تحلیلگران منطقه معتقدند که جمعه نصر، سرآغاز تحولات بسیاری در منطقه بود. پس از پیام تاریخی رهبر معظم انقلاب اسلامی در ۷ مهرماه، یعنی دقیقاً یک هفته پیش از جمعه نصر، مردم ایران منتظر بودند تا به دستور ولیامر مسلمین، کمکهای خود را به سمت جبهه مقاومت گسیل کنند. دبیر پویش ملی «ایران همدل» میگوید در نمازجمعه نصر، وقتی که در مصلی تهران صندوقهای جمعآوری پول قرار داده شده بود، در میان اسکناسهای واریز شده، تکههای طلا هم پیدا شده بود. همین ماجرا در جمعه نصر، آغازگر پویش ایران همدل برای جمعآوری طلا و زیورآلات قیمتی بانوان شد.
اولین مرحله پویش ایران همدل تقریبا چند ماه بعد از شروع بیماری کرونا آغاز شد. رهبر معظم انقلاب در فروردین ماه سال ۹۹ بیان کرده بود که باید کمکهای مومنانه، همدلی و مواسات در جامعه گسترش پیدا کند و مردم باید به یکدیگر کمک کنند تا لطمه جدی که کرونا به زندگی و کسبوکارهای مردم زده است، با کمکهای جمعی جبران شود.
مبنای این پویش این بود که از طریق رسانه، پایگاه اطلاعرسانی دفتر رهبر انقلاب فراخوانی برای کمک داده شود و یک شماره کارت اعلام شد؛ همچنین کد دستوری ستاره، 141، مربع برای واریز کمکهای مردم به این حساب معرفی شد. درنهایت، کمکهای جمعآوریشده در اختیار کمیته امداد و بهزیستی قرار گرفت تا برای رسیدگی به امور مردمی که زندگی و کسبوکارشان در اثر بیماری کرونا آسیب دیده بود، استفاده شود.
تا سال ۱۴۰۱، سه مرحله پویش ایران همدل برگزار شد. پس از پیام رهبر معظم انقلاب و تأکید ایشان تحت این عنوان که «بر همه مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند»، مرحله چهارم پویش ایران همدل آغاز شد و اولین مرحله از این پویش برای کمک به جبهه مقاومت جمعآوری شد.
پویش ایران همدل، اولین ورود دفتر حفظ و نشر آثار رهبر انقلاب به حوزه فعالیتهای اجتماعی به معنای جمعآوری کمک بود که در همان روزهای ابتدایی شیوع کرونا آغاز شد. متن زیر گفتوگوی تفصیلی «فرهیختگان» با ایمان عطارزاده، دبیر پویش ایران همدل است.
در فرایند جمعآوری کمکها، بیش از هر چیزی به چه نکاتی توجه میشد و رهبر انقلاب در این پویش به چه نکاتی تأکید داشتند؟
در فرایند جمعآوری کمکها، یکی از اهداف ما این بود که کمکهای مردم به دقت جمعآوری شوند و حضرتآقا توصیه فرموده بودند که این کمکها به سرعت منتقل شوند. بنابراین، به محض اینکه به یک عدد قابل توجهی میرسیدیم و میتوانستیم کمکها را منتقل کنیم، به دلیل نیاز ویژهای که در میدان وجود داشت، یعنی در مناطق مختلف مانند غزه و لبنان، این کمکها به سرعت منتقل میشد.
تا قبل از اتفاقات سوریه، بسیاری از کمکها میتوانستند از طریق مسیرهای زمینی ارسال شوند، از عراق و سوریه. البته رژیمصهیونیستی بخشی از جادههای مواصلاتی بین سوریه و لبنان را بمباران کرده بود، اما با تمام سختیها، بخشی از کمکها به صورت زمینی به مقصد میرسید. بخش زیادی از کمکها به صورت نقدی به منطقه ارسال میشد.
با توجه به پیچیدگیها و سختیها، اصلیترین نیاز در این منطقه پول بود، زیرا کمکهای مردم باید به پول تبدیل میشد و در آنجا هزینه و خریداری انجام میشد. اگرچه شرایط جنگ باعث افزایش شدید قیمت کالاها شده بود، اما امکان تأمین کالاهای مورد نیاز مردم وجود داشت.
