روزهای سخت دولت چهاردهم همچنان ادامه دارد. بحران ارزی در یکی از بیسابقهترین روزهای خود در یک دهه اخیر قرار دارد و ذخیره گازوئیل و نفت کوره نیروگاهها در شش ماهه اول ۱۴۰۳ نسبت به مدت مشابه در سال گذشته، کاهش محسوسی پیدا کرده است. از طرفی، زمزمههایی از احتمال استیضاح وزیر اقتصاد در مجلس نیز به گوش میرسد.
مجموع این موارد نشان میدهد که دولت در سال اول فعالیت خود، بحرانیترین روزهای خود را در حوزه اقتصادی پشت سر میگذارد. در این میان، جبهه اصلاحات بیانیهای منتشر کرده و قرار است عملکرد رئیسجمهور را مورد «پایش، رصد و بررسی» قرار دهد و «پیگیر اجرای وعدههای دولت» شود.
در شرایطی که دولت در میانه یک بحران اقتصادی و محل انتقاد و افزایش نارضایتی عمومی قرار دارد، آنچه میتواند به دولت برای تدبیر و گذر از بحرانها کمک کند، بدنه حامی است که هم از اقدامات مثبت جانبداری کرده و هم در میانه بحرانها با ارائه ایده و برنامهریزی به دولت برای گذر از بحرانها کمک کند. اما نقش این بدنه حامی در حمایت از دولت چهاردهم چندان پررنگ ظهور نمیکند. حتی در مواردی این موضوع به چشم میخورد که برخی چهرههای سیاسی و حامیان دولت در انتخابات، همزمان با شروع بحرانها فاصلهای میان خود و دولت میگذارند و در مقام اپوزیسیون دولت ظاهر میشوند و شروع به انتقاد میکنند. این نوع مواجهه دولت را با ضعف بدنه حامی مواجه میکند و توان او برای مدیریت بحرانها مؤثر میافتد.
جبهه اصلاحات فعلاً مطالبه میکند
جبهه اصلاحات به تازگی بیانیهای منتشر کرده و اشاره کرده است که «بنا به تصمیم مجمع عمومی جبهه اصلاحات، مأموریت یافته تا عملکرد رئیسجمهور را به عنوان نامزد اختصاصی خود در انتخابات رصد و پیگیر اجرای وعدههای داده شده وی باشد.» اصلاحات در ادامه این بیانیه هم انتظارات خود از رئیسجمهور را لیست کرده و در بخشی از آن نوشته که دولت باید همه توان خود را برای تأمین حقوق کلیه شهروندان از جمله حق حاکمیت ملی، حق آزادی بیان و حق استفاده از فرصتهای برابر، فارغ از جنسیت، قومیت و مذهب، گرایشهای سیاسی فراهم کند و «برای قدرتمند شدن جامعه مدنی ایران» که از «لوازم دولت توانمند» است، تلاش کند.
اصلاحات در ادامه نیز تأکید کرده که دولت میبایست حل مشکلات معیشتی و تأمین رفاه و کاهش آلام مردم را با «اصلاح اقتصاد سیاسی کشور» و «تعامل سازنده با جهان» در اولویت قرار دهد. جبهه اصلاحات در ادامه هم اشاره کرد که کارگروههایی برای نظارت بر عملکرد رئیسجمهور تشکیل خواهد داد و به ارزیابی عملکرد دولت میپردازد. این بیانیه درست در میانه بحران ارزی و انرژی که دولت با آن مواجه است، منتشر شده است.
اگرچه در بخشی از این بیانیه نیز اشارهای به مشکلات و معضلات معیشتی شده، اما در ادامه «تعامل سازنده با جهان» را به عنوان راهکار ارائه کرده که عبارتی کلی و مبهم است و مطرح کردن آن هم تازگی ندارد. اگر نگاهی به موضع و عملکرد جبهه اصلاحات به عنوان حامی دولت چهاردهم بیندازیم، میتوان گفت اصلاحات در بیشتر از ۵ ماهی که از آغاز به کار دولت میگذرد، بیشتر در موضع مدعی و مطالبهگر از دولت ظاهر شده است و در کمتر مواردی از دولت حمایت کرده است.
اصلاحات نمیخواهد هزینه بپردازد؟
اگرچه اصلاحات از همان روزهای ابتدایی تلاش میکرد فاصلهگذاری با دولت داشته باشد و هزینه اقدامات دولت را گردن نگیرد و در این راستا، دبیرکل جبهه مدعی شد که در تصمیمات رئیسجمهور دخالت نمیکند، اما حمایت آشکار از دولت باعث شد تا از این موضع عقب بنشیند. اما در این مدت هم در کمتر مواردی در حمایت از دولت ظاهر شد. حالا نیز در حالی بیانیهای برای نظارت بر رئیسجمهور منتشر کرده که بیش از تمرکز بر مشکلات معیشتی، مطالبات مدنی را اصل قرار داده است.
