تقسیم‌الشام
سوریه پیش‌وپس از بشار اسد آبستن اتفاقات و موضوعاتی بوده که فضا را برای جنگ داخلی و تجزیه بسیار هموار می‌کند. ریشه تضادهای جامعه فعلی سوریه و مشکلات پیش روی تشکیل دولت مرکزی مقتدر را باید در اتفاقات حدود یک دهه پیش جست‌وجو کرد. اتفاقاتی که پس از آنچه به بهار عربی معروف شد، رخ داد. بهاری که البته خیلی زود به خزان نشست.
  • ۱۴۰۳-۱۱-۱۰ - ۱۱:۴۹
  • 00
تقسیم‌الشام
وضعیت شبه‌تجزیه سوریه پسااسد
وضعیت شبه‌تجزیه سوریه پسااسد

فاطمه موسوی کریمی؛ مهسا جعفری‌فر: سقوط سوریه بسیار سریع اتفاق افتاد. ظرف مدت چند روز، شهرها یکی پس از دیگری سقوط می‌کردند و به دست آنچه که رسانه‌ها «معارضین» و یا «مسلحین» می‌نامیدند، می‌افتادند. اگر با دینامیک گروه‌های فعال در سوریه آشنا نباشیم، احتمالاً فکر می‌کنیم سوریه پسا بشار اسد دارای حکومتی مرکزی است که از اتحاد نیروهای اپوزیسیون سابق تشکیل شده و حالا هم در فکر دولت انتقالی و نگارش قانون اساسی است، ولی در واقع سوریه پیش‌وپس از بشار اسد آبستن اتفاقات و موضوعاتی بوده که فضا را برای جنگ داخلی و تجزیه بسیار هموار می‌کند. ریشه تضادهای جامعه فعلی سوریه و مشکلات پیش روی تشکیل دولت مرکزی مقتدر را باید در اتفاقات حدود یک دهه پیش جست‌وجو کرد. اتفاقاتی که پس از آنچه به بهار عربی معروف شد، رخ داد. بهاری که البته خیلی زود به خزان نشست. 

 هیئت تحریر الشام، شرکت سهامی القاعده و شرکا  
سوریه میزبان اقوام و مذاهب مختلفی مانند اعراب سنی، علوی‌ها، کردها، مسیحیان و دروزی‌هاست. پیش از حکومت حافظ‌اسد، دولت‌های سوریه اغلب ضعیف و غیرمتمرکز بودند و این ضعف باعث می‌شد گروه‌های قومی و مذهبی به دنبال استقلال و خودمختاری باشند. سرکوب‌های گاه‌وبی‌گاه مخالفان حکومت، چه در زمان بشار اسد و چه در زمان پدر مرحومش، باعث شد این قومیت‌ها و اقلیت‌های مذهبی ضد حکومت یا مخفیانه فعالیت کرده و یا به کشورهای اطراف مهاجرت کنند. از طرف دیگر، موقعیت ژئوپلیتیک سوریه باعث می‌شد کشورهای قدرتمند منطقه‌ای و جهانی از جمله آمریکا، روسیه و اسرائیل در امور داخلی این کشور دخالت کنند. با آغاز جنگ داخلی سوریه در سال ۲۰۱۱، گروه‌های جهادی که پیش‌تر به‌صورت پراکنده و مخفیانه فعالیت می‌کردند، از فرصت بی‌ثباتی استفاده کرده و وارد صحنه شدند.
یکی از این گروه‌ها «جبهه النصره» بود که در سال ۲۰۱۲ به‌عنوان شاخه القاعده در سوریه تأسیس شد. این گروه توانست به‌سرعت به نیروی قدرتمندی تبدیل شود و نقش مهمی در نبردهای مختلف علیه نیروهای دولتی سوریه ایفا کند. در سال ۲۰۱۷، هیئت تحریر الشام از ادغام چندین گروه تروریستی با جبهه النصره شکل گرفت. هدف این اتحاد تقویت موقعیت در برابر دیگر گروه‌های مخالف حکومت (مانند ارتش آزاد و داعش) بود. رهبری این گروه با ابومحمد الجولانی (یا نامی که این روزها سعی در جا انداختنش دارد، احمد الشرع) بود که سابقه رهبری جبهه النصره را نیز داشت. آن‌ها در همان سال به‌سرعت کنترل ادلب، حومه حلب، حما و لاذقیه را به دست گرفته و ادلب را به‌عنوان سنگر اصلی خود برگزیدند و از طریق یک اداره مدنی به نام «دولت نجات سوریه» که در اواخر ۲۰۱۷ آن را تأسیس کردند، سعی داشتند چهره‌ای متمدن از حکومت خود ارائه کرده و ادلب را مدیریت کنند.

