

تکنولوژیها در نسل اول صنعتی، سادهتر و محدودتر بوده و اثرات محدودی داشتند. شما وقتی به ماشین بخار نگاه میکنید و اثراتی که در صنایع مختلف گذاشته، میبینید که اثرات محدودی بوده است. اثراتش هم اینگونه نبوده که صنعت جدیدی را خلق کند، بلکه تلاش کرده تا آن صنایع را کمی متحول کند.
با این حال، در کتاب «شکلدهی آینده انقلاب صنعتی چهارم» اثر کلاوس شواپ و ترجمه علی زواشکیانی، جملهای تحت این عنوان دارد که تکنولوژی برهمزنندهای مثل هوش مصنوعی، رایانش کوانتومی، ژنتیک، بلاکچین، تکنولوژیهای حوزه علوم اعصاب، حوزه چاپ سهبعدی و... آیندهای را رقم خواهند زد که باعث غافلگیری بشر خواهد شد.
سوالی که مطرح میشود، این است که چرا بشر باید غافلگیر شود؟ پاسخ این سوال آن است که تحولات صنعتی آینده نهتنها از تمامی حوزههای فناوری که به عنوان فناوری برهمزننده از آن یاد میشود، تأثیر میپذیرند؛ بلکه به مراتب عمیقتر و گستردهتر از همگرایی این فناوریها تأثیر میگیرند. آنچه کار ما را سخت میکند، این مسائل نیست؛ چراکه ما قبلاً در زندگیمان، یکسری فناوریها را مشاهده کرده و تحولات آن را در صنعت و جامعه دیدهایم.
در پاسخ به این سوال هم که آیا پیشبینی این تحولات فناوری در زمان رخدادشان برای بشر کار دشواری بوده، باید بگویم بله. اما در شرایطی که الان در آن قرار داریم، اصل این فناوریها نیست (هرچند این مسئله هم مطرح است) بلکه موضوع اصلی ترکیب این فناوریها و سیستماتیک آنان است که آثاری را در جامعه گذاشته و تحولاتی را در آینده رقم خواهد زد که بشر را غافلگیر میکند.
پیچیدگی فناوری، پیچیدگی مدیریت خود فناوری را به دنبال دارد. میخواهم بحث پیچیدگی فناوری را در دو زمینه بررسی کنیم؛ زمینه اول فرابنگاهی و زمینه دوم بنگاهی است. در ساحت فرابنگاهی، به دلیل اینکه پیشبینی تحولات سخت بوده، مدیریت تکنولوژی پیچیده خواهد شد. اگر ما روزی میدانستیم در حوزه تکنولوژی برق قرار است چه اتفاقاتی رخ دهد، آن زمان میتوانستیم حدس بزنیم که چگونه تکنولوژی در صنعت لوازم خانگی، انرژی الکتریکی و... تحتتأثیر قرار خواهد داد. اما امروزه نمیتوانیم این پیشبینی را انجام دهیم یا به مراتب پیشبینی آن عمل سختتری خواهد بود.
نکته دوم به موضوع همگرایی برمیگردد. زمانی که شما با ترکیب دشواری از فناوری روبهرو هستید که رابطه دو به دو یا چندگانه با هم دارند، در نتیجه سیاستگذاری در این زمینه را هم سخت میکند. اینکه افراد را با طرز تفکر و قوانین مختلف کنار هم قرار داده و آنها را به یک اجماعی برسانیم که درباره تکنولوژیها در آینده باید چه اتفاقی رخ دهد، کار دشواری است. معنایش این است که مهندسان برق را میتوان درباره تحولات این حوزه به یک اجماع رساند، یا پزشکان را جداگانه در حوزه خودشان به یک اجماع رساند، اما تکنولوژیها از حوزههای مختلف میآیند و به همین دلیل دور هم جمع کردن متخصصان حوزههای مختلف کار دشواری میشود.
