ایجاد شرکتهای نوآور موسوم به استارتاپها یک بعد اساسی از پویایی اقتصادی و تجاری یک کشور به حساب میآید. استارتاپها، مشارکتکنندگان کلیدی در اشتغال، تولید واقعی و رشد بهرهوریاند. آنها اغلب نوآوریهای بالقوه و قابلتوجهی را روانه بازار میکنند و معمولاً دستمزدهای بالاتری را نسبت به سایر شرکتها برای کارکنان خود قائل میشوند. آمریکا بهطور مداوم بین کشورهای برتر جهان از نظر بالا بودن میزان کارآفرینی و سهولت در راهاندازی کسبوکارها قرار دارد. بنابراین تجزیه و تحلیل بنیانگذاران کسبوکارهای نوپا و استارتاپها و ویژگیهای آنها به درک مزیت کارآفرینی در آمریکا کمک میکند. سهم بزرگی از کارآفرینان مبتکر آمریکایی، دارای مدرک تحصیلات تکمیلی از دانشگاههای آمریکا هستند که بسیاری از آنها از رهبران جهانی در عرصه فناوری، علم و تجارتند. این مؤسسات مولدهای اساسی سرمایه انسانی و نوآوریاند زیرا فارغالتحصیلان آنها استعدادهای خود را به خلاقیت، نوآوری و شرکتهای جدید تبدیل میکنند که ارزش افزوده، رشد بهرهوری و اشتغال را برای اقتصاد آمریکا ایجاد میکنند. علاوه براین دانشگاههای آمریکا بهطور مداوم استعدادهایی را از سراسر جهان بهویژه در قالب دورههای تحصیلات تکمیلی جذب کرده و آنها را در نقشهای رهبری، مدیریت و کارآفرینی هدایت میکنند. در این مقاله محققان سهم دانشجویان خارجی را در آمریکا با مدرک کارشناسی ارشد در ایجاد استارتاپها در این کشور مشخص کردهاند. آنها برآورد کردهاند که چگونه سهم بالاتری از دانشجویان خارجی در میان فارغالتحصیلان کارشناسی ارشد، نرخ ایجاد استارتاپ توسط این گروه را طی پنج سال فارغالتحصیلی افزایش میدهد.
پیک شاخص جدید برای سنجش عملکرد دانشکدهها
برخی مطالعات نشان میدهد دانشجویان بینالمللی که دورههای تحصیلات تکمیلی را در آمریکا گذراندهاند، در میان کارآفرینان آمریکایی و در میان بنیانگذاران استارتاپهای میلیارد دلاری آمریکا حضور پررنگی دارند. ایجاد شرکتهای نوآور کانال مهمی است که از طریق آن، مهاجران به نوآوری و رشد اقتصادی آمریکا کمک میکنند. باوجوداین، مقالات دانشگاهی عمدتاً بر مشارکت مهاجران دارای مهارت بالا در حوزه علم یا تأمین سرمایه انسانی متمرکز شده است. در این مقاله بر تأثیر مهاجرت با مهارت بالا، بهویژه دانشجویان خارجی کارشناسی ارشد بر کارآفرینی استارتاپها در آمریکا تمرکز شده است. محققان برای دستیابی به رابطه میان ورود دانشجویان بینالمللی کارشناسی ارشد و ایجاد استارتاپهای جدید، منابع دادههای مختلف را با هم ترکیب کرده و یک استراتژی شناسایی اصلی براساس برآورد متغیرهای ابزاری ایجاد کردهاند.