اتفاقی که در پویش ایران همدل بهمنظور جمعآوری کمکها برای لبنان و فلسطین افتاد، این بود که از همان اولین روزهای ارسال کمکها آغاز شد. زمانی که آوارگان و مردم جنگزده لبنان در اردوگاهها و مراکز تجمعی حضور داشتند، بسیاری از این افراد در مراکز موقت مانند مدارس، کلیساها و منازل مردم لبنان مستقر بودند. البته بخشی از این افراد در منازل مردم سنینشین و مسیحینشین اقامت داشتند که روحیه مردم لبنان در این شرایط بسیار ستودنی بود.
کمکرسانیها به مردم جنگزده لبنان به چه صورت بود؟
مدل کمکرسانی در اردوگاهها به این صورت بود که علاوه بر تأمین غذای گرم، بستههای کمک معیشتی، لباس و وسایل گرمایشی در اختیار مردم قرار میگرفت. یکی از نیازهای مهم و کمتر دیده شده، تأسیسات مانند سرویسهای بهداشتی و حمام بود. جایی که جمعیتی ۵۰۰ نفره، ۱۰۰ نفره یا ۲۰۰ نفره مستقر میشوند، به غیر از غذا، لباس گرم و وسایل گرمایشی، نیاز به سرویسهای بهداشتی و حمام نیز دارند.
اولین کمکهای ما در همین حوزه بود که شامل بستههای معیشتی و اقدامات زیرساختی میشد و این کار تحت هدایت حزبالله لبنان انجام میشد. حزبالله به دلیل آگاهی و تجربه چنددههای از نیازهای مردم لبنان، به سرعت نیازها را شناسایی میکرد و مطابق با آنها، خدماترسانی انجام میشد. بعد از آتشبس، نوع امدادرسانی تغییر کرد.
همچنین بستههای معیشتی که یکی از بخشهای اصلی کمکها بود، به سرعت از کمکهای مردم ایران در اختیار آوارگان لبنانی قرار گرفت. نکته مهم این است که حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار نفر از مردم جنوب لبنان به دلیل بمباران رژیمصهیونیستی خانههایشان را از دست داده و این افراد نیازهای مختلفی داشتند. از دارو و درمان برای بیماران سرطانی و صعبالعلاج تا بیمارانی که نیاز به داروهای ویژه مثل انسولین داشتند، تا زنان باردار و دیگر نیازهای ضروری. در شرایطی که این افراد آواره شده بودند، باید به تمامی اینها کمکرسانی میشد.
کمکها از چه راهی و به وسیله چه افرادی به دست مردم لبنان میرسید؟
در پویش ایران همدل، سیاست ما این بود که کمکهای مردم ایران را از طریق گروههای مردمی فعال به مردم لبنان و فلسطین برسانیم. تلاش کردیم این سیاست راهبردی که در ایران همدل طراحی شده بود را با حمایت از گروههای مردمی در میدان به مرحله اجرا درآوریم. اولین روزی که حضرت آقا پیام خود را صادر کردند، کمتر از شش یا هفت ساعت بعد گروههای جهادی ایرانی به لبنان رفتند.
این گروهها درحالیکه تحت بمباران قرار داشتند، کنار مردم لبنان ایستادند. در این ۱۰۰ روز که از آن اتفاقات میگذرد، از شهادت سیدحسن نصرالله و دیگر شهدای مقاومت، همچنان گروههای جهادی ایرانی در لبنان حضور دارند و بهطور گمنام و مخلصانه در کنار مردم لبنان مشغول کمکرسانیاند.
در صحنه فعلی که آوارگان سوری نیز به معادلات لبنان افزوده شدهاند، این بچههای جهادی ایرانی هستند که در سرمای شدید مناطق شمالی لبنان به مردم سوری کمک میکنند. بسیاری از این بچهها گمنامند و کمتر دیده میشوند، اما از روزهای اول در میدان حضور داشتند و هرچه در توان داشتند، گذاشتند.
از قربانیهای جمعآوریشده، تأمین شیرخشک، ایجاد سرویسهای بهداشتی و حمام، تا تأمین زیرساختهای ضروری و حتی برنامههای فرهنگی و سرگرمی برای بچهها، همه اینها از تلاشهای گروههای جهادی بود. گرچه تعداد این گروهها زیاد نیست، اما حدود ۲۰۰ نفر از فعالان جهادی در لبنان حضور دارند و بار زیادی از کمکها را بر دوش میکشند.
امروز مردم لبنان نماد خدمترسانی مردم ایران را در این گروههای جهادی میبینند. این بچهها شیشههای حاصل از بمباران را جمعآوری کرده و زیر پای مردم جارو میکنند، غذا میپزند و توزیع میکنند، لباس گرم میدهند، کپسولهای گاز را پر میکنند، با بچهها بازی میکنند و وسایل بازی و کتابخانه فراهم میکنند. واقعاً مانند یک برادر بزرگتر یا یک پدر در کنار مردم لبنان ایستادهاند.