در سطح بنگاه، پیچیدگی از دو منشأ رخ میدهد که مبحث اول پیشبینی تحولات است، اما این بار پیشبینی تحولات و اثر آن روی کسبوکار ملاک است. با توجه به تحولاتی که فکر میکنیم در آینده رخ خواهد داد، این سوال مطرح میشود که صنعت خودرو در 20 سال آینده چگونه خواهد بود؟ معتقدم هیچ کس پاسخ آن را نمیداند. البته مسیرهایی را کشورها طی کردند، یعنی بعضی از کشورها به سمت خودرو الکتریکی رفته و حتی از این مسیر برگشتهاند، برخی کشورها به سمت خودرو هیبریدی و برخی هم به سمت خودروهای خودران رفتند. با این حال، با توجه به تکنولوژیها و تحولات تکنولوژیها، مشاهده اثر آن روی کسبوکار عمل خیلی سختی خواهد بود. به اصطلاح برگ برنده دست کسانی است که بهتر بتوانند تحولات را پیشبینی کرده و اثرات تحول تکنولوژی را بر کسبوکار خود کنترل کنند.
نکته دوم، پیچیده شدن محصولات است. همانگونه که تکنولوژیها پیچیده میشوند، محصولات نیز پیچیدهتر میشوند؛ محصولات متشکل از اضلاع بوده و اضلاع نیز از یکسری تکنولوژیها تشکیل شدهاند. فرایندهای تولید نیز در حال پیچیده شدن است و مدیریت فرایند توسعه محصول به خاطر تحولاتی که در تکنولوژیهای همگرا وجود دارد نیز پیچیده میشود. در همین زمینه، مدیریت نوآوری در بنگاههای اقتصادی نیاز به تخصصهای متعدد، دیدگاه سیستمی بیشتر از قبل و چابکی بیشتر از گذشته دارد.
گره زدن تصمیمات در حوزه فناوری و نوآوری به تصمیمات کلان استراتژیک کسبوکار، بیش از پیش اهمیت پیدا کرده و بنگاه اگر روی حوزههای مختلف تمرکز نکند، حتماً بازنده بازی رقابتی خواهد بود. البته همین مسئله که باید بر روی چه حوزههایی تمرکز کنیم نیز یک سوال بزرگی است که پاسخ به آن نیازمند فکر، اندیشه و جلسات متعدد است.
تا به الان در مورد پیچیدگی مدیریت تکنولوژی در آینده سخن گفتم، اما اکنون به حوزه اصلی برمیگردد و این سوال را میپرسم که آموزش چگونه باید تأثیر بپذیرد؟ با توجه به پیامهایی که در این زمینه شنیدهایم، چه پیامی در حوزه آموزش به ما میگوید؟ معتقدم در این حوزه باید از حالت دیسیپلینمحوری خارج شویم. یعنی اینکه ما دانشکدههای برق، مکانیک، کامپیوتر، متالورژی و... داریم، آنها به همان نگاههای نسل قبلی صنعتی برمیگردد که در آن تکنولوژیها به صورت دیسیپلینی یا تعداد محدود بودند.
در حالی که تکنولوژیهایی که در آینده پا به عرصه میگذارند مولتیدیسیپلینی هستند. به همین دلیل لازمه آموزشمان نیز آن است که مولتیدیسیپلینی شوند. یعنی دانشگاهها را باید تشویق و ترویج کرد تا از حالت دانشکدهای فعلی آهسته خارج شده و به سمت مسئلهمحوری حرکت کنند.
نیاز داریم تا دانشگاه دانشجویان را برای حل مسئله آماده کند؛ ما نمیتوانیم روی دانشی که احتمالاً پنج سال آینده منسوخ میشود، حساب زیادی باز کنیم و وقت زیادی برای آن بگذاریم. دانشگاهها به جایی یاد دادن علم به دانشجویان، باید عمل یادگیری را به آنها یاد دهند؛ یعنی باید یاد بگیرند که چگونه میشود سریع آموخت. در حقیقت نسل آینده باید برای سرعت یادگیری تربیت شوند. دانشگاهها باید مسئلهمحور باشند. یعنی استاد پروژه انجام داده و دانشجو در حین انجام پروژه از استاد علم بیاموزد.
دانشگاهها باید تولید محتوای الکترونیک کنند و در مقابل نیز زمان اعضای هیئتعلمی و دانشجویان نباید در کلاس برای تدریس بگذرد؛ بلکه باید برای کار عملی و حل یک مسئله وقت گذاشته شود.
به آقای رئیس دانشگاه صنعتی شریف پیشنهاد دادم و گفتم آیا میخواهید دانشگاه صنعتی شریف ۵۰ سال آینده، متفاوت با امروز آن باشد؟ اگر من جای شما بودم، زمین ۶۰ هکتاری منطقه ۲۲ را تبدیل به دانشگاه شریف آینده میکردم؛ چراکه نام موقعیت فعلی دانشگاه شریف، کالج است، در حالی که بنده قصد دارم یک یونیورسیتی در منطقه ۲۲ ایجاد کنم.
