آمریکا و رژیمصهیونیستی با یکسره کردن کار سوریه، درصدد زیادهطلبی برای تضعیف شدید و یا برچیدن گروههای مقاومت عراق برآمدهاند.
دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا در چند روز گذشته در پیامی به دولت عراق، این درخواست را مطرح کرده است؛ موضوعی که نشان میدهد دولت عمیق این کشور به دنبال بهرهبرداریهای حداکثری از رعبانگیزیهای ترامپ است حتی در شرایطی که هنوز جو بایدن قدرت را در دست دارد.
آمریکا برای تضعیف سوریه، دو اقدام مهم را در حوزه نظامی- امنیتی در پیش گرفت که با همراهی جمعی روبهرو شد. نخستین اقدام فشار برای کاهش مستشاران ایرانی و محور مقاومت در سوریه بود که با فشار آمریکا، کشورهای عربی، رژیمصهیونیستی و بیتفاوتی روسیه و دولت وقت سوریه به اجرا درآمد. دومین اقدام تلاش برای تضعیف بیش از پیش قوای نظامی سوریه بود که با تضعیف بسیج مردمی این کشور با نام «قوات دفاع وطنی» صورت گرفت.
تعداد این نیروها که به اندازه یک ارتش کامل رسیده بود، به اندازه کمتر از نفرات یک لشکر کاهش یافت؛ این مسئله مورد حمایت دولت و ارتش وقت سوریه نیز قرار داشت و ضرورتاً درخواستی رسمی از سوی قدرتهای خارجی به شمار نمیرفت.
همان روند برای عراق تدارک دیده شده تا نهایتاً این کشور نیز پس از سالها دست و پنجه نرم کردن با تروریسم، به دست گروههای تکفیری- سلفی سقوط کند.
این اتفاق در عراق با تضعیف بسیج مردمی این کشور با نام «حشدالشعبی» میّسر است. اساساً زمانی که عراق در شرف سقوط به دست داعش بود، شکلگیری این نیرو، پیشروی تروریستها را متوقف و آزادسازی را کلید زد.
وجود این نیرو و موفقیتهایش منجر به آن شد که آمریکا برای عقب نیفتادن از قافله آزادسازیها و حضور در آینده عراق، با فشار خود را وارد تحولات مبارزه با تروریسم در عراق کند.
ابعاد
در سوریه ترکیبی که باعث تضعیف بسیج مردمی این کشور شد، فشارهای سیاسی و کاهش بودجه بود. همچنین ادغام این نیرو در ارتش باعث غیرایدئولوژیک شدن آن شد. عمده نیروهای دفاع وطنی افراد و گروههایی بودند که با بروز ناامنیها برای حفظ امنیت محل زندگی، خانواده و قوم خود اسلحه به دست گرفته بودند. تعدادی از این گروهها مسیحی و بخشی نیز از شیعیان و علویها بودند. این افراد و گروهها به دلیل حفاظت از مذهب خود، وجوهی ایدئولوژیک به خود گرفته بودند.
فشارها به محدود شدن نفرات و خارج شدن تسلیحات سنگین از دست بسیج مردمی سوریه منتهی شد. به نظر میرسد چنین طرحی در انتظار حشدالشعبی باشد.
اوضاع عراق نشان میدهد تهدیدات آمریکا به میزانی مؤثر واقع شده است. مقامات مختلف عراقی اعلام کردهاند حشدالشعبی باقی خواهد ماند؛ اما به محدود کردن گروههای مسلح چراغ سبز نشان دادهاند. اغلب این کوششها تلاش دارند فشارهای آمریکا برای تضعیف و برچیدن حشدالشعبی را بازطراحی کنند تا علاوهبر رهایی از فشارهای این کشور، بسیج مردمی را نیز از گزندها حفظ کنند. با این حال پیچیدگیهای زیادی بر سیاستهای بازیگران حاضر مترتب است.
