

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، سفر علیاکبر ولایتی مشاور رهبر معظم انقلاب در امور بینالملل به روسیه و ارائه پیامهای جداگانه رهبر انقلاب و رئیسجمهور ایران به ولادیمیر پوتین رئیسجمهور این کشور از جهات زیادی قابل توجه است. آینده مبهم برجام پس از خروج آمریکا از توافق هستهای و بلاتکلیفی اروپا، نزدیک شدن به زمان اجرای تحریمهای ثانویه آمریکا، مناسبات دو کشور در مسائل منطقه و بهطور ویژه در سوریه و... همگی بر پیچیدگیهای روابط ایران و روسیه در مقطع کنونی افزوده است. در این رابطه و به مناسبت سفر مهم ولایتی با دکتر شعیب بهمن کارشناس مسائل روسیه و عضو گروه آسیای مرکزی و قفقاز در «دفتر مطالعات سیاسی و بینالمللی وزارت امورخارجه» به گفتوگو نشستیم. متن این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
سفر مشاور رهبر انقلاب در امور بینالملل به روسیه از چه زوایایی حائز اهمیت است؟
در حال حاضر چند مساله مهم درخصوص این سفر مطرح است. یک موضوع در مورد روابط دو جانبه تهران و مسکو است که در طول سالهای گذشته ابعاد جدیدی پیدا کرده و بهخصوص همکاری دو کشور در مورد مسائل منطقهای از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. این موضوع باعث شده که دو کشور خواستار توسعه روابط شوند.
نکته دیگر در شرایط فعلی موضوع برجام و خروج آمریکاییها از توافق هستهای با ایران است. این سفر میتواند در مورد نحوه تداوم برجام یا نحوه تداوم همکاریهای بین تهران و مسکو بهویژه در حوزههای اقتصادی در شرایطی که در آینده تحریمهای یکجانبهای علیه ایران وضع خواهد شد، قابل اهمیت باشد.
نکته سوم همکاریهای دو کشور درخصوص پروندههای منطقهای بهویژه مساله سوریه است. موضوعی که تمرکز کشورهای عربی در کنار آمریکاییها و اسرائیلیها را نیز به خود جلب کرده و رایزنیهای فشردهای در این رابطه میان آنها در جریان است. بر این اساس در شرایط فعلی، این سفر میتواند حضور ایران در چانهزنیهای دیپلماتیک منطقهای را تا حد زیادی تقویت کند.
با توجه به اینکه این سفر در آستانه دیدار پوتین و ترامپ صورت گرفته فکر میکنید که میتواند بر این دیدار اثرگذار باشد؟
قطعا تاثیرگذار خواهد بود. به گفته منابع اسرائیلی، آمریکا و اسرائیل تمایل دارند روسیه با اعمال فشار بر ایران، نیروهای خود را از سوریه خارج کند. در مقابل آمریکاییها هم تحریمهایی که علیه روسیه بهخاطر مساله اوکراین وضع کرده بودند را لغو کنند. در واقع اسرائیلیها دنبال این معامله هستند.
با توجه به اینکه آمریکا از برجام خارج شد و اروپا هم در واقع در شرایط بلاتکلیفی قرار دارد و عملا از توان کافی نیز برای ارائه تضمین به ایران برخوردار نیست شما فکر میکنید که روسیه میتواند این خلأ را به نحوی پوشش دهد و حتی نقش میانجی را ایفا کند؟
در گذشته روسها بهعنوان میانجی بین ایران و غرب عمل کردند. حتی مقاطعی پیش از برجام هم سعی کردند طرحهای مختلفی ازجمله طرح معروف گامبهگام را که آقای لاوروف مطرح کرد ارائه کنند. اما واقعیتی که در شرایط فعلی وجود دارد آن است که به نظر میرسد شکافهای میان روسیه و آمریکا و از طرف دیگر شکافهای میان روسیه با اروپا و نیز شکافهایی که بین آمریکا و اروپا وجود دارد، ایفای نقش واسط و میانجی بسیار سختتر شده است. ضمن اینکه آمریکاییها به هر حال خواستههایی دارند که بیشتر خواستههای غیرهستهای است و شامل توانمندیهای نظامی و منطقهای ایران میشود. به خاطر همین موضوع اساسا میزان توانمندی روسها برای ایفای چنین نقشی تا حد زیادی محل سوال است. مضاف بر آنکه جمهوری اسلامی ایران اساسا هیچگونه مذاکرهای را در رابطه با برنامههای غیرهستهای خود وارد ندانسته است و در این حوزه وارد نمیشود. اما به هر حال موضع سیاسی روسیه در سطح بینالمللی بهویژه با حضور این کشور در شورای امنیت میتواند برای ایران مهم باشد و به هر حال بعضی از فشارها را بر ایران کاهش دهد.
در بعد دیگر، یکی از مهمترین موضوعات، مساله مراودات تجاری اقتصادی است. در این رابطه باید اذعان داشت با توجه به اینکه عملا در طول سالهای گذشته ما شاهد افزایش همکاری اقتصادی بین دو کشور نبودیم، در نتیجه شاید بتوان گفت که نباید منتظر گشایش چندانی در این حوزه بود.
هرچند این آمادگی در طرف روس وجود دارد که دستکم در شرکتهای کوچک و بانکهای کوچکشان بتوانند با ایران همکاریهایی را انجام دهند. ولی بخش اعظم این موضوع به این بستگی دارد که واقعا در ایران تصمیمگیران بخواهند به سمت توسعه و افزایش همکاری اقتصادی با روسیه حرکت کنند.