آنها اول با استفاده از دادههای اداری سیستم یکپارچه دادههای آموزش پس از متوسطه (IPEDS) تعداد فارغالتحصیلان خارجی حاضر در دورههای کارشناسی ارشد هر دانشگاه دولتی و خصوصی را براساس سال فارغالتحصیلی از سال 1999 تا 2015 مورد ارزیابی قرار دادند. برای دانشگاههای دولتی از تنوع خاصی در شبکه شهریه خارج از ایالت و شهریه داخلی برای ارزیابی تأثیر علمی دانشجویان خارجی استفاده شده است. در دانشگاههای خصوصی از آنجایی که هیچ شهریهای در مقابل شهریه دولتی وجود ندارد از سهام خارجی در سراسر دانشگاهها برای ایجاد تغییر سهم استفاده میشود. میانگین دانشجویان در دو نمونه دانشگاه مشابه است و بین 600 تا 650 فارغالتحصیل متغیر است. میانگین سهم فارغالتحصیلان خارجی نیز در این دو نمونه بسیار مشابه است و زیر 10 درصد است. در هر گروه دانشگاههای پژوهشی سهم بیشتری از فارغالتحصیلان خارجی دارند که به ترتیب 16 و 20 درصدند که تأکید میکند برنامههای پژوهشی برتر تمایل به جذب دانشجویان بیشتری دارد. در دنیا میانگین تعداد بنیانگذاران استارتاپی و نیز تعداد استارتاپهای تأسیسشده از سوی هر دانشکده جزء متغیرهای اصلی به شمار میروند. بررسیها نشان میدهد تنها حدود 20 درصد از فارغالتحصیلان خارجی در اولین شغل خود پس از فارغالتحصیلی در آمریکا استخدام و مشغول به کار شدهاند. هزینههای نسبتاً بالا و متغیری که دانشجویان باید برای دوره کارشناسی ارشد، دورههای کوتاهمدت دورههای یک یا دوساله بپردازند و نیز این واقعیت که فارغالتحصیلان کارشناسی ارشد بیشترین احتمال را برای ایجاد استارتاپ به خود اختصاص دادهاند، این گروه را بهعنوان مناسبترین نمونه برای استراتژی خود شناسایی کردهاند.
دوم اینکه محققان دادهها را با اطلاعات مربوط به استارتاپهای آمریکا که محصول یا خدمات جدیدی را بین سالهای 1999 تا 2020 وارد بازار کردهاند، ادغام میکنند. این دادهها از بزرگترین پلتفرم جمعسپاری و جامعترین منبع برای استارتاپهای آمریکا به دست آمده است. این دادهها شامل نام، دانشگاه و سال فارغالتحصیلی مؤسس یا مؤسسان هر استارتاپ و نیز سال تأسیس شرکت، محل آن و برخی ویژگیهای اقتصادی شرکت میشود. فرایند جمعآوری دادهها از بیش از 3700 شرکت و توسط 500 هزار مدیر اجرایی، کارآفرین و سرمایهگذار متعلق به جامعه کاربران داده انجام شد. این فرایند از سال 2005 آغاز شد و اطلاعات قبل از آن تاریخ هم تکمیل شد. این اطلاعات به محققان امکان میدهد تا تعداد شرکتهایی را که طی پنج سال پس از فارغالتحصیلی توسط فارغالتحصیلان کارشناسی ارشد تأسیس شدهاند، برای هر دانشگاه و گروه فارغالتحصیلی در نظر بگیرند. بنابراین تجزیه و تحلیلها، گروههایی که پوشش میدهند که در بازه 1999 تا 2015 فارغالتحصیل شدهاند؛ آنها سپس با استفاده از IPEDS، میانگین شهریه خارج و داخل ایالت را برای دانشجویان کارشناسی ارشد برای هر دانشکده و سال محاسبه کردند. تفاوت شهریه خارج از کشور و شهریه در زمان ثبت نام پس از کنترل اثرات ثابت دانشکده، بهعنوان یک متغیر ابزاری استفاده میشود. این معیار تغییرات خاص و ویژه شهریه خارج از ایالتی را نشان میدهد که گروههای مختلف در یک دانشگاه با آن مواجهند و به نظر میرسد تعیینکننده مهمی در تعداد و سهم دانشجویان خارجی در مقطع کارشناسی ارشد ورودی است.
فارغالتحصیلان آمریکایی مؤسس 30 درصد استارتاپها
فارغالتحصیلان خارجی کارشناسی ارشد نهتنها با استارتاپهای بیشتر، بلکه با استارتاپهای باکیفیتتری نیز همراه میشوند. براساس وضعیت آمریکا و منشأ خارجی بیشتر کارآفرینان آن، مشخص شده است که 30 تا 45 درصد از استارتاپها توسط دانشجویان و فارغالتحصیلان آمریکایی شکل گرفتهاند؛ در حالی که بین 55 تا 70 درصد از این استارتاپها توسط فارغالتحصیلان خارجی تأسیس میشوند که بیشتر آنها متولدان خارج از آمریکا هستند. از نظر میانگین ویژگیهای استارتاپها، فارغالتحصیلان دورههای کارشناسی ارشد دانشگاههای دولتی بیشتر در تأسیس شرکت در همان ایالتی که فارغالتحصیل شدهاند، فعالیت دارند؛ به طوری که 59 درصد فارغالتحصیلان دانشگاههای دولتی در مقابل 48 درصد فارغالتحصیلان دانشگاههای خصوصی هستند.
