خوشخو، عضو هیئت انتخاب جشنواره شرح داد
قرار است در ایام جشنواره فیلم فجر، با ویژه‌برنامۀ تصویری چارسو فرهنگ فیلم‌ها را نقد کنیم و گفت‌وگوهایی با اهالی سینما داشته باشیم. در اپیزود صفر این برنامه، آرش خوشخو، منتقد سینما و روزنامه‌نگار و البته عضو هیئت انتخاب چهل‌و‌سومین جشنوارۀ فیلم فجر، مهمان‌مان بود.
  • ۱۴۰۳-۱۱-۱۱ - ۱۰:۲۵
  • 10
خوشخو، عضو هیئت انتخاب جشنواره شرح داد
چرا این فیلم‌ها برای جشنواره انتخاب شدند؟
چرا این فیلم‌ها برای جشنواره انتخاب شدند؟
محمد قربانیخبرنگار

به‌عنوان سؤال اول دربارۀ خود هیئت انتخاب صحبت کنید؛ اینکه در جشنواره‌های خارجی هیئت انتخاب چگونه تشکیل می‌شود و چه مسئولیت‌هایی دارد و اینکه در سینمای ما از همان ابتدا که جشنوارۀ فجر را کلید زدیم، هیئت انتخاب چگونه انتخاب شده و چه مسئولیت‌ها و اختیاراتی داشته است؟
هیئت انتخاب جشنواره‌های خارجی معمولاً منوط به دبیر جشنواره است. یعنی دبیر جشنواره تعدادی مشاور دارد که طی سال‌ها ثابت هستند. تغییر آن‌ها خیلی کم اتفاق می‌افتد؛ شاید مثلاً یکی از آن‌ها بیمار یا دعوایش شود و از هیئت خارج شود. این مشاورها برای انتخاب فیلم‌ها ‌می‌روند و درنهایت این دبیر جشنواره است که فیلم‌ها را انتخاب می‌کند. دلیل آن هم این است که دبیران جشنواره‌های بزرگ سال‌ها به کارشان ادامه می‌دهند؛ ده سال، پانزده سال، بیست سال. آن‌ها یک سلیقه و ذائقۀ خاصی دارند که در آن جشنواره حاکم می‌شود و جاری می‌گردد. در ایران، به غیر از دورۀ آقای جمال امید که ریاست طولانی‌مدتی داشتند و واقعاً هم انتخاب فیلم‌ها را خودشان انجام می‌دادند -چون به‌هرحال ایشان پشت پردۀ همۀ کارهای سینمای ایران و به‌خصوص جشنوارۀ فجر بودند- در بقیۀ موارد، دبیران ما منوط به دولت‌ها هستند. حتی اگر منوط به دولت‌ها هم باشند، خود دولت ممکن است دو یا سه بار تغییر کند. درنتیجه وقتی ذائقۀ خاصی وجود ندارد -یعنی حتی اگر هم وجود داشته باشد- فرصتی برای نمایش آن وجود ندارد که بگویند من ذائقه‌ام این است. در نتیجه، دبیرها معمولاً ترجیح می‌دهند از یک هیئت انتخاب استفاده کنند تا مسئولیت این بخش روی دوش آن هیئت بیفتد. به این ترتیب، هم انتخاب جامعیت بیشتری خواهد داشت و هم اینکه هیئت انتخاب باید به جای دبیر پاسخگو باشد. البته قصد من انتقاد از هیچ‌کس نیست. می‌خواهم بگویم این فرآیند در ایران این‌گونه بوده است. یعنی چون دبیرها مدت‌های کوتاهی حضور دارند، درنتیجه ذائقۀ خاصی هم شکل نمی‌گیرد. مثلاً از آنجا که جشنواره دولتی است، قاعدتاً ترجیح می‌دهند که به سمت نوعی دموکراسی عمومی حرکت کنند تا هم از مسئولیت پاسخگویی ر‌ها شوند و هم اینکه بقیۀ اقشار سینمایی نیز وارد ماجرا شوند.

