بوی کباب به مشامشان خورده غافل از اینکه خر داغ میکنند، این اشتباه تکراری چهرههای برانداز است که چند دهه است، ادامه دارد. سال 2019 که ترامپ وارد کاخ سفید شد براندازان از تشدید تحریمها علیه ایران به نام ایراندوستی گفتند و از کمپین فشار حداکثری حمایت کردند، با شروع ناآرامیهای 1401 بازهم از لزوم تشدید تحریمها برای براندازی و حتی حمله نظامی گفتند، اما با وجود پیچیدن این اظهارات در زرورق وطنپرستی خیلی زود دستشان برای مردم ایران رو شد.
در یک سال و چند ماه گذشته هم، صراحتاً در زمین صهیونیستها بازی کردند و از حمله نظامی به ایران دفاع کردند، این روزها و بهخصوص بعد از تحولات سوریه بازهم بوی کباب به مشامشان خورده است؛ از رجویستها گرفته تا پهلویستها بهخط شدند و ادعا میکنند که گزینه خوبی برای فردای براندازی دارند و این کار را هم با ژست یک فعال مدنی و سیاسی انجام میدهند. حنایشان برای مردم که رنگی ندارد اما تلاش میکنند در بازی سهمخواهی و بودجهگیری از هم جا نمانند.
بهایی حامی تحریم حالا به دنبال حمله نظامی به ایران
مریم معمارصادقی، مدیر اندیشکده ضدایرانی توانا، فردی که ارتباط خوبی با صهیونیستها دارد بهتازگی و در ادامه پروژه اقدامات ضدایرانی خود در مقالهای از حمله نظامی به ایران صحبت کرده است. معمارصادقی در بخشی از این یادداشت نوشته: «اکنون زمان آن فرارسیده که یک لشکرکشی کامل هوایی آمریکا علیه جمهوری اسلامی به راه بیندازیم، عملیاتی که آن را چنان ضعیف کند که مردم ایران آن را سرنگون کنند.» صادقی مدعی شده که دیگر تحریم جواب نمیدهد و حمله نظامی بهترین راه است و بهترین گزینه هم هدف قرار دادن زیرساختهای جمهوری اسلامی است.
بعد از این یادداشت، فریاد ایرانیها و عموم ایرانیان خارجنشین، علیه او بلند شد و این اقدام او را علیه مردم دانستند و حمایتش از حمله نظامی علیه ایران را مورد تاختوتاز قرار دادند. او هم نوشت که منظورش از هدف قرار دادن زیرساختها، تأسیسات نظامی بوده است. صادقی ماجرا را اینطور توجیه کرد که «تناقضی در حمایت از حمله نظامی به رژیم سرکوبگر و جنبش مردمی بدون خشونت وجود ندارد.» گزاره تکراری که در یک سال گذشته از زبان کارفرمای صهیونیستی آنها شنیده شد و نتانیاهو درحالیکه مدعی بود تنها به دنبال نابودی حماس است، غزه را با خاک یکسان کرد و 45 هزار نفر را نیز شهید کرد. این اولین بار نیست که معمار صادقی صراحتاً علیه مردم ایران موضع میگیرد، او در تمام این سالها «تحریم» را بهعنوان گزینهای برای تضعیف و نابودی ایران بهطور جدی دنبال میکرد. صادقی در مصاحبهای که با شبکه صهیونیستی آی 24 داشت، از فروش نفت ایران و عدم اجرای تحریمهای ثانویه انتقاد کرد.
معمارصادقی از جمله افرادی بود که پای نامه ضدایرانی 30 نفر به ترامپ در 2016 که خواهان تشدید تحریمها علیه ایران بودند را امضا کرد. او از هرفرصتی برای تحقق پروژه تضعیف ایران استفاده میکرد. صادقی، حتی در میانه بحران کرونا نامهای به دولت آمریکا مینویسد و میخواهد در میانه این ناآرامیها تحریمهای دارویی علیه ایران را رها نکند. طبیعی است که این اقدامات بدون بودجه و حمایتهای مالی محقق نمیشدند، از آنجا که هروقت پای پروژه و سهمخواهی وسط باشد، براندازان افشای فسادهای مالی علیه یکدیگر را از دست نمیدهند، در میانه سال 2018 و در جریان پروژه «ایران دیس اینفو» که زیر نظر مرکز ارتباطات وزارت خارجه آمریکا و بهمنظور انجام اقدامات ضدایرانی در حوزه رسانهای با عنوان مقابله با نفوذ خبری ایران صورت گرفت، مریم معمارصادقی نزدیک به 2میلیون دلار بودجه گرفته بود و از آنجا که برخلاف بودجه اختصاص داده شده، آنطور که باید موفق عمل نمیکند و نهایتاً اخراج میشود.