این دولت وزارتخانه‌هایی را برای مدیریت خدماتی مانند آموزش، بهداشت، آب و برق ایجاد کرد. همچنین سیستمی قضایی مبتنی بر شریعت اسلامی را بنا کرد تا بتواند امور روزانه مردم را رتق‌وفتق کند که البته هم به دلیل سخت‌گیری و هم عدم شمولیت مورد انتقاد مردم -به‌خصوص اقلیت‌ها- بود. آن‌ها برای مشروعیت‌بخشی به حکومت خود برنامه‌هایی در حوزه خدمات اجتماعی و فرهنگی هم ترتیب می‌دادند. ولی ناگفته پیداست که گروهی تروریستی و غیرقانونی برای حکومت‌داری با مشکلات بسیاری روبه‌رو است. مقاومت‌های مردمی، فشارهای بین‌المللی، رقابت‌های داخلی و مشکلات اقتصادی فقط چند نمونه از مشکلات حکومت این گروه بر بخشی از سوریه بود. آن‌ها تلاش داشتند حکومتی شبه‌دولت ایجاد کنند و بر مبنای قوانین شریعت، کنترل نظامی و خدمات عمومی جای پای خود را مستحکم کنند.   با گسترش نفوذ هیئت تحریر الشام در شمال سوریه، نقش ترکیه و دولت‌های حاشیه خلیج‌فارس به‌عنوان بازیگران اصلی منطقه‌ای برجسته شد. ترکیه رویکردی پیچیده و چندوجهی نسبت به این گروه اتخاذ کرد. در ابتدا، ترکیه با هدف جلوگیری از قدرت‌گرفتن کردهای سوریه و ایجاد یک منطقه حائل در مرزهای جنوبی خود، به گروه‌های مسلح مخالف اسد کمک‌هایی را ارائه داد و تلاش کرد از طریق حضور نظامی در ادلب و ایجاد پست‌های دیده‌بانی، مانع پیشروی ارتش سوریه شود. همچنین سعی کرد از طریق توزیع کمک‌های بشردوستانه به آوارگان سوری در مناطق تحت کنترل هیئت تحریر الشام، چهره‌ای مثبت از خود در این منطقه ارائه دهد. البته ترکیه در محکم کردن جای پای این گروه در سوریه و منطقه تنها نبود. شیخ‌نشین‌های حاشیه خلیج‌فارس به همراه عربستان از جمله حامیان مالی این گروه مخالف دولت بشار اسد بودند. اگرچه حمایت‌های مستقیم این دولت‌ها از هیئت تحریر الشام به طور رسمی تأیید نشده، اما شبکه‌های مالی و ایدئولوژیک نزدیک به عربستان و قطر نقش مهمی در تأمین مالی این گروه‌ها ایفا کردند. این کمک‌ها اغلب به‌صورت غیرمستقیم و از طریق نهادهای خیریه و واسطه‌ها به مناطق تحت کنترل هیئت تحریر الشام منتقل می‌شد. این کمک‌ها گرچه باعث شد این گروه بتواند موقعیت خود را تثبیت کرده و کنترل ادلب و مناطق اطراف آن را به‌عنوان پایگاهی استراتژیک حفظ کند، اما وابستگی به این کمک‌ها آن‌ها را در برابر فشارهای خارجی آسیب‌پذیر کرد و این کشورها توانستند بر تصمیمات این گروه تأثیر بگذارند.   در این میان، حکومت بشار اسد هم مشکلات خود را داشت و هیئت تحریر الشام فقط یکی از مشکلات و نگرانی‌هایش بود. سال‌ها جنگ داخلی و دخالت کشورها باعث شده بود یکی دیگر از قومیت‌های این کشور هم علم استقلال و خودمختاری بلند کند.

