تربیت نیروی انسانی متخصص در حوزههای مختلف مورد نیاز نظام سلامت، وظیفهای است که برعهده دانشگاههای علوم پزشکی گذاشته شده است. با این حال عدم اقبال برای تحصیل در برخی از رشتهها مانند طب اورژانس و پزشکی قانونی که برای قبولی در آنها باید دانشجوی دستیاری شد، نشان میدهد نظام سلامت کشور از حیث تأمین نیروی انسانی در دورههای تخصصی، طی سالهای اخیر با چالش جدی روبهرو شده است. دستیاری یا همان رزیدنتی را باید دوره 3 تا 5 سالهای به حساب آورد که پزشکان عمومی با شرکت در آزمون مرتبط با آن، تلاش میکنند تا در یکی از رشتههای پزشکی، متخصص شوند.
البته با وجود اینکه رسیدن به مهر پزشک متخصص را میتوان آرزوی هر دانشجوی پزشکی و حتی پزشکان عمومی به حساب آورد، اما ساعات کاری زیاد و در مقابل پرداختهای کم به این گروه باعث شده تا عملاً دوره دستیاری که از آن باید به عنوان دروازه رسیدن به دورههای تخصصی در رشتههای پزشکی نام برد، با بیمیلی داوطلبان همراه باشد.
اتفاقی که با شغل لحاظ شدن آن در قانون بودجه 1404 امیدها برای تغییر نگرش جامعه نسبت به شرکت در آن بالا گرفته است اما در نهایت تغییر موازنه و افزایش رغبت برای تحصیل در این دورهها را اولاً باید مشروط به تصویب این بخش در قانون بودجه دانست و نکته آنکه نمیتوان انتظار داشت ظرف مدتزمان کوتاهی، جمعیت شرکتکنندگان در دوره دستیاری افزایش یابد. از این رو تا رسیدن به نقطه مطلوب در صورت فراهم شدن شرایط و کاهش چالشهای دوره دستیاری، فاصله قابل توجهی وجود دارد.
دورههای تخصص و کاهش اقبال به تحصیل در 5 سال اخیر
گزارش مرکز پژوهشهای مجلس با عنوان «بررسی و آسیبشناسی وضعیت پذیرش دانشجو در دورههای تخصصی و فوقتخصصی (ضرورت به توجه اصل سیام قانون اساسی) برای 5 دوره اخیر آزمون پذیرش دستیاری تخصصی از سال 1397 تا 1402 در 27رشته و همچنین 4 دوره آزمون دستیاری فوقتخصصی پزشکی از دوره 37 که در سال 1398 برگزار شد تا دوره چهلم و در سال 1401 را برای 23 رشته مورد بررسی قرار داده است.
نتایج به دست آمده از آن را باید به عنوان یک زنگ خطر جدی و رسیدن کشور به نقطه پایانی برای اصلاح به حساب آورد. به طوری که بر اساس بررسیهای صورت گرفته، میانگین ظرفیتهای خالی در دوره آزمونهای تخصصی بیش از 16 درصد و در دورههای فوق تخصصی نیز به 45 درصد رسیده است. این آمارها نشان میدهد که تمایل پزشکان برای تحصیل در مقاطع تخصصی و بهویژه دورههای فوقتخصصی در کشور به شدت کاهش پیدا کرده است.
وضعیت کدام رشتهها در دورههای تخصصی اسفبار است؟
با وجود اینکه شرایط برای تحصیل در دورههای تخصصی و فوقتخصصی یکسان نیست؛ اما نمیتوان این مسئله را هم نادیده گرفت که وقتی رغبت برای تحصیل در برخی از رشتهها در دوره تخصصی کاهش پیدا کند، عملاً در دورههای تخصصی امکان تربیت نیروی انسانی در آن رشتهها وجود نخواهد داشت. با نگاهی به کم متقاضیهای رشتههای تخصصی باید عنوان کرد، رشتههای طب اورژانس، پزشکی قانونی، بیماریهای عفونی و گرمسیری و بیهوشی عملاً وضعیت اسفباری را از حیث تمایل پزشکان برای ادامه تحصیل دارند.
