

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، شاید اینکه برخی از مدیران فرهنگی شفافیت در ارائه آمار و اطلاعات را ضروری نمیدانند بهخاطر این است که قوت اثرگذاری پچپچها و شایعات را در حوزه فرهنگ به قواره حوزههای دیگری مثل اقتصاد و سیاست جدی نمیگیرند؛ شاید هم مخاطبان و مواجههشان را با شایعات در حوزه فرهنگ و هنر جدی نمیگیرند. شایعات دیگر مثل قدیم بهصورت گزارهها و جملات فشرده شفاهی نیستند که فقط دهانبهدهان نقل و به تغافل کنار گذاشته شوند. «شایعه» اگرچه بهراحتی آب خوردن شکل میگیرد ولی وقتی قامت بلند و رشد کرد به همان راحتی گستره اطلاعاتی مخاطبانش را رها نمیکند. این وسط وضعیت وقتی بغرنجتر میشود که سیستم در شرایط کنترلی خود با مخاطبی طرف است که اعتمادش را به مراجع اصلی اطلاعات از دست داده است. در چنین مختصاتی از مواجهه مخاطب و مراجع اصلی اطلاعات، فقط اعتمادی برآمده از شفافیت در ارائه اطلاعات به بازآفرینی ارتباط دوطرفه مخاطب و رسانه مرجع کمک میکند. «شفافیت عملکرد مدیران فرهنگی» اتفاقی اگرچه دیر و البته ناقص، ولی فرصت مغتنمی است که چند صباحی در حوزه فرهنگ و هنر شکل گرفته است.
بد نیست چند نمونه اخیر و تاثیر آن را در مطالبه عمومی از مدیران فرهنگی بازخوانی کنیم. با وجود اینکه انعکاس و درج دقیق ردیفبودجه و میزان هزینهکرد جشنوارههای سینمایی و همچنین علنیشدن و شفافسازی ارقام، مورد علاقه مدیران فرهنگی نیست ولی سال گذشته بهواسطه سامانه «دسترسی آزاد به اطلاعات»، هزینه دو جشنواره ملی و جهانی فجر بهعنوان دو جشنواره مهم دولتی در ایران اعلام شد. براساس آماری که مهرماه سال گذشته در این سامانه ارائه شد، سیوپنجمین جشنواره فیلم فجر در دو بخش ملی و جهانی بیش از ۱۹ میلیارد تومان در سال 95 خرج روی دست دولت گذاشته بود. این سامانه اعلام کرده بود: «بودجه و هزینه سیوپنجمین دوره جشنواره فیلم فجر در بخش ملی بیش از ۱۱ میلیارد تومان و در بخش جهانی بیش از هشتمیلیارد تومان بوده است.» البته شکل ارائه این آمار بعدها توسط رضا میرکریمی، دبیر جشنواره جهانی فیلم فجر مورد انتقاد قرار گرفت ولی با وجود این، زمینهای برای طرح مطالبات رسانهای درخصوص ریز هزینههای جشنواره فیلم فجر شد. مدیران جشنواره ملی فیلم فجر در دوره سیوششم بهخاطر انتقاد از هزینههای دوره پیشین، محتاطانه برخورد کردند و حتی برای کمشدن هزینهها، مکان جشنواره را تغییر دادند. مساله احتیاط درمورد میزان هزینهها بر فضای جشنواره جهانی فیلم فجر هم اثر گذاشت و به بازخواست درمورد کارکرد این جشنواره پرهزینه هم کشید.
نمونه دیگر آماری بود که اواخر اسفندماه سال گذشته توسط بنیاد سینمایی فارابی منتشر شد؛ ازجمله کمکهای مالی به پروژههای سینمایی طی سالهای 90 تا 96 که براساس این آمار اعلام شد فارابی حدود 84 میلیارد تومان به 330 فیلم سینمایی پرداخت کرده است. این مبالغ را سازندگان فیلمها در قالب تسهیلات، مشارکت، ساخت، خرید و حقوق دریافت کردند. نکته جالب این ماجرا انتقادی بود که رسانهها درمورد فیلمسازانی داشتند که ادعا میکردند بهصورت مستقل فیلم میسازند. این فهرست حالتی افشاگرانه داشت و نشان داد که تعبیر سینمای دولتی ایران چندان هم اشتباه نیست؛ نمونهای که درمورد حمایت 300 میلیون تومانی فارابی از فیلم جنجالی «عصبانی نیستم» هم واکنشهای متفاوتی داشت.
یکی از موارد اخیر از شکل پاسخگویی مدیران فرهنگی که اتفاقا در شبکههای اجتماعی و فضای رسانهای بازخوردهای مثبتی داشت به چند روز قبل برمیگردد. در برنامه «حالا خورشید» نوبت عصر یکشنبه ۲۴ تیرماه ناصر کریمان، مدیر گروه اجتماعی شبکه سه سیما مقابل مردم نشست و به سوالات پیامکی مردم که توسط رضا رشیدپور مطرح میشد، پاسخ میداد. شایعاتی که در ماههای اخیر در فضای مجازی شکل گرفته بود، محور سوالاتی بود که مدیر گروه اجتماعی شبکه سه سیما به آنها پاسخ داد؛ حاشیههایی درباره پویول، یاسی اشکی و حتی ممنوعالتصویری استیلی از جمله پچپچهای رسانهای بود که هیچگاه فضای رسمی رسانهای کشور پاسخی به آنها نداده بود که کریمان به آنها پاسخ داد. این شکل پاسخگویی هرچند دیر بود ولی بازهم جای تقدیر دارد. شفافیت و بیواسطه با مخاطب سخن گفتن در درازمدت نهتنها سهم شایعهپراکنیها را کم میکند که در کاهش خبطهای مدیران هم اثرگذار است و صدالبته که شکل مطالبه رسانهها از مدیران فرهنگی هم بالغتر خواهد شد.