نقش 7 برابری فارغالتحصیلان ارشد مدارس پژوهشی در استارتاپها
ماساچوست و کالیفرنیا که پرآوازهترین دانشگاهها و دورههای کارشناسی ارشد را در آمریکا در خود جای دادهاند، بالاترین تعداد بنیانگذاران استارتاپی را نیز به خود اختصاص دادهاند. استارتاپهای فعال در رشتههای کارشناسی ارشد شامل دورههای ارشد STEM و تجارت، بالاترین تعداد را بین استارتاپها شامل میشوند. ارزش یک بنیانگذار استارتاپی به ازای هر 10 هزار فارغالتحصیل در اوایل دهه 2010 کمتر از نرخ کارآفرینی عمومی در آمریکا بوده که به 30 کارآفرین جدید در هر 10 هزار بزرگسال میرسد. فارغالتحصیلان کارشناسی ارشد مدارس پژوهشی حدود 6 تا 7 برابر بیشتر از فارغالتحصیلانی که از سایر مدارس فارغالتحصیل شدهاند، تشکیل استارتاپ میدهند. میانگین نرخ تشکیل یک استارتاپ در سالهای 2009 تا 2014، حدود 3 تا 4 نفر از 10 هزار فارغالتحصیل بوده است. این نرخ برای سایر دانشگاهها به طور متوسط 0.5 از هر 10 هزار فارغالتحصیل بوده است.
نقش کارآفرینان خارجی در رونق اقتصاد آمریکا
یافتهها در این مقاله حاکی از آن است که ایجاد یک استارتاپ برای یک فرد احتمالا با منشأ آمریکایی، باعث میشود احتمال مشارکت چنین فردی با دانشجویان یا فارغالتحصیلان دانشگاهی برای تأسیس استارتاپ افزایش یابد. علاوه بر راهاندازی شرکتهای بیشتر، به نظر میرسد دانشجویان خارجی، همکلاسیهای آمریکایی خود را نیز تشویق میکنند تا استارتاپهای بیشتری راهاندازی کرده یا در تأسیس شرکت با آنها مشارکت داشته باشند. به عبارتی، محققان به این نتیجه رسیدهاند که مهاجران در آمریکا، تمایل زیادی به کارآفرینی و راهاندازی شرکتهای استارتاپی دارند و این مسئله نهتنها در آمریکا، بلکه در سایر کشورها نیز صدق میکند. سهم کارآفرینان خارجی در اقتصاد آمریکا، نقش آنها را نسبت به بومیان آمریکایی و نیز تأثیر مثبت آنها بر اقتصاد نشان میدهد. محققان همچنین بر نقش فارغالتحصیلان خارجی در آمریکا در فرایند ایجاد استارتاپهای نوآورانه در بخشهای فناوری پیشرفته و کمک به ثبت اختراع و نوآوری آمریکا تأکید کردهاند. آنها قدرت اشتغالزایی مهاجران را به عنوان کارآفرینانی موفق اثبات کرده و استدلال میکنند که جریان ورودی مهاجران منجر به افزایش خالص در تقاضای نیروی کار برای رونق اقتصاد آمریکا به دلیل نقش آنها در راهاندازی شرکتها میشود.
علاوه بر این، برخی مطالعات بیانگر آن هستند که شرکتهایی که توسط مهاجران تأسیس شدهاند، احتمال بقا و نرخ رشد بالاتری نسبت به شرکتهای بومی دارند. محققان همچنین با شناسایی اثر سرریزهای دانشجویان خارجی بر کارآفرینی دانشجویان آمریکایی در گروه کارشناسی ارشد، به نقش این سرریزها در رونق کارآفرینی تأکید کردهاند. میتوان حداقل 30 درصد از تأثیر کل سهم فارغالتحصیلان خارجی بر استارتاپهای آمریکا را به سرریزها نسبت داد. افزایش یک درصدی سهم فارغالتحصیلان خارجی در دورههای ارشد منجر به افزایش 0.011 استارتاپ میشود. همچنین افزایش یک درصدی سهم فارغالتحصیلان خارجی در یک گروه دانشگاهی به طور متوسط شکلگیری حدود 0.03 استارتاپ بیشتر میشود. از این تعداد، 0.02 استارتاپ توسط کارآفرینان خارجی و 0.01 توسط کارآفرینان آمریکایی راهاندازی شدهاند.
