سقوط نظام سیاسی سوریه به رهبری «بشار اسد» باعث شده تا یکی از موانع ترکیه در محیط منطقهای برداشته شده و تمرکز آنکارا بر مسئله کردها افزایش یابد. از این روست که با فتح دمشق توسط گروه تروریستی «تحریرالشام»، ارتش ترکیه دست به پیشرویهای بیشتری در خاک سوریه زده و با اقدام مستقیم و بهرهگیری از گروه تروریستی موسوم به «ارتش ملی سوریه»، دور جدیدی از درگیریها را با کردهای شرق سوریه آغاز کرده است. تمرکز آنکارا بر مسئله کردی و به کارگیری میزان بالایی از خشونت در آن نشاندهنده ابعاد وسیع این تنش طولانیمدت است. در این گزارش تلاش شده به ابعاد درگیری میان ترکیه و کردها پرداخته شود.
نگاه ترکیه به کردها
برای آنکه چرایی برخورد ترکیه با کردها، ابعاد و غایت آن را دریابیم، باید دید آنکارا چگونه به آنها نگاه میکند.
1. فروپاشی عثمانی با عربها، تزلزل ترکیه با کردها
با فروپاشی امپراتوری عثمانی، برای قوم حاکم تنها سرزمینهای محدودی باقی ماند. آنها با تلاشهای وافر به رهبری «آتاتورک» موفق شدند بخشهای اصلی عثمانی در آناتولی را بازپس گرفته و ترکیه را پایهگذاری کنند. با این حال ترکتباران در اصلیترین سرزمین خود که در آن پناه گرفته بودند هم با چالش جمعیتی روبهرویند. پیش از این بافت عربی امپراتوری عثمانی و شورش آنها باعث فروپاشی این امپراتوری شد. برای دههها نیز این شورشهای کردیاند که نفس جمهوری ترکیه را گرفتهاند. چالشهای مداوم، سنگین و دارای ظرفیت انفجاری موجب شده تا آنکارا همواره نگران معضل کردی باشد. حتی اگر دولت ترکیه بر ضد کردها به موفقیتهایی نائل شود، عمق و ظرفیتهای این معضل به میزانی بالاست که احتمال دارد ناگهان فوران کند. بر همین اساس ترکیه تا دورنمای قابل مشاهدهای درگیر معضل کردی خواهد بود؛ مگر آنکه بتواند دست به تغییرات جمعیتی بزند.
2. تناقض با امر ملی
یک سؤال مهم وجود دارد؛ اگر ترکیه کشور ترکتباران است، چگونه 30 الی 40 درصد جمعیت آن به یک گروه قومی دیگر تعلق دارد؟ باید توجه داشت اگر 60 الی 70 درصد جمعیت ترکیه ترکتبار بوده و 30 الی 40 درصد باقیمانده میان اقوام دیگر تقسیم میشد، به گونهای که سهم هرکدام حداکثر تا 10 درصد باشد، میشد هویت ترکی ترکیه را مورد پذیرش قرار دارد اما هنگامی که یک قوم عمده دیگر وجود دارد، کار آسان نیست. به لحاظ جغرافیایی نیز جنوب شرقی ترکیه به عنوان وطن اصلی قوم کرد در جهان، یکسوم خاک این کشور را در بر میگیرد.
3. ترکیه قلب ترکتباران است یا کردتباران؟
بزرگترین سکونتگاه قوم کرد در جهان، ترکیه است. از جمعیت 40 تا 50 میلیونی کردها، 20 تا 30 میلیون نفر در ترکیه زندگی میکنند. به عبارتی دیگر مرکز اصلی کردها در جهان، کشور ترکیه و به طور خاص جنوب شرق این کشور است. ترکیه نمیتواند به طور همزمان هم قلب کشورهای ترکتبار به حساب آید و هم قلب قوم کرد باشد. آنکارا برای آنکه بتواند خود را قلب کشورهای ترکتبار جا بزند، چارهای جز عبور از کردها ندارد.
4. تفاوت همهجانبه قومی - مذهبی
کردها علاوه بر قومیت، تفاوتهای مذهبی بزرگی نیز در ترکیه آفریدهاند. درحالیکه ترکتباران از اهل سنت حنفی مذهبند، کردها اهل سنت شافعی مذهبند. بخش دیگری از کردها نیز علویمذهب به شمار میروند. تفاوتهای همهجانبه قومی و مذهبی کردها، زمینههای واگرایی را تشدید کردهاند. در این شرایط، حرکت برای همگرایی یا ادغام کردها در جامعه ترکتباران دشوار است.
5. تهدید جمعیتی و تبدیل شدن به قوم اکثریت
نرخ رشد جمعیت کردها بالاتر از ترکتباران ترکیه است. تا یک دهه قبل ادعا میشد نرخ رشد در مناطق کردنشین ترکیه دو تا سه برابر ترکنشین این کشور است. با توجه به نزدیکی جمعیتی این دو گروه، احتمال دارد طی دهههای آتی کردها به بزرگترین گروه قومی این کشور تبدیل شوند. با این وجود، نرخ رشد دو تا سه برابری نسبت به ترکتباران متعلق به همه کردها نیست. هرچند جنوب شرق ترکیه مرکز اصلی کردهاست اما بسیاری از آنها جذب مناطق داخلیتر این کشور شدهاند و از همان سبک زندگیای پیروی میکنند که ترکتباران دارند. در نتیجه نرخ رشد بالای اعلام شده مربوط به مناطق اصلی کردستان ترکیه است.