نگاهی جزئیتر به وضعیت همین 4 رشته در طول 5 دوره آزمون دستیاری تخصصی برگزار شده، نشان میدهد اقبال به تحصیل در آنها به مرور حادتر شده است. به طوری که در رشته پزشکی قانونی علیرغم افزایش 200 درصدی ظرفیت پذیرش آن از آزمون 46 تا 50، اما سهم خالی ماندن صندلیهای تحصیل در آن، از 10 درصد به 80 رسیده است. وضعیت در رشته بیماریهای عفونی و گرمسیری هم تعریف چندانی ندارد. به طوری که از 7 درصد ظرفیت خالی که در دوره 46 آزمون دستیاری با آن روبهرو بودیم، حالا 70 درصد ظرفیت مربوط به این رشتهها در آزمون پنجاهم خالی مانده است تا از این طریق از ظرفیت 168 نفری که برای این رشته در این دوره از آزمون لحاظ شده بود تنها 50 نفر در آن پذیرش شوند. اتفاقی که نشان از بیمیلی شدید جامعه پزشکی برای تحصیل در این رشته دارد.
وضعیت طب اورژانس هم تعریفی ندارد به طوری که در آخرین دوره مدنظر این گزارش در آزمون دستیاری تخصصی، 91 درصد از ظرفیت این رشته خالی ماند؛ سهمی که در چهلوششمین آزمون برگزار شده، به 76 درصد میرسید. واقعیت آن است که هرچند این رشته را باید جزو رشتههای حیاتی در نظام سلامت به حساب آورد، اما متأسفانه طی سالهای اخیر در کنار فشارهای کاری، انتشار اخباری از حمله و درگیری همراهان برخی از بیماران با تکنسینهای اورژانس، نشاندهنده بدتر شدن شرایط کاری برای این قشر و طبیعتاً کاهش رغبت برای تحصیل در آن است. شرایط در رشته بیهوشی هم تعریفی ندارد و با وجود اینکه در دوره 46 آزمون دستیار تخصصی در مجموع فقط 24 درصد از ظرفیت 297 نفری خالی مانده بود اما این میزان در آخرین آزمون یعنی دوره پنجاهم به 68 درصد رسید تا از مجموع 395 ظرفیت تعیین شده برای این رشته، 128 نفر به کلاسهای درس این رشته راه پیدا کردند.
8 دلیل برای بیرغبتی به تحصیل در دورههای تخصصی
قطعاً نگاه آسیبشناسانه به چرایی خالی ماندن بخش قابلتوجهی از ظرفیتهای مربوط به دورههای تخصصی و فوقتخصصی پزشکی میتواند تصویر دقیقتری از چگونگی رسیدن کشور به وضعیت فعلی را نشان دهد. موضوعی که میتوان هشت دلیل عمده را برای آن نام برد که یکی از مهمترین آنها فرسودگی تحصیلی است. براساس گزارش مرکز پژوهشها، بهصورت میانگین 12 درصد از جمعیت دانشجویی کشور در حوزه علوم پزشکی حداقل یک بار مشروطی را تجربه میکنند و در مقابل طبق تحقیقات صورتگرفته در سال 1390، بیش از 43 درصد از دانشجویان پزشکی در یک دانشگاه علوم پزشکی اختلالات روانی داشتهاند.
در چنین شرایطی قطعاً تحصیل در دورههای تخصصی و فوقتخصصی باعث تحمیل آسیبهای روانی بیشتر میشود. البته درکنار این باید ضعف در کیفیت آموزش را هم بهعنوان مؤلفه دوم مرتبط با این حوزه دانست، به طوری که براساس گفته فارغالتحصیلان پزشکی در مقطع دستیاری، ارتباط آنها با اعضای هیئتعلمی در بیمارستانها ضعیف است و همین مسئله هم کیفیت آموزش را پایین میآورد. کافی نبودن کمک هزینههای تحصیلی و مشکلات اقتصادی ناشی از آن هم سد دیگری در مسیر ادامه تحصیل این دانشجویان محسوب میشود. واقعیت آن است که با وجود سن دانشجویان حاضر در این دوره که 27 سال به بالاست اما کمکهزینه پرداختی به آنها آن هم در سال 1402، به ترتیب برای دستیاران تخصصی مجرد و متأهل 8 و 11 میلیون تومان و برای فوقتخصص هم 10 و 13 میلیون تومان بوده است.