مسئله‌ای که ما داریم این است که جشنواره‌هایمان نمی‌توانند جریان‌ساز باشند، دقیقاً به همین دلیلی که شما فرمودید. یعنی ما هیچ‌وقت به این نرسیده‌ایم که بدانیم چه مدل فیلمی در جشنوارۀ فجر می‌تواند شانس بیشتری داشته باشد. این نکته در جشنوارۀ برلین، اسکار و جاهای دیگر مشخص است و به همین دلیلی که شما گفتید، آن‌ها می‌توانند یک‌سری عناصر را برجسته کنند، با توجه به انتخاب‌هایشان و جوایزی که می‌دهند. این کار روحی به جشنواره می‌دهد، اما انگار جشنوارۀ فجر این روح را ندارد.
حتی قبل از انقلاب هم این‌طور بوده است. نگاهی به جشنوارۀ فیلم تهران می‌اندازیم؛ جشنواره‌ای دولتی که با پول وزارت فرهنگ و هنر ساخته می‌شود. در سال ۱۳۵۳ یا ۱۳۵۴ به فیلم «گوزن‌ها» جایزۀ بهترین بازیگر مرد را می‌دهد؛ فیلمی که کاملاً ضد حاکمیت است. بعد برای اینکه نمایش عمومی پیدا کند، فصل آخرش را عوض می‌کنند. منظورم این است که این تناقض در ایران وجود دارد. دقیقاً متوجه نیستند که چه فیلمی را می‌خواهند. در ایران بعد از انقلاب، در سال ۱۳۸۱، فیلم «خانه‌ای روی آب» ساختۀ بهمن فرمان‌آرا، که یکی از معدود فیلم‌های کاملاً اپوزیسیون این کشور است، جایزۀ بهترین فیلم را می‌گیرد. این مشکل وجود دارد و همان‌طور که گفتم، دلیلش سیاست‌هایی است که مدام تغییر می‌کنند و با وجود اینکه جشنواره دولتی است، این گرایش وجود دارد که جشنواره متعلق به بدنۀ سینماست، متعلق به شما سینماگران است. درنتیجه مدام بده‌بستان‌هایی صورت می‌گیرد، امتیاز می‌دهی، امتیاز می‌گیری و اتفاقات عجیب‌وغریبی می‌افتد. مثلاً فیلم‌هایی که به لحاظ ساخت کاملاً به دور از مفهوم سینمای ملی‌اند، مثل سینمای خاص و کم‌تماشاگر، می‌آیند و جایزۀ بهترین فیلم را می‌گیرند. یا فیلم‌هایی که اصلاً ضد حاکمیت هستند -اگر دولت را زیرمجموعۀ حاکمیت در نظر بگیریم- به عنوان مثال، فیلم «خانه» که الآن به ذهنم آمد، قاعدتاً جشن خانۀ سینما باید به آن جایزۀ بهترین فیلم بدهد. این برایم جالب و عالی است، اما اینکه جشنوارۀ فجر به این فیلم جایزۀ بهترین فیلم داده، برایم عجیب بود. همان موقع هم خیلی‌ها حیرت کردند. این یعنی فقدان سیاست‌گذاری وجود دارد، چون فکر نمی‌کنم کسی بداند ما چه سینمایی می‌خواهیم، یا اصلاً آیا سیاست‌گذاری در این سینما می‌تواند انجام شود یا نه. شاید بگویی این سیاست‌گذاری در این سینما غیرممکن، غیرلازم یا غیرمفید است و بیاییم بگوییم هر فیلمی که هر سال بهتر و جالب‌تر بود، جایزه بگیرد. این‌ها نکاتی است که راستش را بخواهید من ایدۀ منسجمی راجع به آن ندارم. باید دربارۀ آن بحث شود، ولی فکر می‌کنم درنتیجه کم‌کم به آن سمت می‌رویم که این جریان سیاست‌گذاری در سینما کمرنگ و کمرنگ‌تر شود. همین الآن تعداد فیلم‌هایی که خارج از جریان اصلی مجوز و غیره ساخته می‌شوند و بخشی از آن‌ها به جشنواره‌های خارجی ‌می‌روند، نسبت به 15، 20 سال گذشته بیشتر شده است. هر سال شاید 30 درصد، 20 درصد کل محصولات سینمای ایران خارج از سیستم و خارج از قوانین موجود ساخته می‌شوند. این ممکن است هم خوب باشد و هم بد. من نمی‌دانم، ولی به هر حال این جریانی است که دارد شکل می‌گیرد.

بحث را به سمت جشنوارۀ چهل‌و‌سوم ببریم. تعاملتان با اعضای گروه و اعضای هیئت انتخاب برای انتخاب فیلم‌ها بر چه مبنایی بود؟ آیا سلیقۀ شخصی در انتخاب فیلم‌ها نقش داشت، یعنی هر کسی سلیقه‌ای دارد و رأی‌گیری انجام می‌شود و فیلم‌ها انتخاب می‌شوند یا نه؟ آیا موانعی وجود دارد که بر اساس آن مبانی، همۀ هیئت انتخاب باید انتخاب کنند؟
نکته‌ای که از همان ابتدا مدنظر دبیر جشنواره، آقای شاهسواری، بود این بود که جشنواره فراگیر باشد یا چتری باشد برای همۀ گرایش‌ها. زیرا ما سه‌چهار سال جشنوارۀ ضعیفی را پشت سر گذاشتیم؛ به دلیل کرونا، به دلیل اختلافات سیاسی و به دلیل هر آنچه بود. این موجب شد، حتی بیشتر از آن. از نود‌و‌نه [۱۳۹۹] تا چهارصد‌و‌دو [۱۴۰۲]، چهار سال شد که چهار دوره جشنوارۀ ضعیفی داشتیم. این چهار دوره موجب شده بود که گرایشی پیش بیاید تا این سینما و این جشنواره دوباره به جایگاه اصلی خودش بازگردد. آقای شاهسواری هم این ایده را مطرح کردند که جشنواره چتری باشد برای همۀ دیدگاه‌ها و همۀ نگرش‌ها حضور داشته باشند. بعضی وقت‌ها به آن المان‌های کیفیت ارجحیت داده می‌شد که من می‌فهمم چرا. مثلاً من خودم برای خودم کیفیت مهم بود، ولی دیدم که گاهی این مسئله در انتخاب فیلم برای بخش مسابقه تعیین‌کننده می‌شد. روند به این صورت بود که فیلم‌ها را یا هفت نفر با هم می‌دیدیم، یا چهار نفر یک بار، یا دو نفر یک سانس. سپس یک ساعت راجع به فیلم بحث و تبادل نظر می‌کردیم و نقطه‌نظرهایمان را با یکدیگر رد و بدل می‌کردیم. بعد، طی چند مرحله رأی‌گیری و غربالگری انجام شد. مثلاً فیلم‌هایی که هیچ شانسی نداشتند را با رأی‌گیری کنار گذاشتیم. فیلم‌هایی که قطعاً می‌ماندند با رأی قاطع بالا رفتند و آن‌ها را جدا کردیم. بعد، دیگر در میانه ماجرا اختلاف‌نظر شروع شد. از حدود 20 فیلم که می‌خواستیم 10 فیلم را انتخاب کنیم، بر سر آن 20 فیلم بحث و جدل و رأی‌گیری شد و حتی چند بار رأی‌گیری ملغی شد. این اتفاقات چند بار رخ داد تا درنهایت به نتیجه رسیدیم.