مسیرهای فشار آمریکا بر دولت و راهکارهای مقابله
آمریکا مسیرهای چندگانهای برای اعمال فشار به دولت و جناحهای سیاسی عراق در اختیار دارد که بدین شرح است:
1- مالی
دولت بودجهای بین 2 تا 3 میلیارد دلار برای حشدالشعبی در نظر گرفته است که آمریکا میتواند با تهدید و یا اعمال فشار بانکی، دولت را در مضیقه قرار دهد تا بودجه را قطع کند. بدون بودجه، فقط هویت حقوقی حشدالشعبی به عنوان نیرویی رسمی باقی میماند؛ هرچند مشکل مالی عملاً باعث کاهش ابعاد آن میشود.
به نظر میرسد دولت عراق و حشدالشعبی حتی اگر در بدترین شرایط قطع بودجه را بپذیرند، نباید هویت حقوقی را رها کنند؛ هرچند با قطع بودجه و کمکهای مالی، عملاً حشدالشعبی به محاق میرود.
2- دیپلماتیک
آمریکا میتواند در سیاست عراق برای تبدیل شدن به یک میانجیگر در منطقه اختلال ایجاد کند که تبعات آن میتواند تشدید مداخلات زیانبار خارجی در این کشور باشد. عراق میکوشد با حضور در تعاملات منطقهای رقابتهای منطقهای در داخل خاک خود را مدیریت کند.
به نظر میرسد بهترین راه برای مدیریت فشارهای آمریکا در این حوزه، درخواست عراق برای بهرهگیری بیشتر از ظرفیتهای محور مقاومت برای موازنه باشد.
این مسئله به معنای ورود عراق به صحنه تقابل با آمریکا نیست، همانطور که واشنگتن به شکل غیرمستقیم سیاست میانجیگری بغداد را به چالش خواهد کشید. بهرهگیری عراق برای تشدید میانجیگریهای منطقهای و بینالمللی با استفاده از ظرفیتهای محور مقاومت حتی میتواند به بهبود اوضاع عراق با غرب نیز منجر شود. البته این اتفاق در شرایطی رخ خواهد داد که محور مقاومت انعطاف بیشتری نشان دهد؛ مانند میانجیگری عراق میان غرب و یمن درباره دریای سرخ که باعث میشود سیاست واشنگتن برای ضربه دیپلماتیک به بغداد، برای خود این کشور نیز کم صرفه شود.
3- امنیتی
تهدید به کاهش همکاریهای نظامی بهویژه در بخش تسلیحاتی و اشتراکگذاری اطلاعات میتواند باعث تقویت تروریستها در عراق شود. در عمل همکاریهای تسلیحاتی و اطلاعاتی آمریکا با عراق علیه تروریستها با هدف محور آنها نیست، بلکه واشنگتن قصد دارد از این گروهها و فعالیتهایشان به عنوان ابزار بهره گیرد؛ اگر دولت عراق دستورکار آمریکا را پیش ببرد تروریستها مهار میشوند و اگر بغداد مقاومت کرد، افسار این گروهها رها میشود.
تلاش برای تقویت نیروهای مسلح و به ویژه حشدالشعبی میتواند این اهرم فشار آمریکا را خنثی کند. شاید آمریکا با تشدید فشارها از جمله با تهدید نظامی اجازه تشدید فعالیت حشدالشعبی در بسیاری از مناطق عراق را ندهد، اما ایران و مقاومت با تشدید فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی میتوانند خلأ حضور نظامی کافی را تا حدی پوشش دهند.
4- عوامل داخلی
آمریکا امیدوار است بتواند با تهدیدات خود و ایجاد هراس، برخی را در عراق در مسیر نقشههای خود به شکل غیرمستقیم به حرکت وادارد. همزمان نیز عوامل مستقیم این کشور در فضای سیاسی دست به مانورهایی ضد مقاومت خواهند زد تا دولت را مجبور به محدود کردن حشدالشعبی کنند.
راهکار عبور از این مرحله، انجام مانورهای سیاسی ویژه و کاهش وزن برخی از جریانات در افکار عمومی است. قطعاً در این خصوص چهارچوب هماهنگی شیعیان دارای توانمندیهای کافی است.
