مردمسالاری در کشور ما برگرفته از ایده ارزشهای دینی و تاریخی ماست. بهنوعی نمایندگی جامعه توسط سیاستمدارانی انجام میشود که باور به تاریخ فرهنگی در ایران دارند. به تعبیر سادهتر سیاست در جامعه ایران در امتداد تاریخ فرهنگی ایران است. این تاریخ بهنوعی ایستادگی در مقابل هر نوع استکباری بوده است. برای مثال واقعه گوهرشاد در مشهد یا واقعه نهضت تنباکو و مبارزه میرزا کوچکخان و همچنین مبارزه ستارخان و باقرخان، همهوهمه نوعی ایستادگی ایرانی مسلمان در مقابل استکبار بوده است و ذهنیت جامعه ما در دل تاریخ سعی در حفظ ارزشهای خود داشته و اگر تصمیم گرفته است وجه نمایندگی از مردم در مقابل زور و ستم کشورهای بیگانه بوده است.
این ذهنیت همیشه از حریم تفکر ایرانیاسلامی مراقبت کرده و تفکر ایرانی را اینگونه تعریف کرده که جدا از هر تفکر خودش باید برای ایران تصمیم بگیرد و مداخلههای بیرونی را هیچگاه قبول نکند؛ و این لحظه است که مردمسالاری معنی پیدا میکند. یعنی اگر بخواهیم مردمسالاری را تعریف کنیم، مردمسالاری یعنی تصمیم یک کشور برای خود و تصمیم مردم یک کشور برای خودشان؛ این همان ویژگی ۴۵ سال اخیر ایران بوده، اما آنچه باعث ضربهزدن به این بحث تاریخی میشود نوع نگاهی است که آمریکاییها به مسئله کشورهای مستقل و دارای هویت تاریخی دارند. آمریکایی دو هدف را دنبال میکنند:
1- تاریخزدایی: آمریکاییها با کار رسانهای سعی میکنند تاریخ کشورهایی مثل ما را تحریف کنند. به عنوان مثال؛ در سال ۱۳۳۲ کودتا صورت نگرفته و انقلاب اسلامی ایران، انقلابی است که از طرف غربیها طراحی شده است. این بهنوعی تاریخزدایی از این کشور است و ضربهای به مردمسالاری در ایران؛ چراکه پیامی را به جامعه مخابره میکند که ایرانیان توان تصمیمگیری برای خودشان را ندارند و مردمسالاری توانی برای اداره این کشور ندارد.
2- رؤیای آمریکایی بهجای رؤیای ایرانی: آمریکاییها با طرحهای رسانهای و روانی و فکری خود سعی میکنند زندگی آمریکایی را جایگزین زندگی ایرانی کنند. در نظم متأخر آمریکاییها، سیاسی زیستن مفید نیست و هر انسانی بیرون دایره سیاسی زیستن موفق است و این دقیقاً عکس تاریخ فرهنگی ماست، یعنی ایرانیان در سیطره تاریخ همیشه در حال سیاسی زیستن بودند و این سیاسی زیستن بوده که مردمسالاری را شکل داده است. آنچه امروز رهبر انقلاب به آن اشاره کردهاند دقیقاً همین خطر است که اگر تفکر آمریکاییها در تصمیمگیری ما نقش داشته باشد، ما یکی از مهمترین مزیتهای خودمان را که مردمسالاری است از دست خواهیم داد.
اما چرا مردمسالاری مزیت اصلی ماست؟
ایرانِ فرهنگی در دل تاریخ تنها دلیل ماندگاری جغرافیای ایران بوده است. اگر بخواهیم از منظر انسانشناختی، ایده انسان در نگاه رهبر انقلاب را تبارشناسی کنیم، آنگاه متوجه میشویم چرا مردمسالاری اهمیت دارد. رهبر انقلاب در چهل سال اخیر مدام درباره چرایی مقابله با ایده افکار آمریکایی تذکر دادهاند؛ بهنوعی باید اول فهمید که ایده فلسفی آمریکاییها از دخالت در تاریخ فرهنگی چیست و چه تمایزی با ایده انسانشناختی رهبر انقلاب دارد.
هنری اسمیت، تاریخشناس فرهنگی درباره ایده آمریکاییها درخصوص تاریخ فرهنگی آمریکا و در باب هنرمندان موفق در آمریکا میگوید؛ هنرمندانی موفق بودهاند که بتوانند انسانهای باشکوهی را برای تقلید دیگران خلق کنند. یعنی انسان آمریکایی باید برای تقلید شکل خاصی از شکوه آماده شود، یعنی بهجای فهم چرایی آزادی باید از شکل معرفی شده از آزادی دفاع کند و وجه فرهنگی در آمریکا در ابداع نیست، بلکه در تقلید است. یعنی انسان آمریکایی در ذات از نوعی تقلید و عملگرایی شکلگرفته و این دقیقاً مصداق بارز ایده آمریکاییهاست. در طرف مقابل، انسان ایرانی که رهبری همیشه سعی میکنند آن را معرفی کنند، بیرون از ساحت تقلید در تاریخ به دنبال نوعی ابداع در سنت بوده و همیشه سنت خودش را نه در تقلید از یک شکوه ساختگی بلکه در راستای ارزشهایی که در دل تاریخ داشته، بیان کرده است. بهنوعی امتداد سنت و تاریخ فرهنگی خودش بوده و دقیقاً در نقطه مقابل انسان آمریکایی قرار داشته و این مصداق بارز تفاوت انسان ایرانی است که رهبر انقلاب تلاش کرده همیشه آن را از خطر انسان تقلیدی آمریکایی در امان نگه دارد. انسان آمریکایی درکی از مسئله مردمسالاری ندارد، بلکه بر اساس نوعی فرم تقلیدی سازماندهی شده است، اما انسان ایرانی با درک از قرنها تلاش برای حفظ تاریخ خود بههیچعنوان به دنبال ساخت شکوهی تقلیدی و برساخته شده نیست، بلکه امتداد یک تاریخ است. این تاریخ یکلحظه باشکوه نیست که صرفاً با تقلید درست شود، بلکه یک فرایند و برایند است.
فرایند: تاریخ ایران اسلامی بهشدت پرتلاطم است؛ روزی شکست در برابر مغولهاست و روزی موفقیت در دوره سربداران است. این فرایند خود حامل تاریخ فرهنگی است که بهشدت قابلاستفاده است و میراثی است که در اختیار انسان ایرانی برای مردمسالاری قرار دارد و این فرایند خود بهنوعی کمککننده لحظه حال برای خودآگاهی است.
برایند: این تاریخ پرتلاطم بهنوعی باعث شده انسان ایرانی در تاریخ به نیرویی پرسشگر تبدیل شود و این پرسشگری را میشود از پرسش عباس میرزا تا طهرانی مقدم، پرسشی برای پیشرفت دانست که حاصل درکی از انسان ایرانی است؛ یعنی خودآگاهی انسان ایرانی؛ هرچند طرح عباس میرزا موفق نمیشود؛ اما همان خودآگاهی در سیر تاریخی در دوره طهرانی مقدم به موفقیت میرسد. و این حاصل نکتهای است که رهبر انقلاب در آخرین سخنرانی خودشان به آن تذکر دادهاند که اگر در محاسبات خودمان ذهنیت آمریکایی را در محاسبات کشور دخیل کنیم، قطعاً مردمسالاری دینی را که حاصل خودآگاهی تاریخی است، در بلندمدت از دست میدهیم.