به نظرتان ترکیب هیئت انتخاب ترکیب کاملی بود؟ یعنی آیا شما خلأ حضور فردی با تخصص خاصی را در هیئت انتخاب حس می‌کردید که اگر بود وضعیت بهتر می‌شد؟
طبیعتاً هیئت انتخابی می‌توانست بهتر باشد؛چراکه هیچ هیئت انتخابی را نمی‌توانید بی‌نقص بدانید، ولی انتخاب‌ها بد نبودند. من از قبل با برخی از این دوستان آشنا بودم و با بعضی جدیداً آشنا شدم که برایم بسیار جالب بود. مثلاً آقای کرمی که یک مدیر دولتی و مجری تلویزیون بودند، فوق‌العاده باهوش، دقیق و باسواد هستند. من اصلاً فکر نمی‌کردم یک مدیر دولتی تلویزیون در این سطح از شناخت سینما باشد. ایشان فردی بسیار متواضع هستند که اصلاً در هیچ‌جا حضور ندارند. در دانشگاه پلی‌تکنیک تهران هم تدریس می‌کنند. آشنایی با ایشان برایم بسیار جالب بود. آقای سهیلی هم شخصیت عجیبی داشتند. یک صحنه را برایتان تعریف کنم. روزی که می‌خواستیم رأی‌گیری را شروع کنیم و در حال نوشیدن چای بودیم، ایشان قبل از آغاز جلسه دعای عجیبی را خواندند و واقعاً متأثر بودند و می‌لرزیدند. از ته دل دعا می‌کردند که خدایا کمک کن مبادا حقی را ناحق کنیم. واقعاً از ته دل این دعا را خواندند. من هیچ‌وقت به فیلم‌های آقای سهیلی علاقه ندارم، ولی ایشان شخصیتی فوق‌العاده خالص و جذاب دارند. خانم منیر قیدی بسیار تیزهوش و نکته‌سنج بودند. آقای مصباح، تهیه‌کنندۀ باهوش و طناز بودند. ایشان بسیار نکته‌سنج و به‌شکل نامحسوس برخی ملاحظات را در نظر می‌گرفتند و به ما نشان می‌دادند تا بهترین ملاحظات را لحاظ کنیم. حضورشان واقعاً ارزشمند بود. ضمن اینکه حس طنز فوق‌العاده خوبی هم داشتند. آقای گبرلو، مرد صریح هیئت بودند. نقطه‌نظراتشان را صریح و دقیق بیان می‌کردند و چالش ایجاد می‌کردند که این چالش‌ها به نفع ما بود. خانم رعنا آزادی‌ور بسیار امروزی بودند. من اصلاً فکر نمی‌کردم به‌عنوان یک بازیگر، این‌قدر مسلط به اتفاقات روز، فیلم‌های روز و آدم‌ها و جریانات باشند. ایشان جوان هم هستند و بسیار خوب بودند. به نوعی نمایندۀ نسل جوان سینما در دو گروه بودند. درمجموع گروه خوبی بود. من احساس نمی‌کنم که اگر گروه دیگری بود، نتیجۀ بهتری حاصل می‌شد. تنها یکی از فیلم‌هایی که من خوشم می‌آمد، درنهایت از آن 10 فیلم نهایی بیرون ماند.

این هیئت انتخاب شاید یکی از غیرسیاسی‌ترین هیئت‌های انتخاب سالیان اخیر جشنوارۀ فجر هم باشد.
بله، شاید. شاید حضور آقای کرمی این وضعیت را پوشش می‌داد.

متن کامل این گفتگو را در روزنامه فرهیختگان بخوانید

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