این اطلاعات را برخی از صفحات مجازی وابسته به چهرههای ضدایرانی منتشر کردند. حالا اما شروع دوباره معمارصادقی در دمیدن بر طبل حمله نظامی بر ایران نشان میدهد پروژه و بودجه تازهای برای اقدام علیه مردم ایران در اختیارش قرار گرفته و هدف هم اعمال فشار برای تحقق حمله نظامی است.
مریم رجوی را هم بازی دهید!
براندازها این بار با ژست فعالان مدنی و سیاسی از حمله نظامی به ایران دست به انتشار مقاله و یادداشت در رسانههای انگلیسی زدند؛ یادداشت معمار صادقی تنها یادداشتی نبود که در حمایت از حمله نظامی به ایران منتشر میشد، مریم رجوی هم در ادامه و تکمیل این پازل در یادداشتی که به نام او منتشر شده، مدعی شد «هزاران عضو در یک شبکه سازمانیافته مقاومت» آمادهاند. براساس «طرح ملی شورای مقاومت»، یک «دولت انتقالی ششماهه»تشکیل دهند و ظرف دوسال هم مجلس و قانون اساسی تشکیل دهند.
منظور رجوی از «هزاران نفر از عضو شبکه سازمانیافته» همان اعضای سازمان منافقین است که در چهار دهه گذشته از اقدامی علیه مردم ایران، دریغ نکرده است. زمانی که ایران درگیر جنگ با عراق بود از کمک اطلاعاتی و نظامی به دولت بعث صدام علیه ایران کم نگذاشت، در میانه ناآرامیها و اتفاقاتی که پاییز 1401 هم رخ داد، فعالیت ضدایرانی خود را به فضای مجازی آورد و بار آموزش نظامی برای تحقق پروژه آشوب را در ناآرامیها گردن گرفت؛ از آموزش ساخت بمب دستساز تا تولید کوکتل مولوتف. در واقع هرزمان که پای خبری از ناآرامی یا ضربه به ایران وسط بود، پای رجویستها نیز وسط بوده است. حالا نیز با تصور اینکه قرار است حمله نظامی به ایران صورت گیرد برای فردای براندازی که برایشان رویایی چهلساله است برنامهریزی و اعلام آمادگی کردند، اگرچه اتفاقات سوریه آنها را به این اشتباه انداخته که این سناریو در ایران هم تکرار میشود، اما آنچه پررنگتر است، دعوا و عجله آنها برای سهمخواهی و به قول خودشان فاند گرفتن است.
اتفاقی که در میانه ناآرامی پاییز هم به شکلی واضح خود را نشان داد، درحالیکه در خیابانهای ایران خبری از شورش و آشوب نبود و ماجرا آنطور که رسانههای فارسیزبان با ویدئوهای چندثانیهای میساختند، نبود. براندازان دور یک میز دعوا میکردند که قرار است چه کسی رئیس باشد و پول بیشتری بگیرد، اتفاقی که به نظر میرسد دوباره در حال وقوع است، با این تفاوت که فهم مردم ایران از براندازان خارجنشین با دوسال گذشته تفاوتی جدی پیدا کرده است.