هرچند قرار به افزایش این میزان بوده اما نمیتوان این مسئله را هم نادیده گرفت که این میزان پرداختی در مقابل حجم کار آنها نمیتواند دلیلی برای ایجاد انگیزه در این قشر باشد. شکاف درآمدی تخصصهای مختلف و همچنین تعهدات سنگین و طرحهای خدمت را باید از دیگر مسائلی دانست که باعثشده امید برای رزیدنت شدن در بین فارغالتحصیلان پزشکی کمرنگ شود. درحقیقت اعمال ممنوعیت کار درمانی و ممنوعیت از تأسیس مطب ازجمله محدودیتهایی است که در دوره دستیاری و حتی پس از پایان دوره رزیدنتی تا مدتی برای آنها باقی میماند.
از آنجا که همه فارغالتحصیلان تخصصی و فوقتخصصی باید پس از اتمام دوره تحصیلشان 24 ماه در طرحهای خدمتی وزارت بهداشت آن هم در مناطق محروم حضور پیدا کنند، عملاً انگیزه پزشکان برای شرکت در این دورهها به شکل چشمگیری کمتر میشود. فشار کاری و مسئولیتهای حرفهای، فشارهای روانی، خطای پزشکی، امنیت و سلامت دستیاران و درنهایت افزایش میل به مهاجرت در بین جامعه پزشکی و اصلیترین عامل یعنی اختلاف بالای درآمد پزشکان داخل و خارج از کشور را باید از دیگر دلایلی دانست که نقش پررنگی در رسیدن کشور به شرایط فعلی دارد.
5 راهکار برای تغییر موازنه به نفع افزایش متقاضیان دستیاری
با وجود اینکه شرایط امروز در حوزه دستیاری چه در بحث تخصصی و چه فوقتخصصی تعریفی ندارد، اما میتوان با به کار بستن برخی راهکارها شرایط را به نفع نظام سلامت و کاهش فشار کاری و روانی از جمعیت حاضر در دوره دستیاری در رشتههای مختلف سوق داد. یکی از اولین کارهایی که باید در این زمینه صورت بگیرد، تفکیک رشتههای تخصصی و فوقتخصصی بر حسب تقاضا و بازتوزیع منابع و حمایتها آن هم با هدف رسیدن به توسعه متوازن در این دو گروههاست؛ باید درکنار افزایش پذیرش در تخصصهای مورد نیاز، از امکاناتی مانند اعمال بورسیه تحصیلی، ایجاد ضریب حقوقی بالاتری و تعهد استخدام از سوی بخش دولتی برای متقاضیان بهره گرفت.
کارویژه دیگر آن است که بتوان با توسعه بورسیه دستیاران تخصصی و فوقتخصصی برای مناطق مورد نیاز، به دانشگاههای استان اختیار داد تا براساس نیاز منطقهای خود در رشتههای کممتقاضی، اقدام به بورسیه تحصیلی کنند. این اتفاق باعث خواهد شد عملاً درکنار ایجاد انگیزه، پذیرش دانشجو هم متناسب با نیاز استانها باشد. تأمین امکانات لازم برای نظارت دستگاههای نظارتی ازجمله مجلس بر وضعیت آموزشی و رفاهی دستیاران در دانشگاههای مختلف هم میتواند به عنوان یکی دیگر از راهکارهایی که امکان تغییر شرایط را فراهم خواهد کرد، نام برد. راهکاری که باید با هدف جلوگیری از تضییع حقوق دستیاران، اطمینان حاصل کردن از کیفیت آموزش، پایش و رصد حضور اساتید در دانشگاها و... صورت بگیرد. همچنین توسعه دورههای پیوسته در مقطع فوقتخصصی میتواند به عنوان یکی دیگر از راهکارها مدنظر متولیان آموزش در عرصه پزشکی قرار بگیرد.
اقدامی که براساس آن میتوان بستر را اینگونه فراهم کند که در رشتههایی مانند جراحی قلب، یک دوره پنجساله ایجاد کرد که دیگر نیازی به شرکت داوطلبان در دو آزمون دستیاری نداشته باشد. در نظر گرفتن دوره دستیاری به عنوان شغل را باید مهمترین مکانیسم برای تغییر شرایط فعلی به حساب آورد. کاری که البته در لایحه بودجه 1404 قید شده بود اما باید امیدوار باشیم که این بخش از لایحه با تأیید شورای نگهبان به عنوان بند قانونی درآید و البته نباید این مسئله را از قلم انداخت که در صورت تصویب، باید حقوق پرداختی به دستیاران به اندازهای باشد که بتوان از آن به عنوان منبع درآمدی قابلقبول یاد کرد.
گزارش کامل زهرا رمضانی، خبرنگار گروه دانشگاه را در روزنامه فرهیختگان بخوانید.