رسانهچیهای قدیمی اگر اهل اخلاق و مرام بودند، در موقعیت ضعف به فرد و گروه یا مجموعه و تشکیلاتی که همیشه مورد انتقادشان بود، سخت نمیگرفتند یا اگر مجبور میشدند، طرف را خطاب قرار دهند و دوباره نقد کنند، آرامتر از زمانی مینوشتند و میگفتند که سوژه مورد نقد در موقعیت ضعف نبود. یک جور اخلاق و عادت آدمحسابی مطبوعاتی که برای انتقام گذشته نقد نمیکردند، مینوشتند که تغییر مثبتی انجام شود. نمینوشتند برای حذف طرف مقابل از صحنه روزگار. نمیگفتند برای منهدم کردن کسی که نه تصمیمش را دوست داشتند و نه با او همنظر بودند. در وقت نقد آدمها معمولاً بیرحمند و اگر سوژه خودش اشتباهی کند و دروازه را خالی بگذارد، چه چیزی دلچسبتر از گلی که تحقیر کند؟! با چرخیدن چرخ روزگار و پدیدآمدن شبکههای اجتماعی هرقدر سرعت تحولات بالا رفته، رحم و مرامها آب رفته است. امان از وقتی که سوژه قابل دیده شدنی به دست بیاید. سیل بزرگی از پیامهای رنگارنگ و طراحیشده و نشده، از در و دیوار روی سوژه خراب میشود. در همین سالهای اخیر کلی داستان این شکلی وجود داشت.
برای نوشتن این مطلب از عمد رویه خوبی در اهالی رسانههای قدیمی و باتجربه را یادآوری کردم تا هم تا حد توانم از آن مرام استفاده کنم و هم بگویم این مطلب با ملاحظه نوشته شده و میتوانست خیلی تندتر باشد. اصل داستان چیست؟ «ایتا» از پیامرسانهای داخلی که در چند سال اخیر در راستای تقویت شبکههای اجتماعی ایرانی به میدان آمده، کانال روزنامه «فرهیختگان» را بست. دلیلش احتمالاً انتشار مطلبی از یک نویسنده محترم در روزنامه و طبع آن در کانال ایتای روزنامه در نقد رفتار یک تیپ سیاسی در نسبت با هسته سخت نظام بوده است. مطلبی که در آن اطلاعاتی در خصوص نفوذ موساد در فضای اجتماعی و سیاسی ایران و نقشآفرینی دشمن در لباس خودی با استفاده از دیتای دستگاههای امنیتی درج شد. اینجا قصدی برای نوشتن درباره جزئیات آن یادداشت ندارم. مطلب مستند و مستدل بود و منتقدان میتوانند آن را نقد کنند و نویسنده جواب بدهد. بحث اما نحوه رفتار مدیران پیامرسان «ایتا» با یک مطلب است. مطلبی که اساساً میتواند نشاندهنده اهمیت «ایتا» هم باشد، ولی حتی با فرض انتقادی بودن آن، حکم اعدامی را که مدیران محترم «ایتا» برای کانال «فرهیختگان» صادر کردند، توجیه نمیکند.
با هر پیشفرضی درباره مطلب منتشر شده، بستن کانال یک رسانه در پیامرسان داخلی یک اشتباه استراتژیک از سوی مدیران پیامرسان داخلی بود. با قاعده اخلاقی که در ابتدای متن به آن اشاره کردم، نمیخواهم این اشتباه مهلک را تبدیل به بهمنی از انتقادهای کمرشکن به مدیران «ایتا» و صدور حکم کلی درباره این پیامرسان کنم، اما مجبوریم در دفاع از مصلحتی بزرگتر تبعات این تصمیم را نقد کنیم. مدیران محترم «ایتا» اگر از دایره کوچک اطرافیان بیرون بیایند و سری به دنیای واقعی بزنند، خواهند دید اگر درصدی از مخاطبان یادداشت قبلی را دیده بودند، بستن کانال «فرهیختگان» باعث شد چند برابر مخاطبان قبلی نسبت به فضای «ایتا» حساسیت پیدا کنند و درباره آن یادداشت و نکات داخل آن کنکاش کنند. یک پیامد کاملاً طبیعی از تصمیم احساسی مدیران «ایتا» که به خطرناکترین ایده درباره پیامرسانهای داخلی دامن زد؛ این ایده که در پیامرسان داخلی محدودیتهای غیرمنطقی و کنترلگری شدیدی حاکم است و مخاطب عمومی را برای استفاده از آنها مردّد میکند.