این بزرگترین دستاورد پویش ایران همدل است. من معتقدم این بزرگترین تجربه بینالمللی حضور گروههای جهادی ایرانی در لبنان است و این را بهعنوان یک افتخار برای مردم ایران و بچههای جهادی میدانم که در این آزمون بهخوبی سربلند بیرون آمدهاند و نشان دادند در هر کجا که مظلومی فریاد کمک بزند، این بچههای ایرانی هستند که مخلصانه پای کار میآیند.
پس از تحولات اخیر سوریه، جمعیت قابل توجهی از مردم سوریه به سمت مرزهای لبنان رفتند. به آوارگان سوری نیز در این مدت کمک شده است؟
بعد از تحولات اخیر در سوریه، بخشی از مردم که عمدتاً شیعیان بودند، به دلیل ترس از رفتارهای تروریستی داعش و گروههای مشابه، از خانه و کاشانه خود فرار کرده و به سمت مرز لبنان آمدند. حدود ۴۰ هزار نفر از آوارگان شیعه سوری به منطقه «هرمل» در استان بقا، واقع در شمال لبنان که منطقهای کوهستانی و سرد است پناه بردهاند.
این افراد در شرایط بسیار سخت و هوای برفی زندگی میکنند و نیازهای فراوانی دارند که گروههای جهادی ایرانی به کمک آنها شتافتهاند. آوارگان سوری که از شرایط سخت و جنگهای اخیر در کشورشان فرار کردهاند، با کمترین وسایل ممکن به لبنان پناه آوردهاند. برخی از آنها با پای پیاده، برخی با ماشینهای قدیمی، موتورسیکلت یا تراکتورهای خود این مسیر را طی کردهاند. این افراد به کشور لبنان که خود درگیر جنگ با اسرائیل بوده و در سال گذشته و چند ماه اخیر تحت حملات گسترده رژیم صهیونیستی قرار گرفته، وارد شدند.
یکی از مناطقی که آوارگان سوری در آنجا ساکن شدهاند، شهر هرمل در استان بقا است. این شهر که حدود ۴۰ هزار نفر جمعیت دارد، بهیکباره با حجم زیادی از آوارگان مواجه و جمعیت آن دو برابر شد. در مناطقی مانند هرمل، بعلبک و دیگر مناطق استان بقا که مرز با سوریه دارند، حسینیهها، مساجد و هر مکانی که قابل استفاده بود، به پناهگاه آوارگان تبدیل شد. این وضعیت نشاندهنده کمبود شدید منابع و امکانات برای پذیرش این تعداد از مردم بود. در چنین شرایطی گروههای جهادی ایرانی که در صحنه حضور داشتند، از همان لحظات اولیه برای کمکرسانی وارد عمل شدند.
آنها غذا پختند، جا برای اسکان آوارگان فراهم کردند، کپسولهای گاز آوردند و وسایل گرمایشی تأمین کردند. یکی از نیازهای جدی دیگر آوارگان سوری، مشکلات روانشناختی و روحی آنها بود. بسیاری از کودکان دچار آسیبهای روانی و جسمی شده بودند. برای مثال کودکانی که بر اثر بمبارانها موهایشان ریخته بود یا بدنشان پوشیده از تاول بود. فشارهای روانی ناشی از جنگ و از دست دادن عزیزان موجب بروز مشکلات افسردگی و اضطراب در میان مادران و کودکان شده بود. در این راستا، تیمهای روانشناسی و مشاورههای گروههای جهادی برای ترمیم روحیه آوارگان و بهویژه کودکان بسیار حیاتی بود.
حضور گروههای جهادی ایرانی در لبنان و سوریه، بهویژه در شرایط دشوار کنونی، نماد کمکهای انساندوستانه و همدلی است. این گروهها در کنار مردم لبنان و سوریه، با همکاری حزبالله لبنان و دیگر گروههای محلی، به تلاشهای خود برای کاهش آلام آوارگان و کمک به زندگی بهتر آنها ادامه میدهند. با کمکهای مردم ایران امیدواریم بتوانیم همچنان در این مسیر قدم برداریم و تا رفع کامل نیازهای آوارگان، این کمکها ادامه پیدا کند.
گزارش کامل زینب مرزوقی، خبرنگار گروه نقد روز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.