6. احتمال اتصال مهاجران به مرکز
با توسعه اقتصادی ترکیه و شهرهایی مانند استانبول، مناطق مرکزی و غربی این کشور شاهد حضور میلیونها کرد شدهاند. این جمعیت برای کار و تحصیل محل زندگی خود را در داخل ترکیه تغییر دادهاند. امروزه استانبول بزرگترین شهر کردنشین ترکیه است؛ هرچند کردها اکثریت جمعیت این کلانشهر را تشکیل نمیدهند. اگر زمینههای بحران در مناطق کردی برطرف نشود، احتمال دارد با تشکیل و جاگیر شدن گروهها و دیدگاههای ناسیونالیست در چنین مناطقی، آنها قصد استفاده از این مهاجران برای مقاصد خود را داشته باشند. برای آرام نگهداشتن محیط مرکزی از التهابات، انگیزههای ترکیه برای بازیگری در محیط کردی بیشتر شده است. دولتهای ترکیه طی دهههای گذشته قادر به کنترل حضور کردها در مناطق مرکزی نبودهاند؛ هرچند به نظر میرسد آن را سودمند نیز تلقی میکردهاند. نخست آنکه جابهجایی کردها یک انتقال درونکشوری بوده و دولت بهانه مناسبی برای ممانعت از آن نداشته است. دومین مسئله به تفاوت پتانسیل باز میگردد؛ نمیشد در شرایطی که جنوب شرق ترکیه فقیر و دچار عقبماندگی است، توقع داشت جمعیت از آن به سمت مناطق درحال توسعه و ثروتمند ترکیه حرکت نکند.
برخی اهداف ترکیه
ترکیه اهداف متفاوت و متنوعی را در پوشش سرکوب کردها دنبال میکند که به شرح ذیلاند:
1. تقویت تسلط بر منابع آبی
درحالیکه جهان و بهویژه منطقه غرب آسیا از بحران آب رنج میبرد و در آینده اوضاع در آن بغرنجتر خواهد شد، ترکیه دارای منابع آب فراوان و مازاد بر نیاز است. این ازدیاد به لطف سدسازیهای گسترده به دست آمده که نتیجه آن کاهش ورودی آب سدهای دجله و فرات به کشورهای پایین دست این دو رود بوده است.
ترکیه میخواهد در اطراف این سدها مراکز عمده کشاورزی و حتی گردشگری ایجاد کرده و به تبع آن صنعت تبدیلی محصولات غذایی نیز ایجاد کند.
در صورت تکمیل طرحهای آبی ترکیه، آنکارا علاوه بر فروش مستقیم آب و بهرهگیری ابزاری از آن، میتواند نبض بازار محصولات کشاورزی و غذایی را نیز در دست گیرد؛ هرچند هم اکنون جایگاه قابل اعتنایی در آنها دارد. مشکل این طرح اما آنجاست که منابع آبی ترکیه و اطراف آن محل زندگی کرده است.
2. تضعیف ایرانیت در منطقه
غرب آسیا و مناطق پیرامون آن امروزه تحت تأثیر چند عنصر قومی و دینی است. به لحاظ قومی ایرانیها (اقوام ایرانی که شامل کردها، آذریها و ارمنیها نیز میشود) ترکتباران، عربها و یهودیها عناصر مهم کنونیاند.
تضعیف ایرانیت از چند منظر در هدفگیری ترکیه قرار دارد. یکی از دلایل آن، هویت آذریهاست. آذریها قومی ایرانیاند که زبانشان تحت تأثیر حضور قبایل ترکتبار در ایران به یکی از شاخههای زبان ترکی تغییر یافته است.
ترکیه امید دارد با تضعیف عنصر ایرانیت و جعل حقایق، بتواند سلطه خود بر آذریها را نهایی کند؛ امری که در دوره صفویه ناکام مانده و به واکنش شدید آذریها در پناه هویت ایرانی و شیعی منجر شد. ترکیه تضعیف عربها را هم در برنامه خود دارد. بر همین اساس آنکارا به دنبال برجستهسازی جایگاه ترکمانان ساکن در عراق و سوریه است. این کشور با تزریق گروههای ترکتبار به این دو کشور، درصدد تقویت جمعیتی این گروهها نیز برآمده است.
3. ورود به محیط عربی به بهانه کردی
ترکیه برنامههای نظامی اصلی خود در خاک عراق و سوریه را به بهانه مسئله کردها تدارک دیده است. در عراق حضور ترکیه تماماً به بهانه معضل کردی صورت گرفته است، اما در سوریه علاوه بر معضل کردی، ترکیه دلایل دیگری را نیز برای حضور اعلام کرده است.
گزارش کامل سیدمهدی طالبی، پژوهشگر حوزه روابط بینالملل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.