درواقع، این مقاله نشان میدهد دانشجویان خارجی و استارتاپهای آمریکایی که جزء مهمی از مهاجرت با مهارت بالا در کشورهای توسعهیافته هستند، گسترش چشمگیری یافتهاند. محققان همچنین از تغییرات در شهریههای خارج از ایالت نسبت به شهریههای درون ایالتی به عنوان یک عامل برونزا نام بردهاند که بر تعداد دانشجویان خارجی کارشناسی ارشد تأثیر میگذارد و به نوبه خود، میتواند به بررسی نقش آنها در تعداد استارتاپهای شکلگرفته کمک کند.
رشد نوآوری ماحصل جذب مهاجران ماهر در دانشگاهها
موضوع دیگری که در این مقاله به آن پرداخته شده است، تأثیر دانشجویان با مهارت بالا بر عملکرد پژوهشی دانشگاهها و نتایج تحصیلی در آمریکا است. این مقاله، نقش تغییرات در ویزای H-1B را در تقویت «نوآوری قومی» توسط گروههای هندی، چینی و سایر گروههای خارجی در آمریکا نشان داده است. تاکنون مقالاتی پیرامون نقش مهم مهاجران خارجی با مهارت بالا در رشد نوآوری آمریکا انجام شده است که نقش دانشجویان و فارغالتحصیلان خارجی را در ترویج نوآوری بررسی میکند. طبق پژوهشهای صورتگرفته، مهاجرانی که با ویزای دانشجویی وارد میشوند، از موفقترین افراد در موفقیتهای شغلی به شمار میروند.
رابطه افزایش 10 درصدی فارغالتحصیلان با 0.4 استارتاپ جدید
محققان، برآوردهای خود را یک استراتژی متغیر ابزاری جایگزین و پرکاربرد ارزیابی کردهاند که در آن از منبع متفاوتی از تنوع در تعداد و سهم دانشجویان کارشناسی ارشد خارجی در گروههای دانشکدهای استفاده کردهاند. با استفاده از دادههای مربوط به ویزای دانشجویی (F1)، سهم دانشجویان از 10 کشور اصلی مبدأ در هر دانشکده را از سال 2001 اندازهگیری کرده و از آنها برای توزیع جریان ویزای F1 دانشجویی از هر کدام از این کشورها در سالهای 2004 تا 2015 استفاده میکنند. تغییر در دانشجویان خارجی کارشناسی ارشد به تغییر اندازه جریان دانشجویان از هر ملیت مبدأ بستگی دارد که با سهم شبکه اولیه دانشجویان خارجی در هر دانشگاه در تعامل است. در ویژگیهای اصلی، تعداد استارتاپهای ایجاد شده در پنج سال پس از فارغالتحصیلی توسط فارغالتحصیلان کارشناسی ارشد از یک سلول همگروهی دانشگاهی، نسبت به سهم آنها از تعداد فارغالتحصیلان بینالمللی در همان سلول همگروهی دانشگاهی کاهش یافته است. نتایج برآوردها نشان میدهد افزایش 10 درصدی در سهم فارغالتحصیلان خارجی کارشناسی ارشد در یک گروه که مطابق با یک انحراف استاندارد آن معیار است، منجر به افزایش 0.4 استارتاپ جدید میشود.
کسب سرمایه 25 میلیون دلاری در سه سال اول فعالیت
زمانی که در این مقاله، شرکتهایی با ویژگیهای موفقتر انتخاب میشوند، تأثیر مثبتی بر سهم فارغالتحصیلان خارجی بر ایجاد استارتاپهای قوی و قابل توجه باقی میگذارد و بهطور خاص، از نظر اقتصادی و آماری معنیدار است. در واقع، سهم بزرگی از شرکتهای استارتاپی حدود 98 درصد حداقل 3 سال پابرجا میمانند. علاوه بر این، 72 درصد از استارتاپهای تأسیسشده توسط فارغالتحصیلان دانشگاههای دولتی و 65 درصد استارتاپهای تأسیس شده توسط فارغالتحصیلان دانشگاههای خصوصی در سه سال نخست فعالیت خود بیش از 25 میلیون دلار سرمایه جذب کردهاند و حدود 2.5 درصد از استارتاپها در هر دو گروه حداقل یک درخواست ثبت اختراع را در این بازه زمانی ارسال کردهاند که با توجه به توانایی در افزایش سرمایه و ظرفیت تولید نوآوری، شاخص بالایی برای بقا کسب میکنند و جزء شاخصهای ایجاد شرکتهای موفق به حساب میآید. به عبارتی، کسب پتنت در سالهای نخست حیات یک استارتاپ دستاورد شاخصی برای این قبیل شرکتها به شمار میرود.