

قبل از اینکه وارد بحث داوری این جمله کارلوس کیروش شویم، لازم است یک نکته را با هم مرور کنیم. نویسنده این مطلب همانی است که دوبار با واژه «کاپیتولاسیون» به سرمربی تیم ملی حمله کرد و تاخت و اگر باز هم از کارلوس کیروش یا دوستان بیهمت فدراسیون چیزی ببیند به تکرار نوشتن و استفاده از همان واژه منفور دست خواهد زد.
با این همه آنچه کارلوس کیروش در مورد قضیه بازیکنان سرباز بیان کرده، باید به خوبی مورد تحلیل قرار بگیرد و بعد در موردش حکم صادر کنیم.
1 اگر همین امروز کارلوس کیروش را از سرمربیگری تیم ملی ایران بردارند و محمد مایلی کهن یا حتی ا... کرم از انصار حزبا... را سرمربی تیم ملی کنند، باز هم تیم ملی به وقت اعزام به مسابقات بینالمللی معضلی به نام مشکل بازیکنان سربازی نرفته را تجربه خواهد کرد. به این فکر کنید که این یک مشکل ساختاری است، نه مشکل تراشی فردی. از همین رو است که اگر کارلوس کیروش جای خودش را به هر مربی دیگری هم بدهد، باز ما این مشکل را در تیم ملی خواهیم داشت. ما در آستانه هر مسابقه فوتبال بینالمللی که خارج از کشور برگزار شود، باید تیمی را اعزام کنیم که همه بازیکنان آن اجازه خروج از کشور را نخواهند داشت. این موضوع در مورد تیمهای باشگاهی حاضر در لیگ قهرمانان آسیا هم صدق میکند. بازیکنانی داریم که باید در مسابقات قارهای برای باشگاههای خود مسابقه بدهند اما به دلیل پشت سر نگذاشتن خدمت سربازی، برای خروج از کشور مشکل دارند. نیازی هم به ذکر این قصه نیست که مهرداد پولادی چگونه به خاطر نرفتن به سربازی، به عمر فوتبالی مفید خود لطمه زد و برای یک سال قرارداد در قطر به مبلغی زیر یک میلیون دلار، بین خودش و کشورش چنان فاصلهای انداخت که حالا ناچار است برود در تایلند فوتبال بازی کند!
بنابراین درک کنیم که مشکل سربازی مشکل کوچکی نیست که کارلوس کیروش بخواهد به خاطرش بهانه بگیرد. او میخواهد روی تیمی سرمایهگذاری کند که بتواند به امارات ببرد و با آن تیم قهرمانی آسیا را بگیرد.
2 نکته دوم اینکه فرآیند به تعویق انداختن سربازی برای ضربه نخوردن بازیکن و دستیابی به پیشنهادهای باشگاهی تا اندازهای نامشخص است. میشود از طریق دانشجو شدن اقدام کرد و برای مدتی سربازی را به تعویق انداخت اما تجربه نشان داده هرچه سربازی دیرتر انجام شود، پیشنهادهای دیگری از راه میرسند و بازیکن بیشتر برای رفتن به سربازی مردد میماند. سیستم باشگاهداری ایران بعد از مدتها، دوباره به حد اعزام بازیکنان به خارج رسیده و مساله سربازی دوباره سدراه به سود رسیدن چرخه بازیکنسازی میشود. تا باشگاه بازیکن را در پایه میسازد و میخواهد ترانسفرش کند، باید برای دو سال به تیم دیگری برود و بعد هم دیگر به باشگاهش برنمیگردد.
