


ترامپ و رژیمصهیونیستی در فردای پس از جنگ، درصدد پیگیری طرح ناکام خود در جنگ، با ابزارهای جدید هستند. در ادامه به ابعاد طرح ترامپ پرداخته شده است.
1. آمریکا و رژیمصهیونیستی به دنبال تحقق اهدافی در دوره آتشبس هستند که در طول جنگ از دستیابی به آنها ناکام ماندند. اگر اخراج کامل فلسطینیها بر اثر جنگ امکانپذیر نشد، در دوران آتشبس تلاش خواهد شد تا این اخراج به شکل نسبی صورت گیرد.
به عبارتی دیگر اگر اخراج دو میلیون و 300 هزار ساکن غزه امکانپذیر نیست، آن تعداد که ممکن است از این منطقه باید خارج شوند.
2. آمریکا و رژیمصهیونیستی در جریان جنگ دریافتند امکان اخراج کامل و ناگهانی ساکنان غزه میسر نیست و این کار باید بهتدریج و مرحلهای صورت گیرد. بر همین اساس در گام اولیه، کسانی که داوطلب خروج از غزه هستند، مورد شناسایی قرار گرفته و از این منطقه خارج میشوند. در مرحله بعدی نیز به جمعیت باقیمانده فشارهای مختلفی از جمله نظامی وارد خواهد شد تا آنها نیز نهایتاً یا داوطلبانه و یا بالاجبار از غزه خارج شوند.
3. حجم عظیم تخریبها در غزه، طولانی بودن جنگ طوفان الاقصی و امکان شکلگیری مجدد چنین جنگی حتی در ابعاد بزرگتر، به زعم تلآویو میتواند برای تعدادی از ساکنان غزه انگیزه خوبی برای خروج از این منطقه باشد.
4. تلاش برای خارج کردن ساکنان غزه از این منطقه، هیچ تناسب و قرابتی با اوضاع کنونی و حصول آتشبس ندارد. از این رو پیگیری این سیاست نشاندهنده وجود یک طرح قبلی است. مبارزان حماس پیش از این نیز بارها از وجود طرحی بزرگ قبل از 7 اکتبر برای یکسره کردن کار غزه خبر داده بودند.
براساس آنچه حماس اعلام کرده است، رژیمصهیونیستی تصمیم گرفته بود حمله هوایی ناگهانی و سنگینی را علیه تمام گروههای مقاومت غزه ترتیب داده و سپس هجوم زمینی را آغاز کند. حماس در روز 7 اکتبر پیشدستانه به رژیمصهیونیستی حمله کرد تا ضمن وارد آوردن ضربه به تلآویو و وارد آوردن شوک، در اجرای طرح صهیونیستها اختلال ایجاد کنند.
صهیونیستها بر اثر ضربهای که در 7 اکتبر خوردند، طرحهای خود را ناقص اجرا کردند. به نظر میرسد طرح انتقال ساکنان غزه به اردن، مصر و اندونزی نیز در نقشه صهیونیستها پیش از 7 اکتبر وجود داشته و از این رو پس از آن تحولات نیز مورد پیگیری قرار گرفته است. این طرح نیز همانند باقی بخشهای طرح تلآویو، قرار است احتمالاً به شکل ناقص اجرا شود.
5. طرح انتقال احتمالاً با ابزار فشاری همراه خواهد بود. این ابزار فشار میتواند حملات جسته و گریخته به غزه، اختلال در بازسازی و انتقال کالا به این منطقه باشد.
6. یکی از اهداف مطرح کردن انتقال ساکنان غزه به خارج از فلسطین اشغالی، مخدوش کردن تصویر پیروزی مقاومت غزه است.
ترامپ و صهیونیستها میخواهند بگویند در جنگ شکست نخوردهاند و به همین دلیل درحال پیگیری نهاییترین هدف خود، یعنی اخراج ساکنان غزه هستند.
7. ترامپ برای دشمنی با مردم غزه و حفظ وجهه آمریکا میخواهد از در دوستی با فلسطینیها وارد شود. برای همین او هدف خود از انتقال اهالی غزه به خارج از فلسطین اشغالی را نه اخراجشان، بلکه به صورت موقت برای بازسازی غزه اعلام کرده است.
چه کشورهایی در طرح انتقال مطرح شدهاند؟
مصر و اردن به همراه لبنان و سوریه، قدیمیترین گزینههای اخراج فلسطینیها هستند و امروزه میزبان جمعیتهای بزرگی از این گروهند.