رضا پهلوی، خودرهبرانگار اپوزیسیون
شازده پهلوی اما در خط مقدم این سهمخواهی قرار دارد. او کمی زودتر از دیگر براندازان بازی در زمین صهیونیستها را شروع کرد. حضور او در «کنفرانس ملی شورای اسرائیلی» و تکرار جمله کارفرمای صهیونیستیاش که باید سرمار را بزنیم و به ایران حمله کنیم، خوشرقصی او برای نتانیاهو و ترامپ بود که حتی شبکه تیآرتی ترکیه هم در واکنش به حضور پهلوی، او را وارث خودخوانده تاج و تخت منسوخشده در ایران خواند که با جلب حمایت غرب و اسرائیل به دنبال تغییر حکومت در ایران است، درحالیکه «پادشاهی خیالی او تنها در شبکههای اجتماعی وجود دارد.» شازده پهلوی در ادامه این مسیر همزمان با پیامهایی که مدعی بود آن را خطاب به مردم ایران منتشر کرده، ویدئوهایی منتشر میکرد، همچنان از حمله نظامی به ایران دفاع کرد.
شازده پهلوی در یکی از ویدئوهایی که منتشر کرده بود، خود را بهعنوان «رهبر دوران گذار» معرفی کرده است. پیش از مریم رجوی، شازده پهلوی در پیام ویدئویی که منتشر کرده بود مدعی شده بود که بعد از سقوط رژیم اجازه نخواهد داد در ایران خلأ قدرت به وجود بیاید. پیش از اینکه این ادعا در میان کاربران داخل ایران مورد توجه قرار گیرد، توسط براندازان خارجنشین مورد تمسخر قرار گرفت. درویشپور، یکی از ضدانقلابان او را درگیر «خودرهبرانگاری» خواند و دادرس عضو سابق گارد شاهنشاهی هم رضا پهلوی را فردی دانست که آمریکاییها برای او ارزشی قائل نیستند و او تنها بعد از اینکه نتانیاهو ادعاهایی را مطرح کرد، او هم دنبال آنها راه افتاد.
بعد از اتفاقاتی که در سوریه رخ داد، پهلویستها تصور کردند، این سناریو در ایران تکرارپذیر است. نمونه عینی این تصور را میتوان در اظهارات مشاور ربع پهلوی بهوضوح دید، او در گفتوگویی مدعی شد: «اگر ریزش حداکثری در درون حکومت اتفاق بیفتد این احتمال وجود دارد که ایران به سرنوشت اسد دچار شود.» البته علم صالح استاد دانشگاه ملی استرالیا نیز پاسخ ادعاهای او را داد و گفت: «شرایط سوریه با ایران بسیار تفاوت دارد... بعید میدانم گروههایی که آرزوی این را دارند که ایران چیزی شبیه سوریه شود، محقق شود... ایران سیاستهای دفاعی خود را بر سیستم موشکی و دکترین هستهای بنا کرده است.»
چند بار روی اسب بازنده شرط میبندند؟
براندازان میخواهند در این فضا نقش بازی کنند، نکته مهم این است که آمریکاییها یکبار روی این اسبهای بازنده شرط بستند و میدانند آنها نهتنها مورد قبول مردم ایران نیستند، بلکه بعد از اتفاقاتی که در پاییز 1401 رخ داد، اساساً محلی از اعراب ندارند، آنها صرفاً گروههای مصرفشدهایاند که دیگر حتی ایرانیان خارجنشین هم روی آنها حساب باز نمیکنند، با این حال آنها نمیخواهند، فرصت بازی در این زمین و بودجه گرفتن را از دست دهند، شرایط براندازان اما با دوسال گذشته، تفاوتی جدی دارد، آنها هنوز نتوانستند اختلافات زیادی که با یکدیگر دارند را نهتنها حل که حتی پنهان کنند، درحالیکه اوضاع منطقه در پرآشوبترین روزهای خود قرار دارند، اختلافات براندازان به جایی رسیده که حتی از سنگ قبر غلامحسین ساعدی هم بهانه تازهای برای دعوا و افتادن به جان یکدیگر پیدا میکنند، ویدئوی زندان نرگس محمدی باب تازهای برای فحاشی و توهین آنها به یکدیگر فراهم میکند و کوچکترین اتفاقی را تبدیل بحران میکنند و به جان هم میافتند. در شرایطی که اختلافات آنها در مقایسه با دوسال گذشته در شرایط بحرانیتری قرار دارد، طبیعی است که صهیونیستها و اتاقفرمانهای آمریکایی، هم حساب چندانی برای پیشبرد پروژههای احتمالیشان روی آنها نخواهند کرد.
گزارش کامل زهرا طیبی ،خبرنگار گروه نقد روز را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.