نکته مهمتر اینکه بیش از آنکه بر ارائه راهکار و حمایت از دولت تمرکز کند، این بار هم در مقام مدعی ظاهر شده و از دولت انتظار دارد. در حالی که در میان اوضاع نابسامان اقتصادی، انتظار میرود جبهه اصلاحات به عنوان بدنه حامی دولت، بر ارائه راهکار و تشریح مشکلات اقتصادی برای افکار عمومی تمرکز کند و به جای ادامه دعواهای انتخاباتی، به نام حمایت از دولت، روی چالشهای اصلی که رئیسجمهور با آن مواجه است، تمرکز کند. اما به نظر میرسد فاصلهای جدی میان نظام مسائل جبهه اصلاحات و مشکلات دولت و مردم وجود دارد.
علاوه بر این، به نظر میرسد جبهه اصلاحات همچنان تلاش دارد تا فاصلهگذاری میان قوه اجرایی و اصلاحات به عنوان یک حزب سیاسی داشته باشد تا جای ممکن بار هزینههای دولت را به دوش نکشد. این موضع اما هم برای دولت آسیبزاست و هم جبهه اصلاحات. از طرفی، دولت عملاً از حمایت یک حزب سیاسی که شاید بدنه حامی هرچند محدودی دارد، برخوردار نیست و این منجر به تضعیف دولت میشود و از طرف دیگر، فاصلهگذاری جبهه اصلاحات با دولت و اتکا به بیانیهنویسی در مورد رفتارهای دولت، عملاً فرصت جبهه اصلاحات برای بازسازی و ترمیم مقبولیت اجتماعیاش را از دست رفته میسازد.
فقدان بدنه پای کار؛ پاشنه آشیل دولت؟
زمانی که دولتها در میانه یک بحران و مدیریت چالش قرار دارند، پای کار بودن بدنه حامی و تلاش برای برداشتن فشار از روی دولت میتواند در تقویت دولت اثرگذار باشد. حضور این بدنه حامی در دولت چهاردهم اما چندان پررنگ دیده نمیشود. اگر نگاهی به محتواهای مجازی که در حمایت از دولت منتشر میشود، بیندازیم، عموم محتواهایی که در راستای حمایت از دولت منتشر میشود، از جانب بدنه حامی صورت میگیرد که در ساختار دولت حضور دارند و اصطلاحاً بدنه کارمندی حامی دولت هستند. اما شاید در چند ماه اخیر چیزی تحت عنوان بدنه اجتماعی حامی دولت، کمتر به چشم آمده است. نبود این بدنه حامی، چالش اصلی اصلاحطلبان است.
این بدنه در طول ۳۰ سال گذشته ریزش کرده و در سایه بیتوجهی به ترمیم، حالا در نقطه اوج بحران فقدان این بدنه قرار دارد. در ادوار گذشته این موضوع به چشم میآمد که بدنهای که از آن با عنوان حامی اصلاحطلب پای صندوقهای رأی حاضر میشد، بیش از حمایت، خواهان مطالبه و امتیاز بود و حضورش را هم در انتخابات و رأی دوباره را مشروط به دریافت آن امتیاز میکرد و در صورت عدم تحقق، گزینه تحریم صندوق را روی میز میگذاشت و زیر میز حمایت میزد و این به آن معنی بود که چیزی تحت عنوان بدنه حامی و به اصطلاح پای کار، پاشنه آشیل اصلاحطلبان است.
حالا به نظر میرسد دولت چهاردهم در نقطه اوج فقدان این بدنه حامی قرار دارد. در میانه تصمیمات و سیاستهای دولت، خبری از حمایت یا حتی مخالفت با مواضع دولت دیده نمیشود و گویی تنها در انتخاباتها و پای صندوقهای رأی حضور پیدا کردند. حالا کمتر کنشی از آنها دیده میشود.
اگر رفتار کاربران را در فضای مجازی محل قضاوت قرار دهیم، میتوان گفت بیش از آنکه حمایت کنند، همچنان از دولت انتقاد میکنند و عموماً وقتی پای چالشی برای دولت مثل ناترازی انرژی در میان است، از حامی به منتقد تبدیل میشوند. این موضوع در تضعیف دولت و کاهش توان او در مواجهه با بحرانها مشخصاً اثرگذار است. اصل ماجرا این است که دولت بدنه ایدئولوژیک حامی ندارد و این فقدان بدنه حامی، توان دولت را در مواجهه با تصمیماتی که چالشبرانگیز است، تحت تأثیر قرار میدهد.
گزارش کامل زهرا طیبی، خبرنگار گروه نقد روز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.