این موضوع از حالت بالقوه نمیتواند بالفعل شود؟
یک معضل اساسی در روابط اقتصادی ایران و روسیه این است که در هر دو کشور مدیران غربگرا حضور دارند. مدیران غربگرا در عمل از توسعه روابط اقتصادی دوجانبه ممانعت میکنند. به همین دلیل تا زمانی که این روند در هر دو کشور وجود داشته باشد ما نمیتوانیم شاهد همکاریهای اقتصادی بین دو کشور باشیم.
در دورهای که توافق هستهای به اجرا درآمد، روسها همپای شرکتهای غربی خواهان حضور در بخشهای مختلف اقتصادی ایران بودند. با این وجود، این سوال بهطور جدی مطرح است که واقعا چقدر فضا به شرکتهای روسی داده شد و چه امتیازات قابلتوجهی به شرکتهای غربی، مثل شرکتهای فرانسوی اختصاص یافت؟ واقعیت آن است که در تمام صنایع نفت و گاز و خودرو و سایر بخشهای اقتصادی حتی حملونقل، این شرکتهای غربی و فرانسوی و اروپایی بودند که وارد عرصههای مختلف تجاری ایران شدند و عملا روسها این فرصت را پیدا نکردند. دلیل اصلی آن هم نگرش غربی است که متاسفانه در ایران حاکم است.
این جریان در راه توسعه روابط کارشکنی میکنند. بهرغم آنکه در چند سال اخیر ایران و روسیه مواضع نزدیکی در مسائل منطقهای داشتند و اینکه روسها هم مانند ایران مورد تحریم قرار گرفتند و تمایل زیادی به توسعه همکاریهای اقتصادی با ایران داشتند بهویژه در حوزه کشاورزی که بخشی از اقلام مورد نیاز خود را طریق ایران حاصل کنند، عملا مشاهده میکنیم که گشایش خیلی زیادی در این خصوص اتفاق نیفتاده است؛ لذا این موضوع نیازمند بررسیهای دقیقتری است.
علت اینکه هنوز بحث روابط پولی دوجانبه بین دو کشور به مرحله اجرا نرسیده را میتوان مرتبط با این موضوع دانست؟
بله، قطعا باید دید که چقدر در بانک مرکزی ایران این موضوع بهعنوان یک مساله جدی دنبال شده و چقدر توافقاتی که صورتگرفته به مرحله اجرا درآمده است. متاسفانه نگاه به همکاری با کشورهایی مانند روسیه بهصورت جدی وجود ندارد. اگر روابط تهران و مسکو بهویژه دارای ابعاد اقتصادی جدی و گسترده نشود، قطعا همین همکاریهای دو طرف در موضوعات استراتژیک نظیر سوریه هم با چالش مواجه خواهد شد.
با همه این اوصاف به اعتقاد شما چرا در مقایسه روسیه و اروپا در شرایط کنونی به روسیه میتوان اعتماد کرد اما به اروپا خیر و میان این دو، روسها از اروپاییها قابل اطمینانتر هستند؟
یکی از مسائلی که در اینجا قابل بحث و بررسی است پیوندهایی است که بین اروپاییها و آمریکاییها از گذشته دور وجود داشته است. تمام اینها بهعنوان مجموعهای به اسم غرب قابل شناسایی هستند. در تحولات دوران معاصر هیچگاه اروپا مسیر خود را از آمریکاییها جدا نکرده است و حتی اگر مخالفتی هم نسبت به سیاستهای آمریکا داشته ولی درنهایت به همیاری با آمریکا منتهی شده است. بهخصوص که در حوزههای اقتصادی پیوندهای متقابل بسیار زیادی بین شرکتهای اروپایی و نهادها و شرکتهای آمریکایی وجود دارد. در نتیجه درنهایت حتی اگر دولتهای اروپایی خواهان حفظ برجام باشند، عملا شرکتها، بانکها و نهادهای اروپایی قادر به حفظ مبادلات اقتصادی خود با ایران نیستند و آنها ترجیح خواهند داد همکاری با آمریکا را به پیش ببرند.
نکته دوم اینکه خود روسیه هم در شرایط نسبتا مشابهی با ایران قرار دارد. روسیه بعد از وقایع اوکراین تحت تحریمهای غرب قرار گرفت، لذا این کشور بهنوعی طعم تحریمها را چشیده است. ضمن آنکه روسها هم با هژمونگرایی یکجانبه آمریکا در سطح نظام بینالملل دارای تضاد و تعارض هستند.
علاوهبر اینها اقتصاد روسیه به اندازه اقتصاد کشورهای اروپایی و آمریکا درنیامیخته است؛ به همین دلیل روسیه میتواند بهصورت مستقلتری نسبت با آمریکا و اروپا با ایران تعامل اقتصادی داشته باشد. به هر حال در شرایط فعلی روسها بازیگر مستقلتری در صحنه مسائل بینالملل به شمار میروند که در خیلی از مقاطع نهتنها کشورهای اروپایی بلکه حتی آمریکاییها را به چالش کشیدند و بسیاری از سیاستهای آنها را ناکام گذاشتند. در مجموع همه این موارد در کنار هم همکاری تهران و مسکو را جذابتر میکند.