با وجود التهاب و مسدود بودن راهها به لبنان و سوریه، تمرکز واشنگتن و تلآویو عمدتاً امان و قاهره قرار گرفت. خود ترامپ نیز در اظهاراتش نام این دو کشور را برده است.
هدف در مصر، اسکان فلسطینیها در صحرای سینا و سپس تبدیل این منطقه به یک کشور فلسطینی است. همچنین در اردن احتمال دارد این کشور در آینده به نام «پادشاهی متحد اردن و فلسطین» تغییر نام دهد و یا به طور کلی نظام سیاسی آن تغییر کند.
یک هفته قبل شبکه انبیسی نیوز آمریکا، نام کشور سومی را نیز مطرح کرد. به گزارش این شبکه قرار است اندونزی میزبانی بخشی از آوارگان را متقبل شود.
جمعیت مدنظر برای انتقال
غزه دارای 2 میلیون و 300 هزار ساکن است. ترامپ قصد دارد 1.5 تا 2 میلیون نفر از آنها را در کشورهای دیگر اسکان دهد. با این حال برای حل نهایی معضل غزه از نگاه آمریکا، احتمالاً تمام ساکنان داوطلبانه یا بالاجبار اخراج خواهند شد.
آمریکا و رژیم امیدوارند تعدادی را به شکل داوطلبانه از غزه آواره کنند و سپس به جمعیت باقیمانده هجوم آورده و بالاجبار این بخش را نیز از منطقه پاکسازی کنند.
چرا اندونزی وارد بازی ترامپ شده است؟
اندونزی پرجمعیتترین کشور مسلمان و محل اتصال جهان اسلام به شرق آسیا و قویترین پایگاه مسلمانان در این منطقه است؛ منطقهای که گفته میشود نقطه ثقل ثروت و قدرت آینده جهان از غرب به آنجا منتقل خواهد شد. آمریکا که روزگاری خود را در اتصال با اروپا میدید، خواهان گذار به شرق آسیاست و بهجای روابط فراآتلانتیکی، آینده خود را در نگاه به آن سوی اقیانوس آرام میبیند.
به نظر میرسد اندونزی به یکی از پایگاههای غرب برای اثرگذاری در جهان اسلام تبدیل شده است؛ ظهور و تقویت برخی از جنبشها و جریانات اسلامی در اندونزی که مورد حمایت و تبلیغ غرب قرار دارند، این مسئله را نشان میدهد.
در تابستان سال جاری، برخی دولتمردان محلی اندونزی خواهان اسکان یتیمان جنگ غزه در حوزههای علمیه کشورشان شدند. این طرح در لفافهای انساندوستانه به جهت انتقال یتیمان و پوشش مذهبی یعنی اسکان آنها در حوزههای علمیه بیان شد، اما نمیتوانست صرفاً ناشی از سادگی مطرحکنندگانش باشد.
این طرح توسط «خفیفه ایندار پاراوانسا» فرماندار جاوای شرقی مطرح شد و توسط «پرابوو سوبیانتو» وزیر دفاع به اطلاع «جوکووی ویدودو» رئیسجمهور اندونزی رسید.
اگر فرماندار یک ایالت بزرگ اندونزی در شرق آسیا آنقدر ساده باشد که منطق جنگ میان فلسطینیها و صهیونیستها را درک نکند، در حداقلیترین شرایط میتوان توقع داشت وزیر دفاع این کشور از قضایا پرت نباشد. با این حال او نیز از این طرح استقبال کرد.
غرب همچنین در حال تغییر مسیر «اثرپذیری» و «اثرگذاری» اندونزی است. این کشور باید از جهان اسلام و قلب آن در غرب آسیا اثر گرفته و در شرق آسیا اثرگذار باشد، اما تلاش شده به لحاظ مذهبی و سیاسی، اندونزی خود به محل اثرگذاری بر غرب آسیا تبدیل شود. این اتفاق نهتنها باعث تضعیف قدرت جهان اسلام و اتلاف بردارهای نیرو در داخل آن میشود، بلکه باعث غفلت مسلمانان اندونزی از وقایع شرق آسیا خواهد شد. سؤال مهم آنکه چرا در وضعیتی که آمریکا بیش از یک دهه است رسماً اعلام کرده خواهان کاهش تمرکز بر غرب آسیا به جهت تمرکز سنگین بر شرق آسیاست، باید اندونزی که در این منطقه مهم واقع شده، به سمت فعالیت در غرب آسیا سوق داده شود؟
گزارش کامل سیدمهدی طالبی، پژوهشگر را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.
هرچه مردم منطقه فلسطین را بیشتر بهم نزدیک کنند خب اثرش برای صهینونیستا خطرناکتر است