یک روایت شیرین از بچه‌های بهزیستی

آنچه «بچه مردم» را دیدنی می‌کند، به اندازه بودن همه چیز است. بچه مردم هم کاراکتر انقلابی دارد و هم کاراکترهایی که زیاد درگیر انقلاب نشان داده نمی‌شوند. خطی که با وقوع جنگ تحمیلی هم برای کاراکترهای مختلف دنبال می‌شود. شیوه‌ای که به نظر می‌رسد نقطه تعادلی را در روایت‌های سال‌های نزیسته نوجوان و جوان امروز در نظر گرفته است.

  • ۱۴۰۳-۱۱-۱۵ - ۰۰:۳۶
  • 10
یک روایت شیرین از بچه‌های بهزیستی

در «بچه مردم» همه چیز «به‌اندازه» است

در «بچه مردم» همه چیز «به‌اندازه» است
نعیمه موحدنعیمه موحددبیر سایت فرهیختگان

روزنامه‌نگارها و نویسنده‌ها آنِ به وجود آمدن یک سوژه را زیاد تجربه می‌کنند. آن‌ جایی که مثلا در جمعی دوستانه نشسته‌اند و یک دفعه از وسط صحبت‌های یک نفر یک جرقه توی ذهنشان زده می‌شود که عه! عجب سوژه‌ی خوبی. 

از صحبت‌های یوسف اصلانی در نشست خبری فیلم «بچه مردم» که فیلم براساس تجربات او در مراکز بهزیستی ساخته شده است، این‌طور برمی‌آمد که «بچه‌ مردم» هم حاصل همین آنِ سوژه بوده است: شهیدانی که بچه بهزیستی بوده‌اند.

فیلم با فضای کمدی از دنیای کودکی یک پسربچه و نریشنی که زندگی او را در بهزیستی روایت می‌کند آغاز می‌شود. طنز این قسمت گاهی کمی بزرگسالانه است و این چشم مخاطبی که این روزها زیاد طنز گیشه‌پسند و مبتذل روی پرده دیده را می‌ترساند. مخصوصا که زمان روایت هم در دهه چهل و پنجاست و این روزها زیاد ازین دوره تاریخی به عنوان ترفندی برای دور زدن‌ برخی خط‌قرمزهای نمایشی استفاده می‌شود.

اما هرچقدر که داستان جلوتر می‌رود؛ از این ترس هم کم می‌شود و به موازات بزرگ‌تر شدن ابوالفضل؛ نقش اول داستان و دوستانش، هم کمدی دلنشین‌تر می‌شود و هم صحنه‌های تراژیک تاثیرگذارتر.  

آنچه «بچه مردم» را دیدنی می‌کند، به اندازه بودن همه چیز است. بچه مردم هم کاراکتر انقلابی دارد و هم کاراکترهایی که زیاد درگیر  انقلاب نشان داده نمی‌شوند. خطی که با وقوع جنگ تحمیلی هم برای کاراکترهای مختلف دنبال می‌شود. شیوه‌ای که به نظر می‌رسد نقطه تعادلی را در روایت‌های سال‌های نزیسته نوجوان و جوان امروز در نظر گرفته است.

حتی وقتی شخصیت‌ها در خلال زمان وقوع داستان با یک گروه مبارز سیاسی آشنا می‌شوند، خبری از گل‌درشت‌بازی نیست و  مخاطب در داستان زندانی شدن مصطفی یا دروغ‌هایی که به ابوالفضل گفته شده، تکلیفش را با این گروه مشخص می‌کند.

فیلم وقتی می‌خواهد نصیحت کند، مسیری را می‌چیند تا ابوالفضل به یک عکاسی برسد و آنجا آقای شمس با لهجه شیرین ترکی و طنز در بیان، برایش از پذیرش در زندگی بگوید و البته نه اینکه ابوالفضل هم به یک‌باره متحول شود، بلکه مثل هر نوجوان و جوانی دیگری بگوید: شما نمی‌فهمید من چی میگم و کار خودش را بکند.

اما بخش مهمتر داستان دست گذاشتن روی کلیشه‌ای است که هنوز هم در اذهان برخی پررنگ است. اینکه بچه‌های بهزیستی چون والدین نامشخصی دارند بزهکار هستند یا آینده تباهی دارند. درحالی که به گفته اصلانی؛ ۱۰درصد از بچه‌های بهزیستی که در دفاع مقدس شرکت کردند، شهید شدند.

 در «بچه مردم» شهدا  آدم‌های معمولی هستند که در یک لحظه راهی به سمت رستگاری را برای زندگی خود انتخاب می‌کنند. 

شهدایی که در کودکی شیطنت داشتند، در نوجوانی متوجه جنس مخالف بودند و دوست داشتند از جنگ برگردند، ازدواج کنند و بچه‌دار بشوند، حتی‌ آن فرماندهی که با همسرش سر عقایدش اختلاف دارد و زنش می‌خواهد طلاق بگیرد هم یکی از شهدای این مملکت است.

همه این موارد «بچه مردم» را به یک اثر «به اندازه» تبدیل کرده است. به اندازه در طنز و شوخی، در تراژدی و غم، در روایت تاریخی، در فرار از کلیشه و حتی نصیحت مخاطب.

هیچ چیز به اندازه یک اثر که همه چیز در آن از گل‌درشت‌گویی چه مثبت و چه منفی فرار کرده باشد، این روزها حال مخاطب را پای پرده سینما خوب نمی‌کند.

بچه مردم فیلمی است که از ابتدا تا انتها حالتان را خوب می‌کند.

نظرات کاربران