3 دو روز پیش در مطلبی پیشنهاد کردم بازیکنانی که بخت ترانسفر شدن دارند، قراردادی با ستادکل نیروهای مسلح ببندند و تعهد بدهند که خدمت سربازی را بهعنوان سرباز مربی در ایام بعد از بازنشستگی از فوتبال سپری کنند. اینطوری هم از تجربه بینالمللی آنها برای تربیت نیروهای جوان میتوان استفاده کرد و هم اینکه مانع پیشرفت هیچ بازیکنی نمیشویم. اما در بحث اعزامهای بینالمللی معمولا تجربه ثابت کرده که هیچ بازیکنی پشت گیت نمیماند. اگر فدراسیون و باشگاهها قبل از اعزام کارهای لازم را برای خروجی انجام بدهند، همکاری لازم با آنها صورت میگیرد و بازیکنان از مرز خارج میشوند. در حقیقت اگر بخواهیم دنبال بازیکنی بگردیم که به دلیل سربازی اجازه خروج از کشور و همراهی با تیم ملی را پیدا نکرده است شاید ناچار شویم تا تیم ملی المپیک زمان حسن حبیبی عقب برویم. به این ترتیب اظهار نگرانی کیروش اگرچه از نظر حرفهای قابل پذیرش است اما باید مورد سوال هم قرار بگیرد. تا به امروز کی پیش آمده که مسئولان نیروهای مسلح با کیروش و تیم ملی همکاری نکنند؟ آخرین بار به خاطر خواهش همین آقای کیروش بود که مهرداد پولادی از کشور خارج شد و بعد هم برنگشت!
4 با در نظر گرفتن تمام دغدغههای بهحق سرمربی تیم ملی- که تاکید کردیم هرکسی با هر عقیده و سلیقهای هم به وقت جانشینی او با همین مشکل مواجه خواهد شد- حالا باید برویم سر وقت مساله و سوال اصلی. دلیل تهدید آقای کیروش چیست؟ چرا کارلوس کیروش باید از ادبیات پرخاشگرانه استفاده میکند تا بازیکنانش را از سربازی دور نگه دارد؟ مگر تیم ملی در طول این هفت سال بازیکنی داشته که به خاطر سربازی همراه آقای کیروش به مسابقات اعزام نشده؟مگر تا به امروز تیمهای ایرانی حاضر در مسابقات آسیایی چنین مشکلی داشتهاند؟ دغدغه ایشان قابل درک و قابل احترام است اما سوال اینجاست که ما باید نظام سربازی را به خاطر ایشان حذف کنیم؟ به ورزشکاران سرباز معافیت دائمی بدهیم که ایشان راضی باشند؟ وقتی نهایت همکاری با ایشان صورت گرفته، دیگر چه نیاز به استفاده از این ادبیات و آن هم در رابطه با یک موضوع نظامی که برای هر کشوری خط قرمز به حساب میآید؟ در ابتدای این نوشته شرح دادم که دغدغه یک مربی قابل درک است اما کارلوس کیروش برای هزارمین بار نشان داد که عادت کرده چشمهایش را ببندد و دهانش را باز کند.
اینکه وزارت ورزش هنوز نتوانسته در بحث ورزشکاران مشمول به توافقی با نهادهای نظامی برسد یک بحث است و اینکه برای راضی نگه داشتن کیروش به ناچار نامهای برای درخواست معافیت هفت بازیکن بنویسد بلکه دهان کیروش بسته شود بحثی دیگر. وزارت ورزش میتواند برای ورزشکاران نخبه و ملیپوش خواستار تعویق خدمت سربازی به شیوه سرباز مربی شود تا ورزشکاران حرفهای بدون نگرانی از این قضیه بتوانند با خیال راحت ورزش حرفهای خود را پیش ببرند و حتی خیالشان از تامین بودن شغل بعد از پایان دوران حرفهای راحت باشد. از سوی دیگر اصلاح قوانین ورزشی در فدراسیونها پیرامون انتقال قرضی بازیکنان مشمول به تیمهای نظامی هم نکتهای است که میتوانست کمک کند باشگاهها بازیکنان جوان را نه به ادامه تحصیل که به پیش بردن بحث سربازی در همان سن 18سالگی تشویق کنند.
سخن پایانی اینکه کارلوس کیروش در طول مدت حضور در ایران آنقدر مغرورانه و از موضع بالا با همه صحبت کرده که حتی در مورد مواردی مانند سربازی هم اینگونه خارج از عرف صحبت میکند. کاش یا تن به همکاری با او ندهیم یا دستکم مدیرانی بالای سرش بگذاریم که ادب و آداب سخن گفتن به او بیاموزند.
* نویسنده : هومن جعفری روزنامهنگار