مدیران ایتا به سالها تلاش دلسوزان برای توجیه افکار عمومی درباره فضای امن پیامرسانهای داخلی آسیب زدند. چه کسی این پوست موز را زیر پای مدیران ایتا انداخته است؟ کاش نگاه کنکاشگرانه و اهل دقتی ریشه این تصمیم و امثال آن را بررسی کند. حالا باید چند برابر تلاش قبلی به میدان بیاید تا به مخاطب بگوید پیامرسان داخلی قصد دخالت در امور روزمره شما را ندارد و این تصمیم یک استثنا بوده است. سالها سرمایهگذاری مادی و معنوی سنگین مجموعه حاکمیت برای راهاندازی چرخ شبکههای اجتماعی داخلی حداقل چهار مانع بزرگ داشت: تثبیت امنیت پیامرسانهای داخلی، قابلیتها و توان فنی آنها، قدرت رقابت با نمونههای خارجی و تغییر الگوی مصرف افکار عمومی. این چهار مانع ضمن همپوشانیهایی هرکدام داستان جدایی دارند. قانونگذاریهای غلط، تصمیمات خطای گذشته و تعلل سیاستگذاران و مدیران و... هرکدام باعث شده بودند تا ایده تقویت پیامرسان داخلی در مقابل خارجیها با سختی جلو برود. جراحی بزرگ فیلترینگ که برای حاکمیت هزینه زیادی ایجاد کرده است شاید مهمترین نشانه از اهمیت تقویت پیامرسانهای داخلی بوده و سیاستگذار تا حدی حاضر شده این هزینه بزرگ را بپردازد تا جلوی واگذاری فضای مجازی به خارج از مرزها را بگیرد. عقل سلیم میگوید هر اقدام ایجابی و سلبی که این ایده (تقویت پیامرسانهای داخلی) را مخدوش نکند و به سالها تلاش و هزینه لگد نزند را انجام دهیم. عقل معمول بشر میگوید در روزگار رشد روزافزون استفاده کاربران از شبکههای اجتماعی پایهایترین اصل جذب مخاطب را متزلزل نکنیم و آن ایده ترسناک درباره انجماد پیامرسان داخلی را در عمل به واقعیت نزدیک نکنیم. پیامرسانهای داخلی انصافاً در سالهای اخیر تلاش زیادی کردهاند تا از حیث قابلیت و توانایی رقابت با نامهای خارجی برای خودشان مزیت فنی بسازند.
این تلاش اما روی ستون مهمی سوار است: «حس امنیت کاربر». در ابتدای اجرای سیاست تقویت پیامرسانهای داخلی کلیپ طنزی دست به دست میشد که در آن فردی از یک خواننده آنور آبی فایلی را به دوستش ارسال میکند، مخاطب آن پیام اما بعد از چند دقیقه کلیپ مداحی دریافت میکند. سازندگان آن کلیپ برای تخریب پیامرسان داخلی کلی فکر کرده بودند، ولی نمیدانستند روزگاری متولیان این دستگاهها حرمت خودشان را نگه نمیدارند.
این مطلب نه در انتقاد از اقدام مدیران ایتا که در دفاع از شبکههای اجتماعی داخلی نوشته شده است. دفاع از یک ایده عاقلانه که حق مخاطب ایرانی را استفاده از پیامرسانهای خوب و کارآمد داخلی میداند. البته برای همه مردم ایران.