5- تهدید نظامی
آمریکا تاکنون برای فشار مؤثر بر گروههای مقاومت، از اقدامات نظامی بهره برده است. اقدامات نظامی مقاومت علیه پایگاههای آمریکا زمانی متوقف شد که این کشور دست به بمباران عراق زد. همچنین تهدیدات نظامی رژیمصهیونیستی علیه عراق باعث فشار دولت السودانی به گروههای مقاومت برای توقف حملات به سرزمینهای اشغالی شد.
آمریکا و رژیمصهیونیستی تهدید نظامی مستقیم را سودمندترین و زود بازدهترین مسیر برای محدود کردن و سرکوب مقاومت در عراق میدانند و آن را رها نخواهند کرد. راهکار مقابله با این سیاست، تهدید به جنگ فرسایشی علیه پایگاههای آمریکایی در منطقه و هدفگیری مراکز و تأسیسات خاص رژیمصهیونیستی با سلاحهای ویژه است.
مراحل محدود کردن حشدالشعبی از نگاه آمریکا و راههای مقابله
آمریکا قصد دارد ابتدا حرف خود برای محدود کردن حشدالشعبی را به کرسی بنشاند. اگر اصل حرف مورد قبول عراقیها قرار گرفت، مرحله بعد آغاز میشود. اگر آمریکا تهدید کرده در صورت عدم قبول محدود کردن حشدالشعبی، تواناییهای خود را علیه دولت عراق به کار میگیرد، قبول محدود کردن حشدالشعبی نه تنها مانع از به کارگیری این تواناییها نخواهد شد بلکه این روند را تشدید خواهد کرد زیرا در مرحله دوم که مرحله تعیین حدود محدودیتها بر حشدالشعبی است، واشنگتن به بهانههای مختلف ابزارهای خود را برای شکلدهی به این مرحله به کار میگیرد.
مرحله سوم، تشدید مداخلات آمریکا برای راستیآزمایی اعمال محدودیتها بر حشدالشعبی است که میتواند باعث تقویت و بازگسترش نظامی- امنیتی آمریکا در عراق شود که برای مدتی تضعیف شده بود. نظامیان و افسران آمریکایی و یا نیروهای تحت امر این کشور در سنتکام، به بهانه بازرسی خواهان انواع دسترسیها به افراد، پایگاهها، مناطق و حتی منازل خواهند شد.
مرحله چهارم، به درگیرسازی درونی عراق مربوط است. آمریکا پس از گسترش مستقیم نظامی و امنیتی خود در عراق، عمده وظیفه میدانی برای بازرسی و راستیآزمایی محدودیت حشدالشعبی را در اختیار یگانهای امنیتی عراقی که تحت تسلط دارد، قرار خواهد داد. میزان تسلط آمریکا در برخی یگانهای نظامی و سرویسهای امنیتی عراق به میزانی زیاد است که عزل و نصبها بدون توجه این کشور امکانپذیر نیستند.
در صورت وقوع مرحله چهارم، آمریکا با نیروهای عراقی، این کشور را تضعیف و کنترل خواهد کرد. هدف از این مرحله مشابهتسازی فضای عراق با کرانه باختری است. در این صورت دولت عراق عملاً به چیزی مثل تشکیلات خودگردان فلسطینی تبدیل خواهد شد که امروزه در همکاری امنیتی با آمریکا و رژیمصهیونیستی، گروههای مقاومت را در کرانه باختری سرکوب میکند.
اگر دولت السودانی تن به مراحل مدنظر آمریکا بدهد، عملاً دولت این کشور را به «تشکیلات خودگردان عراقی» تبدیل خواهد کرد؛ اقدامی که «احمد الشرع» ملقب به «ابومحمد الجولانی» حاکم جدید سوریه دست به آن زده است.
او در برابر پیشرویهای رژیمصهیونیستی در خاک سوریه و انهدام تسلیحات این کشور سکوت کرده و صرفاً به دنبال سرکوب مقاومت است؛ روندی که باعث شده او به نیروی حافظ امنیت غرب تبدیل شده و عملاً مدیر «تشکیلات خودگردان سوری» باشد.