ویژگیهای این یونیورسیتی نیز آن است که به جای دانشکده، ۸ کریدور دارد. نام کریدور اول علم زمین است، یعنی به آن نمیگویم معدن یا متالورژی بلکه میگویم هر مسئلهای که موضوعش زمین است. کریدور دوم انرژی و محیط زیست است، هرآنچه به انرژی و محیط زیست مربوط میشود در قالب انرژی امروز و یا انرژی فردا در این کریدور دنبال میشود. یعنی در کریدورهای ۸گانه از طرفی ایده و مسئله وارد میشود و استادانی که صاحبان کرسی بوده و پول نیز تا حدی که میخواهند در اختیار دارند را در آن شاهد هستیم و همه نیز برای این اساتید کار میکنند.
از استاد جوان، محقق پسادکترا، دانشجوی دکترا و دانشجوی ارشد همگی برای استاد صاحب کرسی کار میکنند؛ مسئله را با هم حل کرده و در طی فرایند حل مسئله آموزش میبینند. کسی که از دانشگاه خارج میشود، نامش مهندس مکانیک یا دکترای مکانیک نیست، بلکه این فرد تخصص حل مسئله مربوط به موبیلیتی را دارد و انعطافپذیر است. در موبیلیتی متالورژی، مکانیک، برق، AI، کنترل و حوزههای علوم انسانی و اجتماعی را لازم داریم ولی همگی در جهت حل یک مسئله حرکت میکنند.
آنگاه این دانشگاه، افرادی را تحویل میدهد که از مسائل بزرگ و مسئله جدید نمیترسند و دغدغه حل مسئله در کشور دارند و در نتیجه دانشگاه در خدمت جامعه خواهد بود.
البته سوال رئیس دانشگاه صنعتی شریف این بود که برای رسیدن به این دانشگاه باید چه کاری انجام دهم؟ که در پاسخ به او گفتم باید به خدمت بالاترین شخص مملکت یعنی مقاممعظمرهبری برود و به ایشان بگوید تا اجازه دهند چنین دانشگاهی در کشور ساخته شود.
شاید اینگونه حوزه آموزش عالی و حوزه علم و فناوری کشور به کل متحول شود. البته باید در ادامه ذکر کنید به فلان میزان پول هم برای ساخت این دانشگاه نیاز دارید، البته پول تنها مسئله نیست؛ چراکه هستند کسانی که حاضر باشند پول این کار را تأمین کنند، بلکه ابتدا باید بفهمند کسی میخواهد چنین کاری را در کشور انجام دهد. نگاه کنید ۱۰۰ یا ۲۰۰ همت پولی در کشور ما نیست، بلکه آنچه نیاز داریم اختیار تام در این زمینه است. لطفاً به وزارت علوم، شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس بفرمایید اجازه دهند تا دانشگاه مسیری که فکر میکند درست است را طی کند و هر کسی که میخواهند را در هیئتامنا بگذارید، اما هیئتامنا دانشگاه را اداره کند.
بنده ۲۵ سال در دانشگاه بوده و حداکثر ۵ سال دیگر در دانشگاه حضور خواهم داشت، بنابراین نقشی برای دانشگاهی که درباره آن صحبت کردم نمیبینم و حتی شاید آن دانشگاهی که میگویم ایجاد شود دیگر زنده هم نباشم، اما به عنوان کسی که به کشور برگشته تا به ایران خدمت کند و از این مسئله هم بسیار خوشحالم، معتقدم راهی جز اینکه دانشگاهها را دریابیم برای نجات کشور وجود ندارد؛ چراکه اگر دانشگاه را درنیابیم، نهتنها اقتصاد بلکه امنیتی هم برای کشور نخواهد بود. متاسفانه دانشگاهها با این سبکی که امروز اداره میشوند، صددرصد نابود خواهند شد.
_______________________________
پینوشت
متن حاضر سخنرانی محمدرضا آراستی، استاد دانشگاه مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف است که اخیراً در کنفرانس مدیریت فناوری و نوآوری ایراد شده و در قالب یادداشت شفاهی توسط «فرهیختگان» منتشر میشود.