روژاوا، خودمختاری در شمال  
با آغاز اعتراضات در سال ۲۰۱۱ و گسترش بحران به جنگ داخلی، نیروهای دولتی سوریه (ارتش رسمی سوریه) مجبور شدند بخش‌هایی از مناطق شمالی و شمال شرقی سوریه را برای تمرکز بر جبهه‌های دیگر ترک کنند. این موضوع فضا را برای قدرت‌گرفتن کردها و دیگر گروه‌های مسلح آماده کرد و آن‌ها کنترل این مناطق را به دست گرفتند. در سال ۲۰۱۲، حزب اتحادیه دموکراتیک کردستان سوریه که شاخه‌ای از گروهک پ. ک. ک بود، رهبری این تحرکات را به عهده گرفت و مناطق کردنشین را وارد فاز خودمختاری کرد. در سال ۲۰۱۴، روژاوا به‌صورت رسمی اعلام موجودیت و قانونی اساسی موسوم به «قرارداد اجتماعی» را تصویب کرد. روژاوا که در زبان کردی به معنای غرب یا جایگاه خورشید در غروب است، اشاره به مناطق غربی کشور جعلی کردستان بزرگ دارد که در جغرافیای کنونی در شمال و شمال شرقی سوریه واقع شده‌اند و شامل بخش‌هایی از استان‌های حسکه، رقه، حلب و دیرالزور می‌شوند.
نیروهای دموکراتیک سوریه (قسد) که کنترل این مناطق را در دست دارند، در جریان حمله داعش به سوریه با کمک‌های آمریکا توانستند کوبانی و رقه (پایتخت خودخوانده داعش) و دیرالزور را از دست آن‌ها آزاد کنند. آن‌ها به دلیل توان سازمان‌دهی نظامی، انگیزه بالا و حضور در مناطق استراتژیک سوریه، متحد نظامی خوبی برای آمریکا بودند. آمریکا که هیچ‌گاه از نقش مؤثری که ایران در مبارزه با داعش و نگه‌داشتن اسد در سوریه راضی نبود و آن را مغایر با برنامه‌هایی که برای منطقه داشت می‌دید، با حمایت از کردها سعی می‌کرد جلوی نفوذ ایران در سوریه و به‌تبع آن منطقه مدیترانه را بگیرد. البته کمک‌های آمریکا به کردها فقط به کمک‌های نظامی و لجستیکی محدود نمانده و شامل ارسال غذا و دارو و تأمین مالی بازسازی منابع تخریب شده هم می‌شد.
مناطقی که در دست نیروی قسد است از نظر ذخایر طبیعی یکی از غنی‌ترین مناطق سوریه‌اند و همین موضوع اهمیت استراتژیک آن را افزایش داده است، چراکه شامل بیشتر ذخایر نفتی سوریه می‌شوند. بر اساس گزارش‌ها، حدود ۷۰ درصد تولید نفت سوریه پیش از جنگ داخلی از این مناطق تأمین می‌شد. همچنین این مناطق دارای گاز طبیعی هم هستند که بخش مهمی از انرژی سوریه را تأمین می‌کردند. نفت و گاز تنها منبع این منطقه نیست و شمال سوریه از نظر آب و تولید محصولات کشاورزی و معادن هم بسیار غنی است. بااین‌وجود، حکمرانی در این منطقه هم با چالش‌هایی روبه‌رو است. ترکیه طی سال‌های اخیر با عملیات نظامی مکرر در خاک سوریه تلاش کرده نفوذ کردها را تضعیف کند و با تخریب زیرساخت‌ها و آوارگی گسترده مردم، توانایی‌های سیاسی و نظامی حکومت آن‌ها را از بین ببرد.

متن کامل این گزارش را در وقایع اسرائیلیه بخوانید.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