با توجه به اینکه طرح آمریکا مرحلهای است و در همه مراحل نمیتواند به شکل همزمان پیش برود، میتواند راهکاری برای مقابله مؤثر با آن ارائه داد، زیرا توقف در یک مرحله باعث مسدود شدن ادامه طرح میشود. البته باید توجه داشت برخی مراحل به ویژه از دوم تا چهارم، تا حدی میتوانند موازی نیز پیش بروند اما پیگیری موازی آنها، از اثراتشان خواهد کاست.
راهکار برهم زدن بازی آمریکا، مسدود کردن این کشور در یک مرحله و یا اجرای ناقص مراحل است. اگر آمریکا در یک مرحله متوقف شود نخواهد توانست به تمام هدف خود دست یابد. از سوی دیگر اگر دولت عراق از مسدودسازی مسیر آمریکا ناتوان باشد، میتواند با اجرای ناقص هر مرحله، باعث سردرگمی و تضعیف واشنگتن در مرحله بعد شود.
اگر دولت عراق برای پذیرش اعمال محدودیت بر جناحهای مسلح به شکل مناسبی عمل کند، آمریکا در مرحله دوم برای تعیین حدود محدودیتها فضای مانور کمتری خواهد داشت.
در این اقدام ظرایف باید رعایت شوند، به عنوان مثال دولت عراق نباید محدود کردن جناحهای مسلح و حشدالشعبی را به سبک محدود کردن کلی بپذیرد. به عنوان نمونه، باید به جای کاهش تسلیحات و نفرات جناحهای مسلح، موضوع گفتوگوها را بر سر مناطق حضور آنها سوق دهد. آن هم باید با ظرافت، اساس استقرار در چنین مناطقی برچیده نشود، بلکه تعداد نیروها و تسلیحات مورد توجه قرار گیرند؛ همچنین به جای نفرات خارج شده حشدالشعبی، یگانهایی از ارتش و مبارزه با تروریسم به سرعت در همان مناطق مستقر شوند.
دولت عراق همچنین تلاش برای محدود کردن حشدالشعبی که به معنای تضعیف قوای نظامی این کشور است را باید به درخواستهای مشروعی گره بزند. دولت عراق میتواند از آمریکا درخواست کند مابهازای محدودیت در این قوا، واشنگتن باید تسلیحات بیشتری در اختیار ارتش عراق قرار داده و به این کشور برای برچیدن پایگاههای نظامی ترکیه در شمال این کشور کمک کند. اگر آمریکا این درخواستها را قبول نکند، دلیلی نخواهد داشت طرف عراقی امتیازی بدهد.
راهکار مؤثر محور مقاومت
بهترین، کارآمدترین، گستردهترین و مؤثرترین ضلع محور مقاومت هم اکنون یمن است. این دولت خود تصمیم گرفته با وجود اختیارات دولتی، به شکل مستقیم وارد قضایا شود؛ در حالی که مقاومت در دیگر اضلاع چه به شکل دولتی و چه به شکل حزبی و گروهی، محدودیتهای خاص خود را دارد.
باید هرچه در توان مقاومت است برای تقویت یمن به کارگرفته شود. این کشور میتواند تمام مزایای موفقیتهای غرب در قلب غرب آسیا را به چالش بکشد.
حوزه دیگر تشدید فعالیتها در زمین سوریه است. حزب بعث که بر سوریه حاکم بود به معنای خاص یک جریان مقاومتی نبود، بلکه در شکل عمومی نیز نسبتهایی با مقاومت برقرار میکرد. همین نظام برای مدتها مانع از مسلح شدن مقاومت لبنان به سامانههای دفاع هوایی شد. اگر مقاومت لبنان به سامانههای پدافندی مجهز میشد، بسیاری از مشکلات پیش نمیآمدند.
امروزه به نظر میرسد مقاومت در محیط سوریه علاوه بر ضربهای که خورده است، از محدودیتهایی نیز رها شده است. تشدید فعالیتهای مقاومتی در سوریه میتواند مانع از تمرکز تروریستهای به حکومت رسیده در این کشور بر عراق یا لبنان شود. این اقدام همچنین میتواند تمرکز آمریکا و رژیمصهیونیستی بر عراق و لبنان را هم برهم بزند.
گزارش کامل سید مهدی طالبی، پژوهشگر حوزه روابط بینالملل را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.