبهروز ناپایدارتر میشود. دو عضو حزب شاس اخیراً خواستار تحقیق رسمی درباره شکستهای ۷ اکتبر ۲۰۲۳ که بدترین کابوس نتانیاهو بود، شدند.
گرچه این درخواستها بعدا تحت فشار حزبی پس گرفته شد، اما این رویداد بازتابی از تردیدهای گستردهتر نسبت به دوام ائتلاف است.نقطه اشتراک اصلی نتانیاهو و ترامپ ممکن است موضع مشترکشان درباره ایران باشد.
اما برخلاف جاهطلبیهای نتانیاهو برای جنگ مستقیم منطقهای علیه ایران، دولت جدید آمریکا ممکن است به دنبال توافق هستهای جدیدی باشد که به نظر میرسد ایران نیز آماده پذیرش آن است.اولویتهای ترامپ ممکن است به پایان عمر رژیم نتانیاهو منجر شود.
رهبر اسرائیل ممکن است در پرتو تحولات داخلی و خارجی قادر به حفظ ائتلاف حاکم خود نباشد و این احتمال او را به سمت انتخابات زودهنگام سوق دهد، که میتواند دیگر رهبران لیکود را به اقدام علیه او وادار کند.
میزان نگرانی در میان راست افراطی اسرائیل نسبت به دوره جدید ترامپ، به نظر میرسد از خوشبینی که پیشتر حاکم بود، بیشتر باشد.
در حالی که فلسطینیان و اعراب نمیتوانند به تغییر ترامپ امیدوار باشند، او همچنان مجبور است سیاستهای خود را با تحولات منطقه و جهان تطبیق دهد.یکی از عوامل تعیینکننده برای ترامپ میتواند ایجاد یک موضع منطقهای واحد و مورد حمایت بینالمللی در مورد تشکیل یک کشور فلسطینی باشد.
گرچه این امر احتمالاً باعث نخواهد شد که آمریکا فعالانه برای ایجاد چنین کشوری فشار بیاورد، اما ممکن است آن را وادار کند که از الحاق کرانه باختری توسط اسرائیل جلوگیری کرده و نسلکشی در غزه را به طور دائم متوقف کند.
با این حال، صرفنظر از احتمال ناامیدی راست اسرائیل از ترامپ، واشنگتن همچنان اصلیترین و پایدارترین حامی تجاوزگری اسرائیل باقی خواهد ماند.
